درباره کتاب دیوان خاقانی شروانی
این کتاب دیوان کاملی از "خاقانی شروانی" است که قصاید، ترجیعات، مقطعات، غزل ها و رباعیات او را در بر دارد. "افضل الدین بدیل بن علی خاقانی شروانی" متخلص به "خاقانی" از بزرگ ترین و مطرح ترین قصیده سرایان ایران است که در قرن پنجم هجری می زیست و آثار بسیاری از وی به جا مانده است. او سخن گویی قوی طبع و بلند نظر بود که در استخدام معانی و ابتکار مضامین در هر قصیده توانایی بالایی داشت. از آن جایی که اشعار او از پیچیده ترین اشعار فارسی می باشد در میان عامه ی مردم از توجه کم تری نسبت به دیگر شاعران برخوردار است. چرا که فهم درستِ اشعار او نیاز به سطح بالایی از معلومات نسبت به زبان فارسی و دیگر دانش هایی همانند پزشکی کهن ایرانی دارد.
اما اشعار خاقانی آن قدر زیبا هست که حتی اگر درک درستی از مفاهیم شان پیدا نکنیم، می توانیم به قدر کافی از خواندن آن ها لذت ببریم و از تبحر "خاقانی" برای سرون شعر در زمینه های مختلفی مثل نجوم، تاریخ، قرآن شناسی و حدیث شناسی بهره مند شویم. "دیوان خاقانی شروانی" که به کوشش "دکتر ضیاء الدین سجادی" گرداوری شده است، با همه ی سختی های مفهومی اش قدرت شگرف دارد و می تواند لذت شعرخوانی را به شما هدیه دهد، پس پیشنهاد می کنیم مطالعه ی این اثر ارزنده را از دست ندهید.
برشی از متن کتاب دیوان خاقانی شروانی
نکوهش اقران و حاسدان مشتی خسیس ریزه که اهل سخن نیند
با من قران کنند وقرینان من نیند چون ماه نخشبند مزور از آن چو من
انجم فروز گنبد هر انجمن نیند از هول صور فکرت من در قیامتند
گر چه چو اهل صور فکنده کفن نیند پروردگان مائدهٔ خاطر منند
گر خود به جمله جز پسر ذوالیزن نیند بل نایبان یاوگیان ولایتند
زیرا که شه طغان جهان سخن نیند گاوی کنند و چون صدف آبستنند لیک
از طبع گوهر آور و عنبر فکن نیند چون طشت بیسرند و چو در جنبش آمدند
الا شناعتی و دریده دهن نیند گاه فریب دمنهٔ افسون گرند لیک
روز هنر غضنفر لشکر شکن نیند چون ارقم از درون همه زهرند و از برون
جز کآبش رنگ رنگ و شگال شکن نیند اوباش آفرینش و حشو طبیعتند
کالا به دست حرص و حسد مرتهن نیند اندر چه اثیر اسیرند تا ابد
زان جز شکسته پای و گسسته رسن نیند گویند در خلافه ولیعهد آدمیم
مشنو خلافشان که جز ابلیس فن نیند گویند عیسی دگریم از طریق نطق
برکن بروتشان که به جز گور کن نیند خود را همای دولت خوانند و غافلند
کالا غراب ریمن و جغد دمن نیند بر قلههای کوه ریاضت کشیدهاند
ارباب تهمتند ولی برهمن نیند از روی مخرقه همه دعوی دین کنند
وز کوی زندقه به جز اهل فتن نیند چون شمع صبحگاهی و چون مرغ بیگهی
الا سزاید کشتن و گردن زدن نیند من میوه دار حکمتم از نفس ناطقه
و ایشان ز روح نامیه جز نارون نیند جمعند بر تفرق عالم ولی ز ضعف
موران با پرند و سپاه پرن نیند تازند رخش بدعت و سازند تیر کید
اما سفندیار مرا تهمتن نیند فرعونیان بیفر و عونند لاجرم
اصحاب بینش ید بیضای من نیند خود عذرشان نهم که جعل پیشهاند پاک
ز آن طالبان مشک و نسیم سمن نیند آری به آب نایژه خو کردهاند از آنک ...
شاعر: افضل الدین بدیل بن علی نجار خاقانی شروانی انتشارات: زوار
نظرات کاربران درباره کتاب دیوان خاقانی شروانی
دیدگاه کاربران