کتاب هدیه های آسمانی پیش دبستان - تیزهوشان

کتاب هدیه های آسمانی پیش دبستان زیر نظر دکتر مهدی شاکری و انتشارات تیزهوشان به چاپ رسیده است.

این کتاب به منظور آشنایی کودکان پیش از دبستان با مفاهیم دینی، قرآنی و اخلاقی به زبانی بسیار ساده و مصور پدید آمده است. مولف در هر صفحه، با بیان هدف و شیوه ی آموزش روی یک موضوع خاص تمرکز کرده، سپس یک تکلیف برای نوآموز تعیین شده و تحت عنوان توصیه از والدین و یا مربی خواسته شده تا در انجام آن کودک را همراهی کنند، به عنوان مثال: درس اول در مورد آشنایی با خداوند است، بعد از توضیح در این مورد، توصیه درس این است که سوره ی توحید به عنوان سوره ی هفته با نوآموز تمرین و تکرارشود، سپس کودک باید کلمه ی "الله" داخل کادر پایین صفحه را رنگ آمیزی کند، به همین ترتیب درس های دیگر طراحی شده است. آشنایی با پیامبران، آشنایی با دوازده امام، اصول و فروع دین، آموزش صفات خوبی مانند: راستگویی، نیکی به پدر و مادر، نظافت و پاکیزگی و ده ها مورد دیگر در این مجموعه مورد توجه قرار گرفته است، علاوه بر این در بعض از صفحات یک تصویر رنگی آمده و در پایین، همان تصویر بدون رنگ وجود دارد که کودک باید با الگو برداری از آن، نقاشی مورد نظر را عینا رنگ آمیزی کند؛ به این ترتیب علاوه بر سرگرمی باعث رشد خلاقیت و تمرکز ذهنی او می شود.

 

نویسنده

دکتر مهدی شاگردی معروف به دکتر شاکری اهل و زاده ی شهر تهران، فارغ التحصیل رشته ی پزشکی و بنیان گذار مجتمع فرهنگی، اموزشی، انتشاراتی و مطبوعاتی تیزهوشان می باشد.ایشان ضمن آشنایی با سیستم های آموزشی سایر کشورها، با ذوق و علاقه ی فردی به تحقیق و پژوهش فراوان در زمینه ی هوش، شخصیت و خلاقیت کودکان و نوجوانان پرداخته اند.در حال حاضر جمعیت زیادی از اولیای دانش آموزان در تهران و شهرستان ها از نظرات و سخنرای های ایشان در جلسات مشاوره و همایش های علمی بهره مند می شوند.طرح و تدریس خلاقیت های ذهنی با هدف تقویت و بروز توانمندی های ذهنی و شخصیتی کودکان و نوجوانان سرآمد و پیشرفته تحصیلی، از دیگر ابتکارات وی بوده که از سال 1375 تا کنون در تهران برگزار می شود.

برشی از متن کتاب

هدف: آموزش اجازه گرفتن شیوه ی آموزش: مربی داستان را بخواند و نوآموزان را راهنمایی کند تا در مورد آن بحث و گفتگو کنند. سپس تصاویر به هم ریخته ی مربوط به داستان را از صفحه ی مقابل بریده و مرتب کرده و در صفحه ی بعد بچسبانند. یک روز ریحانه از مدرسه که آمد شروع به درست کردن یک کاردستی کرد، آخه قرار بود، فردای آن روز توی مدرسه یک مراسم از کاردستی بچه ها برگزار بشه. ریحانه کاردستی قشنگی درست کرد و روی میز گذاشت. فردای آن روز وقتی خواست به مدرسه برود کاردستی روی میز نبود، او و مادرش هر چه اتاق را گشتند آن را پیدا نکردند. ریحانه خیلی ناراحت شد و دست خالی به مدرسه رفت. همه ی بچه ها کاردستی درست کرده بودند و خوشحال و خندان کاردستی هایشان را به یکدیگر نشان می دادند و سپس تحویل خانم معلم می دادند. ریحانه داشت به دوستانش می گفت که کاردستی اش را گم کرده که خانم معلم صدایش زد و خواست تا به دفتر دبستان برود. ریحانه رفت و دید مادر و برادر کوچکش کاردستی اش را آوردند. ریحانه پرسید: ((مادر جان این کجا بود؟)) برادش رضا جواب داد: ((من را ببخش ریحانه جان! اونو داخل کیفم گذاشته بودم تا به مهد ببرم و به دوستانم نشان بدهم. منو ببخش که اونو بی اجازه برداشتم.)) ریحانه لبخندی زد و برادرش را بوسید و آهسته در گوشش گفت: ((دیگه تکرار نشه برادر کوچولوی من! هر وقت چیزی خواستی اجازه بگیر.)) فرزند عزیزم؛ تصویر زیز را رنگ آمیزی کن. فرزند عزیزم تصاویر زیر را برش بده و به صورت جور چین در صفحه ی بعد بچسبان، تا تصویر کامل به وجود آید.    

• زیرنظر و با مقدمه ی : مهدی شاکری
• انتشارات: تیزهوشان