کتاب برگردان روایت گونه شاهنامه فردوسی به نثر نوشته دکتر سید محمد دبیرسیاقی توسط نشر قطره به چاپ رسیده است.
این کتاب روایتی از داستان ها و کارنامه ی شاهان ایرانی می باشد که " دکتر سید محمد دبیر سیاقی" آن ها را از "شاهنامه فردوسی" به نثر روان برگردانده است. "شاهنامه" اثر "حکیم ابوالقاسم فردوسی" یکی از بزرگ ترین و برجسته ترین حماسه سرایان جهان است که چیزی حدود پنجاه هزار بیت شعر دارد. شاهنامه، افسانه ها و تاریخ ایران را تا زمان حمله اعراب در سده ی هفتم میلادی شامل می شود و از آن جا که اثری خارق العاده می باشد، علاوه بر ایرانیان، مورد توجه همه ی جهان نیز قرار گرفته است. از آن جایی که برخی ابیات شاهنامه بسیار سنگین و پر مفهوم و معنا هستند و هر کسی توانایی درک آن ها را ندارد، خواندن این شاهکار ادبی به نثر و با ساختاری روایت گونه خالی از لطف نیست. "دکتر سیاقی" در این کتاب، به بهترین شکل ممکن شاهنامه را به نثر تبدیل نموده تا با فراغ بال بابت فهم معانی آن، به شاهنامه خوانی بپردازیم و از درس های آن به عنوان راهنمایی برای آینده مان بهره مند شویم.
فهرست
- پیشگفتار
- زندگی نامه فردوسی
- مقدمه شاهنامه
- پادشاهی کیومرث
- پادشاهی هوشنگ
- پادشاهی طهمورث
- پادشاهی جمشید
- پادشاهی ضحاک
- پادشاهی منوچهر
- زادن زال
- داستان زال و رودابه
- زادن رستم
- پادشاهی نوذر
- پادشاهی زو
- پادشاهی گرشاسپ
- پادشاهی کیقباد
- پادشاهی کیکاووس
- هفت خان رستم
- داستان جنگ هاماوران
- رفتن کاووس به آسمان
- جنگ هفت گردان
- داستان رستم و سهراب
- داستان سیاوش
- حوادث پس از کشته شدن سیاوش
- پادشاهی کیخسرو
- داستان فرود
- جنگ کاسه رود
- داستان کاموس کشانی
- داستان رستم با خاقان چین
- داستان اکوان دیو
- آغاز داستان
- داستان بیژن و منیژه
- داستان یازده رخ
- داستان جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب
- نومید شدن کیخسرو از جهانداری
- پادشاهی لهراسب
- پادشاهی گشتاسب
- برگردان ابیات سروده دقیقی شاعر
- پایان برگردان ابیات دقیقی
- هفت خان اسفندیار
- داستان رزم رستم و اسفندیار
- داستان رستم و شغاد
- پادشاهی بهمن پسر اسفندیار
- پادشاهی همای چهرزاد
- پادشاهی داراب
- پادشاهی دارا
- پادشاهی اسکندر
- پادشاهی اشکانیان
- پیروزی اردشیر و کشته شدن اردوان
- داستان کرم هفتواد
- پادشاهی ساسانیان ، پادشاهی اردشیر بابکان
- پادشاهی شاپور پسر اردشیر بابکان
- پادشاهی اورمزد شاپور
- پادشاهی بهرام اورمزد
- پادشاهی بهرام پسر بهرام
- پادشاهی بهرام بهرامیان
- پادشاهی نرسی
- پادشاهی اورمزد نرسی
- پادشاهی شاپور اورمزد ملقب به ذوالاکتاف
- پادشاهی اردشیر نیکوکار برادر شاپور ذوالاکتاف
- پادشاهی شاپور پسر شاپور ذوالاکتاف
- پادشاهی بهرام پسر شاپور
- پادشاهی یزدگرد بزه گر
- پادشاهی بهرام گور
- پادشاهی یزدگرد پسر بهرام گور
- پادشاهی هرمزد پسر یزدگرد
- پادشاهی فیروز پسر یزدگرد
- پادشاهی بلاش پسر پیروز
- پادشاهی کسری انوشیروان
- پادشاهی هرمزد
- پادشاهی خسرو پرویز
- پادشاهی قباد مشهور به شیرویه
- پادشاهی اردشیر پسر شیروی
- پادشاهی گراز که او را فراین میگفتند
- پادشاهی پوراندخت
- پادشاهی آزرم دخت
- پادشاهی فرخ زاد
- پادشاهی یزدگرد شهریار
برشی از متن کتاب
پادشاهی فریدون فریدون چون بر ضحاک تازی چیره شد و بر جهان فرمانروا گشت، در آغاز ماه مهر به رسم کیان تاج بر سر نهاد و جشن مهرگان را مرسوم ساخت و مردم را به سور و سرور دعوت کرد. پادشاهی او پانصد سال به درازا کشید و در روزگار وی ایرانیان سختی ندیدند و بر مردم ستمی نرفت. فرانک، مادر فریدون، چون از پیروز شدن پسرش آگاه شد، برای نیایش به درگاه خدای تعالی سر و تن بشست و پروردگار یکتا را ستایش کرد، آنگاه زر و سیم را بسیار به درویش بخشید و ذخایری که داشت نزد پسر فرستاد. فریدون از کار مادر دل شاد شد و او را از ثنا و هم زبان با بزرگان خدای را سپاس گفت که چندین نعمت و آسایش و راحتی شان را ارزانی داشته است. پس گرد پادشاهی و کشور به گردش در آمد، بدی ها را زدود و بیخ بیدادگری ها بر کند و گیتی را چون بهشت آراسته کرد. پس به تمیشه آمد و آن جا را مرکز حکومت خود قرار داد. چون پنجاه سال از پادشاهی او سپری شد دارای سه فرزند گشت، از دو خواهر جمشید دو پسر از شهرناز و یک پسر که از آن دو کهتر بود از ارنواز. هر سه در کنار پدر بالیدند و به حد مردی رسیدند و با آنکه پدر هنوز نامی برای هیچ یک نگزیده بود، چنان شده بودند که با فیل و شیر بر می آمدند پس فریدون اندیشه کرد که برای ایشان همسران شایسته برگزیند. به جندل از نامداران درگاه خود دستور داد که به اطراف و نواحی سفر کنند و هرجا سه دختر نژاده و خوبروی و عفیف از خاندان بزرگان بیابد او را آگاه سازد. جندل بدین نیت روی به راه آورد و به سرزمین های بسیار سفر کرد و سرانجام به یمن رسید و خبر یافت که سرو شاه یمن سن دختر دارد، آن گونه که دلخواه فریدون است، نازپرورده و از پرده پای به در ننهاده. نزد او رفت و با شیرین سخنی و رساندن درود از فریدون به مقصودی که داشت اشاره کرد. سرو به ظاهر از پیام فریدون و نواخت وی خرسندی نشان داد اما در باطن دلتنگ شد و جدا کردن فرزندان عزیز را از خود دشوار و ناگوار یافت. جندل را به جایگاه نیکو فرود آورد آن گاه با بزرگان کشور رای زد. آنان گفتند موافق نیستیم که به حرف پیامی از جایی بروی و چون بید از هر باد بلرزی، اگر با دادن دختران به پسران فریدون موافق نیستی، سپاه گرد می آوریم و با او نبرد می کنیم. شاه یمن نظر ایشان را نپذیرفت و تدبیر شان را خردمندانه نیافت اندیشید که باید از راهی دیگر درآید تا فریدون را از قصدی که کرده است منصرف سازد. پس به جندل گفت که به شاه فریدون پیام من برسان که با پیوند دخترانم با فرزندان او بدان شرط موافقت دارم که هر سه را نزد من فرستی تا هم به دیدارشان شاد شوم و هم هنرهاشان را بیازمایم و پنداشت که مگر فریدون به این شرط تن در دهد و از عزمی که کرده است بازگردد و او خود محتمل جدایی دختران نشود. صفحه 32
مولف: سید محمد دبیرسیاقی انتشارات: قطره
نظرات کاربران درباره کتاب برگردان روایت گونه شاهنامه فردوسی به نثر
دیدگاه کاربران