محصولات مرتبط
کتاب گزینه اشعار طنز فرانو اثر اکبر اکسیر توسط انتشارات مروارید به چاپ رسیده است.
اکبر اکسیر متولد سال 1332 در آستارا می باشد. او شاعر، گرافیست، طنزپرداز و آموزگار بازنشسته زبان و ادبیات فارسی است. از نمونه آثار او میتوان به "در سوگ سپیداران" و "زنبورهای عسل دیابت گرفتهاند" اشاره کرد. او بنیانگذار سبک شعر فرانو میباشد، به همین دلیل به او لقب پدر شعر فرانو را دادهاند، و شهرتش هم به خاطر همین سبک اوست. شعر فرانو درواقع یک جریان نو در شعر معاصر است که تحت تاثیر شعرهای دهه هفتاد بوده و بعد از کمرنگ شدن شعرهای آن دوره با درونمایه طنز، پا به عرصه شعر گذاشته است. اکبر اکسیر در سال 1381این سبک را ابداع کرد، سبکی که شاعر در آن با کلمات ساده، ضربالمثلها و اصطلاحات عامیانه بازی میکند تا مفهوم خود را بیان کند. طنز آمیخته در میان این کلمات، اصلیترین وجه این سبک شعر است. جالب است بدانید که شعرهای فرانو اشتراکاتی نیز با گلستان سعدی دارد، با بررسی ویژگیهای سبکی این دو شعر میتوان نسبت تاثیرپذیری این سبک را از آثار کلاسیک دریافت. هر دوی این سبک شعرها دارای ایجاز، طنز، مراعات نظیر و اصطلاحات عامیانهای هستند که در متن، با زبان طنز روایت میشوند. از دیگر شاعران فرانو میتوان از منصور بنی مجیدی و داوود ملکزاده نام برد که هر دوی آنها از اعضای حلقه ادبی فرانو هستند.
فهرست
- کافینت
- تعارف
- هدایت
- پارادکس
- گردنه حیران
- انکار
- جایزه
- پاپوش
- خیار درختی
- موضوع انشاء
- دیدار
- o
- لکلکها
- بلبل تصادفی
- ترسو
- خانکیشی
- اعترافات
- نیاگارا
- کارنامه
- قوشداشی
- وصیت سوسک
- با کوران و کران
- خسوف
- توت معلق
- گمشده
- موشها
- دکتر میکروفون
- جنین وارونه
- دیمی
- در پادگان
- میدان فردوسی
- ژنتیک
- تاریخ تبری
- پداگوژی
- بعبع
- آخرین خبر
- به شرط تملیک
- تبریک
- ظرفیت
- همایش 4*3
- بازنشتهها
- خواهش
- چوکا
- منطق
- کانگورو
- فارنهایت
- حکایت آب
- گمشده
- صرفهجویی
- میمونها
- هیدروفیل
- شبکهها
- در ترمینال آزادی
- چالدران
- چک کارمندی
- پازل
- اطلاعیه
- آبونمان
- سوسپانسیون
- ایزوگام
- لیلیپو.
- هویت
- آدرس
- قلعه حیوانات
- ترابری
- دگردیسی
- همدردی
- اخطار
- تفاهم
- کانسر
- هشدار
- حمایت
- نکته
- مشق
- ملکالشعرا
- معادله
- بازگشت به خویش
- ایران ناسیونال
- آنتراکت
- خطابه
- سالمسازی
- سفارشات
- ایرانول
- راز بقا
- ابوعطا
- سزارین
- تذکرهالاولیا
- تکامل
- حراج
- شیرموز
- ترافیک
- علائم
- زغالاخته
- سیلان
- سوءسابقه
- جعبه سیاه
- پذیرش
- مسابقه
- ماتریال
- شاخدارشکنی
- سیمرغ پرکنده
- نوشدارو ....
- بیات ترک
- کمدی پلاستیک
- عاق والدین
- تمارض
- سکانس
- نتیجه
- خانهتکانی
- تمبر خارجی
- مشق شب
- زامیاد
- فین
- اینترناش
- تداعی
- فیلترینگ
- کلاغشویی
- نجابت
- انقراض
- اثبات
- مالاریا
- تیراژ
- سرقت ادبی
- سهراب سپهری
- بهاریه
- سبقت
- پردهسرا
- تافل
- آفساید
- کمیسیون
- انگشتها
- نصیحت
- پانزده سالگی
- خواجه
- یاهو
- مواد لازم
- دیالوگ
- گیشه
- پدرخوانده
- زیراکس
- همیاری
- جوش شیرین
- سهام عدالت
- اشتباه چاپی
- استدلال
- ایثار
- جانورشناسی
- تحقی
- پنگوئنها
- او کو تا ما شه
- یونیسف
- ملکوت
- ابوالقاسم
- بحرالمیت
- قندپهلو
- یارانه . basmati
- اشارات
- انحصار وراثت
- شانس
- شام آخر
- گرامافون
- بشقاب پرندهها
- فرانوبل
- نصفهان
- پیشنهاد
- جامحذفی
- همزیستی
- پارک قیطریه
- باغ وحش
- وظایف
- فوبیا
- استاد
- انرژی
- اخلاق ناصری
- آرامستان
- داردانل
- شرفنامه
- اعتبار
- آپشن
- نوه مجازی
- پیکنیک
- خواستگاری
- فارسی اول
- چراغعلی
- آموزش
برشی از متن کتاب
(آنتراکت) گوسفند خوابیده است سگ خوابیده است چوپان خوابیده است گرگ خوابیده است لطفا شما هم بخوابید و مطمئن باشید در پایان این شعر هیچ اتفاقی نمیافتد! * (خطابه) نیروی جاذبه شاعران را سربهزیر کرده است برخلاف منجمها که هنوز سربههوایند تمام سیبها افتادهاند و نیوتن، پشت وانت سیبزمینی میفروشد آهای، آقای تلسکوپ! گشتم نبود نگرد نیست! * (انرژی) سر صبح نشستهام برای شعر ملیحه میگوید: حالا وقت شیر است نه شعر بدون شعر از خانه خارج میشوم گاوی میآید صف شیر را به هم میزند بدون شیر به خانه برمیگردم ملیحه میگوید: حالا وقت شعر است نه شیر شیر میشوم صف گاوهای جهان را بر هم میزنم! * (خیار درختی) زیر نور مصنوعی ابر مصنوعی آسمان مصنوعی عمود راه میروی و گاهی از دیوار مردم بالا میروی از شلنگ و آفتابه آب میخوری تازه به دوستان قدیم پز میدهی که با موز همسایهای و پدرت مهندس کشاورزی است! خاک بر سرت کنم که به چراغ نفتی میگویی خورشید گلدان پلاستیکی میگویی: سرزمین پدری! بدبخت! همه جا مسخرهات میکنند پیراهن خودت را بپوش! * (شیرموز) یکی از شبها پا روی دم گربه گذاشتم جیغی کشید که زهرهترک شدم راستی چه دل و جرأتی داشتند آنها که روز روشن پا روی دم شیر گذاشتند و برنداشتند! * (جعبه سیاه) پرندهها با آنکه بیسوادند زبان خارجی نمیدانند برج مراقبت ندارند اما بهموقع میپرند و بهموقع مینشینند آقای خلبان! لطفا درهای اضطراری را باز بگذارید من از کلمه توپولف من از خبر ساعت 14 از صدای آقای حیاتی میترسم!
- 1394 - 1381
- شاعر: اکبر اکسیر
- انتشارات: مروارید
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران