کتاب پیتر نیمبل و چشمهای شگفتانگیزش | پرتقال
- انتشارات : پرتقال
- مترجم : محمدرضا شکاری
محصولات مرتبط
دربارهی کتاب پیتر نیمبل و چشمهای شگفتانگیزش | پرتقال
کتاب "پیتر نیمبل و چشمهای شگفتانگیزش" روایتگر داستانی بسیار زیبا و جذاب میباشد که برای مخاطب کودک و نوجوان به نگارش درآمده است.
شخصیت اصلی قصه، "پیتر نیمبل" نام دارد. پسری تنها که از نعمت داشتن خانواده محروم میباشد. در واقع والدین پیتر، او را به هنگام نوزادی درون یک سبد، کنار بندر رها میکنند. در همین هنگام زاغی به او حمله کرده و چشمانش را از حقه درمیآورد. پس از ساعاتی، گروهی ملوان، نوزاد را یافته و او را به مقامات شهر بندری تحویل میدهند. قاضی بخش نیز، پس از رایگیری، نوزاد را پیتر نیمبل، نامگذاری میکند.
پیتر سالهای ابتدایی دوران کودکی خود را به تنهایی و بدون داشتن هیچ سرپرستی پشت سر میگذارد. وی به ناچار جهت تامین نیازهای خود، دست به دزدیهای مکرر میزند؛ امری که او را به دزدی حرفهای مبدل میسازد.
هنگامی که پیتر به سن پنج سالگی میرسد با مردی حقهباز و بدجنس، به نام "شیموس" آشنا میشود. مردی که با برعهده گرفتن سرپرستی کودکان فقیر و تنها، آنها را به دزدی وادار ساخته و با این کودکان بدرفتاری میکند. شیموس، با چربزبانی و وعدههای دروغین، پیتر را به منزل خود برده و او را تحت آموزش قرار میدهد. وی تمامی فوت و فنهای دزدی را به پیتر تعلیم داده و پس از گذشت پنج سال، پسر قصه را به دزدی ماهر و بیرقیب تبدیل میکند.
پیتر، به دستور شیموس، هر شب ناچار است که به منزل افراد شریف رفته و از آنها دزدی کند؛ عملی که خودش نیز، آن را نادرست میداند. او گاهی نیز، در طی روز جهت تهیهی غذای دزدی، به بازار میرود.
اصل ماجرای داستان در یک بعدازظهر بارانی شکل میگیرد. پیتر مشغول سرقت از جیب جمعیتی است که مشتاقانه، اجناس فروشندهای دورهگرد و مرموز را نظاره میکنند. در همین هنگام، جعبهی قفلشدهای را از کالسکهی فروشندهی دورهگرد میرباید؛ جعبهای جادویی که مسیر زندگی پیتر را به کلی تغییر میدهد.
کتاب پیتر نیمبل و چشمهای شگفتانگیزش اثر جاناتان آکسییر و ترجمهی محمدرضا شکاری توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.
برشی از کتاب
سایمون و گمشدهها
پیتر از بوی آرد بیدار شد؛ همان پودر سفیدی که برای درست کردن نان و تله از آن استفاده میشود. هر کسی که او را دزدیده بود، یک گونی قدیمی آرد را دور سرش بسته بود. پیتر در آن هوای پر گرد و غبار نفس کشید و فورا عطسهاش گرفت. همین باعث شد موجی از آرد وارد بینیاش شود و باز هم عطسه کند. هر بار که عطسه میکرد، درد شدیدی در پشت سرش میپیچید. سرش هنوز از حملهی بیرون سالن غذاخوری زخم بود. انگار سقوطش دوباره زخم سرش را باز کرده بود؛ شقیقهاش تیر میکشید و حس میکرد توی یکی از گوشهایش، خون میچکد.
پسرک سعی کرد تکان بخورد، اما فهمید کل بدنش از بالا تا پایین با زنجیری بزرگ بسته شده است. برای اینکه مطمئن شوند فرار نمیکند، با بینظمی چندتا دستبند قدیمی به دست و پایش زده بودند. آنطور که خودش حس میکرد، روی هر دستش ده تا قفل و روی هر پایش پانزده تا قفل زده بودند و دوتا قفل بزرگ هم محکم دور گردنش چفت شده بود. میتوانست بگوید که همهی قفلها زنگ زدهاند و همین موضوع، فرار را سختتر میکرد.
پیتر از پشت گونی آرد میتوانست صدای خفهی گامها و حرفهایی را بشنود که نزدیک میشدند. اجازه داد سرش آویزان بماند؛ تا وقتی که دقیقا بفهمد چه کسی او را اسیر کرده است، بهتر بود تظاهر به بیهوشی کند.
استاد دزدی بیسروصدا انگشت کوچک دست چپش را توی سوراخ کلید پابند روی قوزک پایش برد و همزمان سعی کرد از حرفها سردربیاورد.
صدایی جوان گفت: «چه بلایی سرش آوردین؟ ما توافق کرده بودیم هیچوقت از اون زنجیرها استفاده نشه.»
«م... م.. متاسفم، علیاحضرت! ما سعی کردیم همونجور که میخواستین، ببندیمش... ولی اون هی از طنابها سر میخورد بیرون!»
این صدای دومی گرفته بود؛ انگار صاحبش سعی میکرد جلوی گریهی خودش را بگیرد. پیتر کموبیش مطمئن بود که هر دوی آنها دخترند.
دختر اولی سرزنشکنان گفت: «اسکریپ! فکر کردم گفتی وقتی آوردینش اینجا، بیهوش بود!»
صدایی پسرانه جواب داد: «بیهوش بود! ولی هر بار که گره میزدیم، به دستش کش میداد و کل طنابها باز میشد. انگار فرار کردن مثل نفس کشیدن براش طبیعی بود. خیلی عجیب بود!»...
کتاب پیتر نیمبل و چشم های شگفت انگیزش نوشته ی جاناتان آکسییر و ترجمه ی محمدرضا شکاری توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.
فهرست
بخش یک: طلا
ده سال اول زندگی پیتر نیمبل
جعبه مرموز فروشنده
پیتر علیه دارودستهی چاقوبازها
سر تود و صدای آشنا
دریاچهی ترابل سام پروفسور کیک
قلمرو ناپدید شده
باد ملایم و مکانی که باد آنها را به آنجا برد
اسارت در سرزمین مجازاتها
اسکبز پیر بیچاره
نسیمی بر فراز تپه
زاغهای قوری سنگی
پناهگاه دزدها
پیتر نیمبل از آشیانه دزدی میکند
بخش دو: عقیق
عمارت بینقص
گفتوگو با پیکل
گشت شبانه
سایمون و گمشدهها
قهرمانی بعید
تولد نفرینشده
سخنرانی پادشاه
لیلین
هیولای مکانیکی
سوراخ موش
بخش سه: زمرد
بازگشت بینام
ریشهی مشکلات
ماهیگیری برای یک دوست
بادهای جنگ
پیشروی پگ
سیل بزرگ
نفرین خائن
تجدید دیدار سعادتآمیز
- نویسنده: جاناتان آکسییر
- مترجم: محمدرضا شکاری
- انتشارات: پرتقال
مشخصات
- نویسنده جاناتان آکسییر
- مترجم محمدرضا شکاری
- سال انتشار 1399
- انتشارات پرتقال
نظرات کاربران درباره کتاب پیتر نیمبل و چشمهای شگفتانگیزش | پرتقال
دیدگاه کاربران