کتاب 17 اصل کار تیمی | جان سی. ماکسول
- انتشارات : معیار اندیشه
- مترجم : مرتضی ذوالانوار
محصولات مرتبط
دربارهی کتاب 17 اصل کار تیمی اثر جان سی. ماکسول
کتاب" 17اصل کار تیمی" کتابی کاربردی و آموزشی است که در رابطه با چگونگی انجام کارهای گروهی موفق به افراد، اطلاعات مفید و ارزشمندی را ارائه میدهد. امروزه بسیاری از فعالیتها با انجام کارهای تیمی امکانپذیر هستند که البته لازم است که تیم مورد نظر جهت دستیابی به هدف، از ویژگیهای ضروری یک گروه موفق برخوردار باشد. هنگامی که قرار است یک فرد به تنهایی کاری را انجام دهد، با قبول مسئولیت خویش و با ارادهی قوی به سوی هدف پیش میرود تا به مقصود خود برسد.
اما هنگامی که بنا باشد کاری به صورت تیمی و دسته جمعی انجام گیرد باید تک تک افراد گروه، خود را مسئول بدانند و با آگاهی از مسئولیت و تاثیر آن بر کل گروه، از طریق همکاری و هماهنگی با یکدیگر به هدف گروه جامه ی عمل بپوشانند؛ حال در این میان، حتی اگر فقط یک نفر از افراد تیم کوتاهی کند، موجب عدم دستیابی همهی افراد گروه به موفقیت میشود.
مولف در این کتاب به 17 اصل کارآمد و در عین حال ساده اشاره کرده است که افراد برای داشتن یک تیم موفق باید از همهی این موارد آگاهی داشته و آنها را رعایت کنند و با اشاره به مثالهایی از زندگی و روابط واقعی انسانهای موفق، تمامی اصول ذکر شده در این مسیر را به صورتی گیرا و ساده شرح داده و با ارائه ی تمرینهای کاربردی مخاطب را در این راستا هدایت میکند.
فهرست
مقدمه مولف مقدمه اصل اول: انعطاف پذیری و سازگاری اصل دوم: همکاری و مشارکت اصل سوم: تعهد اصل چهارم: ارتباط اصل پنجم: شایستگی اصل ششم: قابل اتکا بودن اصل هفتم: منضبط بودن اصل هشتم: ارتقا دادن دیگران اصل نهم: اشتیاق اصل دهم: هدفمند اصل یازدهم: آگاهی از وظیفه اصل دوازدهم: آمادگی اصل سیزدهم: رابطه مند اصل چهاردهم: اصلاح و بهبود خود اصل پانزدهم: از خود گذشتگی اصل شانزدهم: راه حلگرا اصل هفدهم: پیگیر و سرسخت نتیجه گیری
برشی از متن کتاب
یک نفر به جای یک تیم در سال 1399 یک مرد بیست و پنج ساله اهل نیویورک به نام جوناس ساک از دانشکدهی پزشکی دانشگاه نیویورک فارغالتحصیل شد. وقتی که پسر بچه بود آرزو داشت که وکیل شود اما در فاصلهی بین فارغالتحصیلی از دبیرستان و ورود به دانشگاه علاقه او از قوانین مملکتی به سمت قوانین طبیعی چرخش یافت. تصمیم گرفت که یک پزشک شود شاید این تغییر علاقه به خاطر مادرش بود که او را از تحصیل کردن در حقوق باز داشته بود. سالها بعد میگفت: «مادرم فکر میکرد که من وکیل خوبی نمیشوم. احتمالا به این دلیل که در بحث کردن با او هرگز برنده نبودم.» وقتی که او دکترای پزشکی خود را گرفت خانواده مهاجر و طبقه کارگری او احساس غرور کردند چون اولین فرد تحصیل کرده خانوادهاش بود. هر چند که او پزشک شدن را انتخاب کرد اما علاقه واقعی ساک پژوهش بود. ادعاهای علمی و متناقض دو نفر از اساتید کنجکاوی او را برانگیخت و او را وادار کرد که در رشته ایمنی شناسی و از جمله پإوهش در مورد آنفولانزا مطالعه کند و در خلال دومین سال تحصیل در دانشکده پزشکی فرصت یافت تا یک سال را صرف آموزش و پژوهش کند. او به یاد میآورد که: «به من گفته شد که اگر بخواهم میتوانم تغییر رشته داده و در رشته بیوشیمی تا مقطع Phd ادامه تحصیل بدهم اما ترجیح میدادم که در رشته پزشکی باقی بمانم. فکر میکنم که همه اینها به آرزو یا خواست اصلی من برمیگشت. دوست داشتم که به نوعی به بشریت کمک کنم، یعنی چیزی بزرگتر از خدمت یک فرد به فردی دیگر.» در سال 1947، ساک رئیس آزمایشگاه تحقیقات ویروسی دانشگاه پترزبورگ شد. آنجا بود که او تحقیق درباره ویروس فلج اطفال را آغاز کرد. در ان روزها، فلج اطفال ترسناک بود، بیماری معلول کنندهای که زندگی هزاران نفر را همه ساله به خطر میانداخت و اکثر قربانیان این بیماری، بچهها بودند. همهگیری فلج اطفال در تابستان 1914 در نیویورک باعث فلج شدن 27000 نفر و مرگ 9000 نفر گردید. بعد از آن سال همهگیریهای این بیماری شایع شد و دستجات مردم هر تابستان برای در امان ماندن بچههایشان از شهرهای بزرگ میگریختند. در نیمه اول قرن بیستم تحقیقات در زمینه ویروس هنوز در مراحل ابتدایی خود بود. اما در سال 1948، یک گروه از دانشمندان در دانشگاه هاروارد موفق شدند که راه تولید مقادیر فراوانی از ویروس را در آزمایشگاهها کشف کنند و این امر تحقیقات وسیعتر را امکان پذیر ساخت. ساک از یافتههای این دانشمندان و کارهای جدید دیگران استفاده کرد و ساخت واکسن فلج اطفال را شروع کرد. ساک از طریق سالها پژوهش، مطالعه و کار و تعهد خودش را برای کمک به مردم نشان داده بود. با این وجود، اینکه به کاری که میکنی اعتقاد داشته باشی یک چیز است و اینکه خود را کاملا وقف آن کار کنی چیز دیگری است. در تابستان سال 1952، جوناس ساک واکسنی را تهیه کرده بود به افراد سالم داوطلب خورانید. در میان این افراد، خودش، همسرش و سه پسر او نیز بودند. او متعهد بود! تعهد ساک به ثمر نشست. آزمایش واکسن موفقیت آمیز بود و در سال 1955، او و معلم سابقش یعنی دکتر توماس فرانسیس توانستند چهار میلیون بچه را واکسینه کنند...
مشخصات
- نویسنده جان سی.ماکسول
- مترجم مرتضی ذوالانوار
- نوع جلد جلد نرم
- قطع رقعی
- نوبت چاپ 12
- سال انتشار 1396
- تعداد صفحه 176
- انتشارات معیار اندیشه
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران