محصولات مرتبط
دربارهی کتاب کورالین اثر نیل گایمن
کتاب "کورالین" روایتگر رمانی تخیلی و پرماجرا است که مطالعهی آن برای مخاطب نوجوان مناسب میباشد.
شخصیت اصلی قصه "کورالین جونز" نام دارد؛ او دختری نوجوان و باهوش است که در کنار پدر و مادر خود زندگی میکند. داستان کتاب، از تابستانی طولانی و کسلکننده آغاز میشود. کورالین و والدینش به آپارتمانی قدیمی و پر رمز و راز نقل مکان میکنند. غیر از خانوادهی جونز، سه نفر دیگر نیز در این ساختمان سکونت دارند. خانم "میریام اسپینک" و "آوریل فورسیبل" در طبقه همکف، زیر آپارتمان کورالین زندگی میکنند؛ آنها دو پیرزن چاق و مهربان هستند که همراه با سگهای ترییر هایلندی خود، "همیش"، "اندرو" و "جتک" روزگار میگذرانند. در اتاق زیر شیروانی نیز، پیرمردی عجیب اقامت دارد؛ پیرمردی که همواره ادعا میکند، در حال آموزش چند موش باهوش برای سیرک میباشد؛ موشهایی که از توانایی صحبت کردن و آواز خواندن برخوردار هستند.
پدر و مادر کورالین، همیشه سرگرم فعالیتهای شغلی خود میباشند. در نتیجه دختر قصه مجبور است که اوقات فراغت خود را به تنهایی پشت سر بگذارد. وی پس از ورود به آپارتمان جدید، هر روز به محوطهی ساختمان میرود و به بررسی بخشهای مختلف حیاط و بازی در آنجا میپردازد. تا اینکه، بارانهای پاییزی آغاز گشته و او ناچار میشود که روزهایش را در خانه سپری کند. بنابراین تصمیم میگیرد که این بار، به کندوکاو در خانه پرداخته و بدین واسطه، ساعتهای بیکاری خود را به اتمام برساند. کورالین، در طول همین جستجوها، با دربی مرموز مواجه میگردد؛ دربی که به روی دیواری آجری گشوده میشود.
اصل ماجرا نیز دقیقا از همین جا شکل میگیرد. کورالین به طور مکرر، رویاهای عجیبی را در خواب مشاهده میکند؛ رویاهایی که همگی در ارتباط با درب مرموز هستند. نکتهی جالب توجه اینجاست که در طی یکی از همین روزها، پیرمرد ساکن زیر شیروانی پیامی را از جانب موشهایش با کورالین در جریان میگذارد؛ پیامی که به دختر قصه هشدار میدهد از درب مرموز داخل نشود. همین موضوع کنجکاوی کورالین را تحریک میکند. در نتیجه مجددا به سراغ درب مورد نظر رفته و آن را میگشاید. اما مجددا با دیوار آجری روبهرو میشود. تا اینکه پس از مدتی کوتاه، با اتفاقی باورنکردنی مواجه گشته و مسیر زندگیاش به کلی تغییر مییابد.
برشی از متن کتاب کورالین اثر نیل گایمن
چهار
خانه از بیرون هم دقیقا همان خانه بود. یا بهتر است بگوییم تقریبا همان خانه، فقط دور در ورودی آپارتمان خانم فورسیبل و خانم اسپینک، چراغهای آبی و قرمز پشت سر هم، روشن و خاموش میشد و کلمات تئاتری و بعد موفق و به دنبال آن و شگفتآور را یکی یکی نشان میداد.
روزی خنک و آفتابی بود، درست مثل همان روزی که آنجا را ترک کرده بود.
صدای آرامی از پشت سرش شنید.
کورالین برگشت. پشت سرش، گربهی سیاه بزرگی، شبیه همان که در حیاطشان دیده بود، روی دیوار نشسته بود.
گربه گفت: «عصربهخیر.»
کورالین منتظر بود گربه چنین حرفی بزند، اما فکر نمیکرد صدایش مردانه باشد.
او در جواب گفت: «سلام. یک گربه مثل تو، توی حیاط خانهمان دیدم. تو حتما گربهی دیگری هستی.»
گربه سرش را تکان داد و گفت: «نه. من چیز دیگر نیستم. من خودمم.» بعد سرش را طوری کج کرد که چشمهای سبزش برق زد و ادامه داد: «شما آدمها همه جا پخشید. اما ما گربهها با هم زندگی میکنیم، میفهمی چی میگویم؟»
- فکر کنم. اما اگر تو همان گربهای هستی که توی حیاط دیدم، چطور حالا حرف میزنی؟ اما آن موقع حرف نمیزدی؟
گربهها مثل آدمها شانه ندارند که شانههایشان را بالا بیندازند. اما آن گربه با حرکت آرامی که از نوک دمش شروع شد و به حرکت سبیلش ختم شد، تکانی خورد و گفت: «من میتوانم حرف بزنم.»
- گربههای خانه حرف نمیزنند.
گربه گفت: «حرف نمیزنند؟»
کورالین گفت: «نه.»
گربه به آرامی از بالای دیوار، روی علفهای جلو پای کورالین پرید، سرش را بالا گرفت و به او خیره شد و گفت: «خب، تو کارشناس این جور چیزها هستی. من چه میدانم. من فقط یک گربهام.»
و سر و دمش را مغرورانه بالا گرفت و از او دور شد.
کورالین گفت: «ببخشید. برگرد. خواهش میکنم برگرد.»
گربه دیگر جلو نرفت. همان جا نشست و بیتوجه به کورالین خودش را پاک کرد.
کورالین گفت: «ما... میتوانیم با هم دوست باشیم؟»
گربه گفت: «ما میتوانستیم نوع کمیاب نژاد عجیب و غریب فیلهای رقاص آفریقایی باشیم، اما نیستیم.» سپس نگاه تندی به کورالین انداخت و ادامه داد: «دست کم من نیستم.»
کورالین نفس بلندی کشید وگفت: «...
کتاب کورالین به قلم نیل گایمن و ترجمهی پروین جلوه نژاد، توسط نشر پیدایش به چاپ رسیده است.
- برندهی جایزه ادبی هوگو برای بهترین رمان
- نویسنده: نیل گایمن
- مترجم: پروین جلوهنژاد
- انتشارات: پیدایش
مشخصات
- نویسنده نیل گایمن
- مترجم پروین جلوه نژاد
- نوع جلد جلد نرم
- قطع پالتویی
- نوبت چاپ 4
- سال انتشار 1398
- تعداد صفحه 189
- انتشارات پیدایش
نظرات کاربران درباره کتاب کورالین | نیل گایمن
دیدگاه کاربران