loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب کوتاه کردن موی مرده

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

درباره‌ی کتاب کوتاه کردن موی مرده اثر چیستا یثربی

کتاب "کوتاه کردن موی مرده"، مجموعه‌ی 29 داستان کوتاه ایرانی را در بر می‌گیرد که توسط "چیستا یثربی"، نویسنده‌ی توانای معاصر ایرانی به نگارش درآمده است. هر یک از این داستان‌ها، با روایت قصه‌هایی زیبا و تاثیرگذار، مخاطب را مجذوب حکایت خویش ساخته و او را تا پایان با خود همراه می‌کنند.

به عنوان مثال "در سیندرلا ده سال پس از ازدواج"، شخصیت اصلی قصه، به عنوان "سیندرلا"ی معروف قصه های کودکان معرفی می شود؛ همان طور که از نام داستان پیداست، ده سال از زمان ازدواج زن مذکور می گذرد. این گذشت زمان، او را نیز همانند هر زن خانه داری، دچار روزمرگی ها و امور پیش پا افتاده کرده، وی را در انجام وظایف تمام ناشدنی امور خانه و خانواده اش اسیر ساخته و داستانی تامل برانگیز را تشریح می کند.


بخشی از کتاب کوتاه کردن موی مرده

سیندرلا ده سال پس از ازدواج

سیندرلا آن روز، صبح زود از خواب بیدار شد. صبحانه ی همه ی اهل خانه را داد، ظرف ها را شست، بعد شروع کرد به پاک کردن سبزی. برای ناهار غذا را آماده کرد. همه آمدند ناهار را خوردند. بعد سیندرلا آمد، باز همه ی ظرف ها را شست. بعد دوباره همه خوابیدند. سیندرلا شروع کرد به رفت وروب خانه. با جارو و دستمال به جان خانه افتاد. بعد رخت ها را در ماشین انداخت، تکان شان داد و آن ها را در ایوان پهن کرد. بعد همه بیدار شدند و شام خواستند. سیندرلا شام آن ها را داد و باز ظرف ها را شست و خشک کرد.

آخر شب که باز همه خوابیده بودند، او به نفس آرام بچه ها و صدای خرناس های شوهرش در خواب گوش می داد. از یک سوی تخت به سوی دیگر تخت می غلتید و در نور کم سوی اتاق پشتی، مشغول اتو کردن لباس ها بود و در ذهنش داشت کارهای روز بعد را مرور می کرد. «باید برای دخترم لیمو بخرم، دخترم لیمو دوست دارد. برای آش هم، رشته لازم دارم. قند هم تمام شده، پس فردا مهمان بیاید قند نداریم. چرا قند هی یادم می رود؟» بعد دنبال کاغذی گشت تا همه ی این ها را رویش بنویسد. در کمد قدیمی را باز کرد تا بدون سروصدا کاغذی پیدا کند. ناگهان یک لنگه کفش کوچک بلوری از کمد بیرون افتاد.

سیندرلا کفش را برداشت. نگاهی به آن انداخت و غرق در خاطرات دور، لبخند زد. چیزی عوض نشده بود. گرچه از زمان ازدواج او با شاهزاده ی قصه ها سال ها می گذشت، اما او همیشه سیندرلا بود و باید احساس خوشبختی می کرد. این رسم قصه است.

ـ «سیندرلا...»

صدای شوهرش در سکوت شب او را ترساند. کفش بلور از دستش افتاد و هزار تکه شد و روی زمین از آن کفش بلور، تنها پودری سفید و لزج به جا ماند. مثل آرد شیرینی پزی که برای پختن شیرینی آن روز بچه هایش گذاشته بود.

 

بهار

از آن جا که نشسته بود، می توانست قالیچه ی قرمز گل دار را ببیند، با کبوترها و جوی آبش. درخت بید را هم می دید و نیمی از بند رخت را که فقط چند کهنه ی بچه روی آن باد می خورد. کنار دیوار حیاط، روی طاقچه، لانه ی پرستو بود و او نمی دانست که پرستوی مادر این وقت بعدازظهر کجا رفته است.

روی طاقچه کنار سماور مادرش نشسته بود، خاله اش هم بود و آن چیز، آن نی نی... با صورت زرد و بادکرده اش که مثل یک زردآلوی گندیده، پر از جای زخم بود و او را یاد بادکنک های مچاله می انداخت. کچل هم بود، بدون دندان و با این همه، اسمش را «بهار» گذاشته بودند.

یادش آمد که مادرش چند وقت پیش گفته بود که می خواهد یک عروسک برای او بیاورد. یک عروسک قشنگ که خواهر یا برادرش باشد. ولی عروسک کجا بود؟ دختر نگاه دیگری به آن چیز انداخت و پیش خودش فکر کرد: « شبیه عروسک های ارزان قیمتی است که کنار خیابان می فروشند. همان ها که مادرش می گوید با مواد زباله می سازند. عروسک های زشتِ لخت و کچل، با چشم هایی که به هیچ جا نگاه نمی کنند. » و بعد حس کرد که چیزی در سینه اش بالا و پایین می رود. ولی نمی دانست آن چیز چیست. صدای مادرش را می شنید که بچه را روی پایش گذاشته بود: « قربونت برم الهی! بخند! به مامان بخند!»

و دختر سعی کرد نگاه نکند. نگاهش را به لانه ی پرستو دوخت. دلش می خواست یک سنگ بیندازد و لانه را خراب کند. دلیلش را نمی دانست. ولی حس می کرد که پرستو، حیاط کوچک آن ها را تصاحب کرده است. صدای خاله اش را شنید: «نمی آیی چایی بخوری زری جان؟»

و او فقط گفت: « نه. » و بعد فکر کرد کاش می توانست همین یک کلمه را هم نگوید. و حالا باز هم به لانه نگاه کرد. پرستو در بهار آمده بود. یک ماه قبل از این که مادرش آن عروسک جیغ جیغو را به خانه بیاورد. اول از همه مادرش لانه را دیده بود و گفته بود: « خوش قدم است. » و پدر گفته بود: « از قدم خوب این عروسک است. »

بعدازظهرها برایش دانه می ریختند و نادر به او می گفت نزدیک لانه بازی نکند تا پرستو بیاید و دانه هایش را بخورد. و او نمی توانست نزدیک لانه بازی کند. چون حیاط شان کوچک بود، برای همین اصلاً در...

کتاب کوتاه کردن موی مرده یکی از بهترین آثار چیستا یثربی می‌باشد، که توسط نشر قطره به چاپ رسیده است.


فهرست


مقدمه

سیندرلا ده سال پس از ازدواج

بهار

بچه های حیاط خلوت

حاجی فیروزی که شعر حافظ می خواند

خفاش شب

عیدی که با «خانم جان» آمد

کوتاه کردن موی مرده

لعنت بر «کریستف کلفت!»

مار

یک روز سارا

یک اتفاق عجیب، ولی ساده

سه پنجره

ببین، من با تو آشتی هستم

دخترک

دخترم دوباره مرا به دنیا اورد

کد 27

مترجم هم زمان

محسن ع را ندیده اید؟

مرد تاریکی

هتل ماه عسل

ورشکسته

داماد

مینا

یواش تر!

شوالیه

من، روزی 1780 بار نگاهت می کنم

محسن

فرار به میدان مین

شنبه برای شنیدن خبر بد آماده ام



  • نویسنده: چیستا یثربی
  • انتشارات: قطره

درباره چیستا یثربی نویسنده کتاب کتاب کوتاه کردن موی مرده

«چیستا یثربی»، نویسنده محبوب در حوزه رمان های ایرانی، اهل تهران است؛ آثار ادبیِ او به دلیل تلفیق جذابی از ادبیات، هنر و روانشناسی با یک‌دیگر، شهرت قابل‌توجهی دارند. بهترین کتاب او با عنوان «پستچی» به چاپ رسیده است. ...

سایر آثار نویسنده

مشاهده بیشتر

نظرات درباره کتاب کوتاه کردن موی مرده


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب کوتاه کردن موی مرده" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل