محصولات مرتبط
دربارهی کتاب گزینه اشعار فاضل نظری
غزل در معنای متعالی خود "تنها" قدم زدن در خلوات عشق است و در دورههای مختلف به هر میزان از این چشمانداز پر از خیال چشم پوشیده، از واقعیت و اصل خود دور شده. عارفانههای سنایی وقتی در یادها جاودانه میشود که با عاشقانههای سعدی درآمیزد و لباس بیتالغزلهای لسانالغیب را بر تن کند. با این معنا تا عشق رنگ تکرار نمیگیرد غزل مرز جدید و قدیم نمیشناسد. شعرهای حافظ و مولانا هنوز زندهاند و هنوز سخن تازه برای گفتن دارند، برخلاف بسیارباز شعرهای نوسروده که به محض پیدایش در صف پیوستن به فراموشی قرار میگیرند. در روزگار جدید غزلهایی موفق جلوه کردهاند که از معنای قدیم خود فاصله نگرفتهاند. البته دربارهی این قصه که حرفهای امروز محصول فکرهای امروزند حرفی نیست، اما چه ملاک و محکی برای تشخیص امروزی بودن وجود دارد؟ و سوال دیگر اینکه چه گونهای از تفکر و کدام جهانبینی، نو بودن را به معنای امروزی بودن و این هردو را به عنوان اصلی یقینی در نظام زیباشناختی جلوهگر ساخته است؟
غزل امروز برای ادامهی حیات، ناگزیر از تغییر است. البته تغییر، مسالهای تدریجی است و برخلاف تحول، امری آنی نیست. این تغییر طی سالهای گذشته به شکل نامحسوس و بدون صدور بیانیه و اعلامیه، در ساختار غزل اتفاق افتاده است. تغییر در شکل چینش کلمات، صمیمت در لحن، نزدیک شدن به زبان گفتار در عین آموخته نشدن با آن و استفادههای نو از ترکیبها، مفاهیم و حتی نمادهای کهن اصلیترین بخشهایی است که غزل به شکل آهسته و بطئی به ویژه بعد از نظریهی نیما در امر اصلاح و تعدیل ساختار و محتوای خود به کار بسته است.
بخشی از کتاب گزینه اشعار فاضل نظری
مرا بازیچهی خود ساخت چون موسی که دریا را
فراموشش نخواهم کرد چون دریا که موسی را
نسیم مست وقتی بوی گل میداد حس میکردم
که این دیوانه پرپر میکند یک روز گلها را!
خیانت قصهی تلخیست اما از که مینالم؟
خودم پرورده بودن در حواریون یهودا را
خیانت غیرت عشق است وقتی وصل ممکن نیست
چه آسان ننگ میخوانند نیرنگ زلیخا را!
کسی را تاب دیدار سر زلف پریشان نیست
چرا آشفته میخواهی خدایا ما را؟!
نمیدانم چه نفرینی گریبانگیر مجنون است
که وحشی میکند چشمانش آهوهای صحرا را!
چه خواهد کرد با عشق؟! پرسیدیم وخندیدی
فقط با پاسخت پیچیدهتر کردی معما را
نظرات کاربران درباره کتاب گزینه اشعار فاضل نظری (جلد سخت) | مروارید
دیدگاه کاربران