محصولات مرتبط
مجموعه شعر پاییزِ در پرواز، اثر واراند با گزینش و ترجمه ی احمد نوری زاده در نشر چشمه به چاپ رسیده است.
واراند (سوکیاس کورکچیان)، شاعر ارمنی ایرانیتبار معاصر در این مجموعه 59 قطعه شعر از خود را به مخاطبان عرضه نموده است. تلخیهای روزگار در این اشعار با نگاه زیبا و لطیف شاعر همگی جان میبازند و او از پس ایثار در عشق، مدام معشوقی را مورد خطاب قرار میدهد و اندیشهها و آرزوهایش را بازگو میکند. این گفتههای شعری که شاید دغدغههای خوانندگان و اهل دل هم باشد، آنان را با خویش همراه کرده و حرفهای مشترکی را بازگو میکنند. واراند را با انتشار 17 مجموعه شعری، میتوان به عنوان پرکارترین شاعر ارمنی زبان ایرانی به حساب آورد. او که فارغالتحصیل رشته زبان و ادبیات ارمنی از دانشگاه آزاد تهران میباشد، از دانشگاه گریگور لوساوریچ اجمیادزین اسقفنشین جمهوری ارمنستان به دریافت دکترای افتخاری و درجه پروفسوری نائل آمده است. گفتنیست اولین مجموعه شعری وی با نام «در راه آفتاب» و سپس با آثاری چون «یادداشتهای روزانه یک کولی»، «گلهای گناه»، «سراب» و... مخاطبانی را با خود همراه کرده است. عنوان «پاییز در پرواز» نام یکی از قطعات شعریست که در اثر حاضر وجود دارد و او معشوقش را با این نام میخواند: پاییزِ در پرواز من!
برشی از متن کتاب
در چشمهای شب چه زود از یاد میرود آتشناکیهای زندگی مستیهای زندگی مستانه سوت زدنهای بیخیالانه رهگذری سرخوش تلواسههای زن خیابانی در دل تاریکی و رؤیاهای شتابنده ما در آغوش این شهر دیوانه مست و در اعماق چشمهای شبگونه آنها نیز چون ما گاه مست میشوند و خیلی زود هر آنچه را از یاد میبرند چون به گریه میآیند باران تند باریدن میگیرد و باران قطرههای دیوانه پیادهرو را به شلاق میکوبند گویی که لحظههای خاطرهای منجمد فرو میبارند … پس آنگاه سیلابی از ساعتهای بیداری در میگیرد در ضیافتی خاموش و گسترده در همه جا و در اعماق چشمهای سیاه شب … هنگام که در سپیدهدم ظلمت در مغاک آفتاب دفن میگردد و در پس پلکان سیاه زن خیابانی چشمان نخفته شب محبوس میشوند پاییز در پرواز زیباترین به منظر من! نازنین من! بنگر که زندگی چگونه فریب میدهد ما را و با بطالت عبثاش به جریان حقیر ظلمت سرد تسلیم میدارد … ای نازنین من! گر در آن سالهای اندوهناکیات میجستم هم در این چهار راه پاییز رنگ شاید اینک آن قصههای کهنه دیرین عشق بنگاشته بر ورقهای پارهپاره دیوانها به دیگر بار تکرار میشدند و پر غوغا ای نازنین من! تنها اگر که باز میجستمت و قلبهای ما قصههای را حکایت میکردند قصههای گناهان خود را که هرگز را نورزیدهایم ما و تقدیرشان نام است و بازی زیباترین به منظر من! نازنین من! ای آنکه میوههای درخشان هستی میرایت به دیگران میبخشی! ای تو! پاییز در پرواز من مس شعر من و طلای گیسویت تو که بیدغدغه و آسوده از پردههای درد خود به در آمدهای و از قرون وسطی به قرن بیستم نقبی زدهای تو که از شاخههای جوان زردآلوها سحرگاهی بکر به رنگ زردآلو با خود به ارمغان آوردهای تو که ریاورزی رومیان و انتقام کین جویانه خائنان را به چشم دیدهای تو که غرور قیصر و دربار را وا پسزدهای و مشعل رنگپریده رباط را به رجحان گزیدهای گوش با من دار ای آفتابی روح! من چون کیمیاگری ساحر سرِ آن دارم که مس شعرم را طلایی سازم به رنگ گیسویت و مرا عنصر کلام نقصانی نمییابد - تنها اما فلز من مس است و طلا نه و اینک خوب میدانم که مرا دریغ زمان است و فرصتی که بذر را به خوشههایی سرشار و رنج را - که مرا به زانو درآورده است - به حلاوت سرمستی میکند بدل هیچ باکم نیست یاری رسان و پناه من اوج استواری کوه خواهد شد در کدام آفتاب … تو که بر این خنکا کرانهای آبی و بر برگهای خشک درشت پیادهرو خونبها هدیه کردی و رنگهای بلوغت را در اعماق آفتاب رها در آسمان آبی انباشتی و بر زمین آوردی و کنون در پوست تمام میوههایش میتوانم جستن باغهای خیس چشمان دل سیاه تو اعماق جاودانگی است من را... دو پنجره گشاده چشمانت را بر بند تا آهسته و نرم بر پلکهای تو بوسهها بنشانم هقهق لب به خنده گشود که: - دوست نمیدارم … و من در دوردستان به خیره نظر کردم غروب ورق خیس روز درنوشت و رهاتر شد گفت: - نه! عشق را به اجبار نیازی نیست به تمنا گفتم: - دست بر روی قلب بگذار و - قسم یاد کن! … و مرا خنده در ربود چشمان سبز زلال را بر زمین افکند و هقهق گریه آغازید
فهرست
باران دیر هنگام در چشمهای شب پاییز در پرواز مس شعر من و طلای گیسویت در کدام آفتاب هقهق ثانیهها و ابدیت آواز سال نو پرنده آبی نتیجه نفرت و باروی جان نقطه و خط و حرف کور مه اندُهناک به سیلوا گفتوگو نیروانا سراب در آینه شاعرها بیگانگان صمیمیت نامه بینشانی پنجرهات را بگشا رایحه عطر پاریس در ازدحام بعد به ناچار کسی در زمانی نامعلوم دیدار غنیتر از رویا ترانه درخت به پایان آمدن پیانو عصر هنگام محله سوی بینهایتها در این راه افق در آبهای پیادهرو باور باززایی عشق اوضاع غریبیست خشنودی زمزمههای حماسی قلب من این خسته من دلم میخواست در میان پرتوها عروسک پیغام دوم تکرار اندوه دریاچههایی از الماس بارانی نامعلومی واپسین درد زمستان داغ جنون زیبا در کنج خلوت ترانهای برای خاک من آن یگانه ارمنیام
- مجموعه شعر
- نویسنده: واراند
- مترجم: احمد نوری زاده
- انتشارات: چشمه
مشخصات
- نوع جلد جلد نرم
- قطع رقعی
- نوبت چاپ 1
- تعداد صفحه 169
- انتشارات چشمه
نظرات کاربران درباره کتاب پاییز در پرواز - واراند
دیدگاه کاربران