کتاب از ماه تا ماهی تألیف پانته آ صفائی توسط نشر فصل پنجم به چاپ رسیده است.
این کتاب شامل 45 قطعه شعر و 104 صفحه می باشد. اولین سال انتشار این کتاب 1389 و چاپ سوم آن سال 1392 بوده است. قالب اشعار این کتاب غزل می باشد و محتوای آن عاشقانه است. در اشعار عاشقانه ی از ماه تا ماهی می توان یک عشق و دلبستگی زنانه را کاملاً مشاهده کرد. در این مجموعه تصاویر، کاملاً عینی و قابل لمس می باشند.
پانته آ صفایی در سال 1359 در بروجن متولد شد. تحصیلات او کارشناسی مکانیک و کارشناسی ارشد ادبیات فارسی است. کتاب "خوش به حال آهوها" نامزد دو جایزه شعر قیصر امین پور و کتاب سال شعر زنان (خورشید) برنده جایزه گام اول شده است. صفایی رتبه ی دوم جشنواره شعر فجر را نیز از آن خود کرده است. از دیگر آثار او می توان به "گریه های حوا"، "دیشب کسی مزاحم خواب شما نبود؟" و "روزهای آخر آبان" اشاره کرد.
برشی از متن کتاب
بادها هر ابر را از آسمانم می برند پشت پایش ابر پر باران تری میآورند . جنگلی خالی پس از یک ماه آتش سوزی ام خاطرات سبز من حالا فقط خاکسترند . بی تو مثل بره ای در باتلاق افتاده ام هرچه سعیم بیشتر، امیدهایم کمترند . تو کجا؟ رام کدام آهوی صحرایی شدی؟ ببر مغرور من، آیا زخم هایت بهترند؟ . من کسی دیگر سراغم را نمی گیرد، مگر قاصدک ها گاه گاه از آسمانم بگذرند . قاصدک هایی که از این دور و بر رد می شوند گاه گاهی هم خبرهای تو را می آورند . کاش روزی هم تو از «بابا خبرها» بشنوی شاخه ها دارند برگ تازه در میآورند . بعد برگردی ببینی باز هم سنجابها لابلای شاخه ها اینجا و آنجا می پرند
فهرست
یک/ داری مرور می کنی آن زن را آن زن و عطر پیرهنش را هم دو/ زاینده رود و گنگ و دانوب از تومی نوشند سه/ رودها سرچشمه می گیرند از پیراهنت چهار/ شب ها کیوتر خانه ی شهر است دامانت پنج/ عطر لیمویی که پیچیده است در پیراهنش شش/ با هر نسیمی برگ برگ اندام گل می سوخت هفت/ اگر یک شب کنارش با دل آرام ننشینم هشت/ از چراگاه های اصلان کوه اسب های اصیل را بردند نه/ بنشین برایم نی بزن طوری که چوپان ها ده/ نپری حال مرا... بی تو حال، حال بدی است بازده/ بادها هر ابر را از آسمانم می برند دوازده/ خورشیدی و سیاره ها پروانه ات هستند سیزده/ در سر خیال عشق های دیگری را هم... چهارده/ ... بعد برگشتی و از دور نگاهم کردی پانزده/ نگاهم کرد... در شب های من خورشید روشن شد شانزده/ هر تکه از دنیای من، از ماه تا ماهی... هفده/ فرسایش صد سالع هم خاکش نخواهد کرد هجده/ وقتی تو نیستی در و دیوانه خانه را... نوزده/ لب تشنه خوابیدند پای حوض گلدان ها بیست/ خوش به حال حیاط خان هی ما که تو یکشنبه صبح می خواهی بیست ویک/ نه نامه های تازه، نه پیک دوباره ای بیست و دو/ کافی است وقتی صبح ها از دور می آیی بیست و سه/ کاشتی در باد یک صیح زمستانی بیست و چهار/ دل من! هیچ کجا راه نبرده است تو را بیست و پنج/ پلک بر هم می زند زن خوشه ی انگور را بیست وشش/ نگاه کن به غزل های داغدیده ی من! بیست و هفت/ کاش این همه از دسترسم دور نبودی! بیست وهشت/ می رقصی و می رقصند شن های بیابان ها بیست و نه/ نفس نفس به درونت بکش هوایم را سی/ وقتی به چشم های سیاهت دچار شد سی و یک/ امروز اگر آمیز هی تنهایی و دردند سی و دو/ با چشم های ماتشان دیوانه ها حتی... سی و سه/ یک سو بزن از روی ماهت ابر موها را سی و چهار/ می شود یک روز ای جنگل! خزانت بگذرد؟ سی و پنج/ موهایش ابریشم زرد، پیراهنش تور و پولک سی و شش/ به چله باز نشستم مرور خاطره را سی وهفت/ کی می رسی که حال مرا رو به را کنی؟ سی و هشت/ نخواست عشق تو را تهمت هوس باشد سی و نه/ روزی اگر یک بار دیگر با تو بودن را... چهل/ هشتاد سال آه تو در نیزارها پیچید چهل و یک / باران گرفت و دامن باغ مرا تر کرد چهل و دو/ میدان از نقش جهان زیباتری دارد چهل و سه/ بیش از تمام رنگ هایت رنگی کاشی را... چهل و چهار/ گفتم که از حکایت ما اصفهان پر است چهل و پنج/ ترانه خوان خیابان بیا که جان بدهم
(شعر - 95) شاعر: پانته آ صفائی انتشارات: فصل پنجم
نظرات کاربران درباره کتاب از ماه تا ماهی - پانته آ صفائی
دیدگاه کاربران