کتاب هری پاتر و یادگاران مرگ 2 - رولینگ | کتابسرای تندیس
- انتشارات : کتابسرای تندیس
- مترجم : ویدا اسلامیه
- تگ : هری پاتر
محصولات مرتبط
درباره کتاب هری پاتر و یادگاران مرگ 2
داستان از جایی آغاز می شود که "هری" خواب های آشفته و آزاردهنده ای می بیند. "نجینی" به خواب هایش می آید و می رود و یا او را از فاصله ای دور صدا می زند و بارها با این تصور از خواب می پرد. بلاخره از بسترش بیرون می آید و به سراغ "هرمیون" که بیرون از چادر نگهبانی می دهد می رود. هری پیشنهاد می دهد به جای دیگری بروند و هرمیون قبول کرده و نیم ساعت بعد،خودشان را غیب کردند و به جنگل های "دین" می روند. ناگهان نوری نقره ای رنگ که آرام و بی صدا حرکت می کرد و به سمت او می آمد. آهویی سپید و نقره ای مانند ماه به سمت او می آمد. هری خیره او را می نگریست و آشنایی وصف ناپذیری در وجودش می دید.
هری به دنبال او رفت و متوجه شد هیچ ردی از آهو روی برف ها نمی ماند و یا هیچ صدایی از قدم های او برنمی خیزد. ناگهان آهو ناپدید می شود وهری با یک ورد نوک چوب دستی اش را روشن می کند ومتوجه برقی در برکه ی یخ زده ی وسط جنگل می شود و در زیر یخها دسته ی شمشیر یاقوت نشان رامی بیند و متوجه می شود که کسی می خواهد شمشیر را به او برساند. او می دانست که فقط یک گریفندور واقعی می تواند شمشیر را به دست بیاورد، به همین دلیل به وسیله ی جادو یخ را می شکند ومی تواند دسته ی شمشیر را به دست بگیرد و در همان حال چیزی به دور گردنش می پیچد. هری، هر چقدر تلاش می کرد تا بتواند رهایی یابد بیشتر به سمت کناره ی برکه کشیده می شد ولی ناگهان معجزه ای رخ داد و رون را مقابل خود دید. او بازگشته بود و توانست به موقع هری را نجات دهد و از آب بیرون بیاورد. ناگهان هری دید که شمشیر در دستان "رون" است و...
بخشی از کتاب هری پاتر و یادگاران مرگ 2
سرانجام در تاریکی از جایش بلند شد و به سراغ هرمیون رفت که جلوی در چادر کز کرده بود و در نور چوبدستی اش کتاب تاریخ جادوگری می خواند. هنوز برف سنگینی می بارید و هرمیون از پیشنهاد هری استقبال کرد که گفت زودتر بارشان را ببندند و به سفرشان ادامه بدهند.
همان طور که می لرزید و از روی لباس خوابش بلوزی پشمی پوشید با هری موافقت کرد و گفت:
- می رویم جایی که محفوظ تر باشه. یکسره فکر می کردم صدای کسانی رو می شنوم که بیرون چادر در حرکتند. حتی یکی دوبار به نظرم رسید که یکی رو می بینم.
هری که داشت ژاکتی به تن می کرد لحظه ای درنگ کرد و نگاهی به دشمن یاب خاموش و بی حرکت روی میز انداخت. هرمیون با چهره ای دلواپس گفت:
- مطمئنم که به نظرم رسیده. مال بارش برف توی تاریکیه، باعث خطای دید می شه... ولی چطوره برای اطمینان هم که شده، زیر شنل نامریی خودمونو غیب و ظاهر کنیم؟
نیم ساعت بعد چادر را بسته بندی کرده بودند، هری جان پیچ را به گردن داشت و هرمیون کیف منجوق دوزی اش را محکم در دست گرفته بود که خود را غیب کردند. همان انقباض همیشگی وجودشان را فراگرفت، پاهای هری از زمین برف پوش جدا شد و محکم به زمینی خورد که انگار یخ زده و پوشیده از برگ بود.
وقتی هرمیون کیف منجوق دوزی اش را باز کرد و شروع به بیرون کشیدن تیرک های چادر کرد،هری با دقت به انبوه درختان پر طراوت اطرافش نگاه کرد و پرسید:
- این کجاست؟
- جنگل دین. یه بار برای گردش به اینجا اومده بودیم و چادر زده بودیم، با مامان و بابام.
این جا نیز برف روی درختان اطرافشان نشسته بود و هوای سرد و گزنده ای داشت اما دست کم از باد در امان بودند. بیش تر اوقات آن روز را در چادر گذراندند و برای این که گرم شوند، نزدیک شعله های آبی و گرمی نشستند که هرمیون در ایجادشان مهارت داشت و می توانست آن ها را بلند کرده در شیشه ی دهن گشادی بگذارد و به هرجا که می خواست ببرد. هری حس کسی را داشت که پس از بیماری جدی اما مختصری، دوران نقاهت را می گذراند و به نگرانی های دلسوزانه ی هرمیون این حس او را تقویت می کرد. آن روز بعد از ظهر، دانه های درشت برف شروع به باریدن کرد و طوری شد که حتی فضای درخت و محفوظ پیرامونشان را نیز لایه ی نازکی از برف پوشاند.
بعد از دو شب کم خوابی، انگار حواس هری جمع تر و تیز تر از همیشه شده بود. در دره ی کودریک، خطر چنان از بیخ گوششان گذشته بود که ولدمورت تا حدودی نزدیک تر از پیش به نظر می رسید و همچنین خطرناک تر. با تاریک شدن هوا، هری پیشنهاد هرمیون برای نگهبانی را نپذیرفت و به او گفت که برود و بخوابد.
هری کوسنی قدیمی را به چادر آورد و روی آن نشست. با این که همه ی بلوز های پشمی اش را به تن کرده بود باز هم می لرزید. ظلمت شب با گذشت ساعت های پی در پی، غلیظ تر می شد تا سرانجام عملا نفوذ ناپذیر به نظر رسید. می خواشت نقشه غارتگر را در آورد و مدتی نقطه ی نشانگر جینی را روی آن دنبال کند اما به یاد آورد که تعطبلات کریسمس را گذرانند و او احتمالا به پناهگاه برگشته است.
در بی کرانگی جنگل، کوچک ترین جنبشی، اغراق آمیز می نمود. هری می دانست که جنگل پر از انواع موجودات زنده است اما خدا خدا می کرد که همه ی آن ها به قدری ساکت بمانند که او بتواند صدای جنب و جوش. حرکت نرم و عادی و بی ضررشان را از صداهایی بازشناسد که از فعالیت های خبیثانه تری حکایت داشتند. به یاد صدای خش خشی افتاد که سال ها پیش، در کشیده شدن شنلی روی برگ های خشک، شنیده بود و بلافاصله، پیش از آن که آن صدا را از ذهنش بزداید، به نظرش رسید که دوباره آن را شنیده است. هفته ها بود که جادو های امنیتیشان به درستی کار کرده بود؛ چرا حالا باید باطل می شدند؟ با این همه نمی توانست احساسی را پس بزند که به او می گفت آن شب با شب های دیگر فرق دارد.
چندین بار از جا پرید و صاف نشست و گردنش درد گرفت چرا که خوابش برده بود وهنگام ولو شدن روی دیوار چادر، گردنش بد افتاده بود. تاریکی مخمل گون آن شب چنان ظلماتی بود که بعید نمی داست در برزخ میان ظهور و غیاب معلق مانده باشد. تازه دستش را جلوی چشمش که ببیند می تواند انگشت های را تشخیص بدهد یا نه،که آن حادثه پیش آمد.
نور نقره ای تابناکی درست در مقابلش پدیدار شد و لا به لای درختان به حرکت در آمد. معلوم نبود از کجا آمده است، اما بی حرکت می کرد. از قرار معلوم آن نور، یکراست به سوی او می آمد.
از جا پرید و ایستاد، و با صدایی خشکیده در گلو، چوب دستی هرمیون را گرفت. چشم هایش را تنگ کرد چرا که شدت نور چشمش را می زد؛ درختان جلوی آن،سیاه و ظلمانی به نظر می رسیدند و آن موجود همچنان جلو و جلو ترمی آمد....
و آن گاه، منبع آن نور تابناک، از پشت درخت بلوطی بیرون آمد. آهوی سپید نقره فامی به تابناکی و روشنی ماه، همچنان خاموش، بر روی زمین قدم برمی داشت و پیش می آمد بی آنکه بر لایه ی برف دست نخورده ی روی زمین، ردی از خود به جا بگذارد. آهوی ماده به سویش می خرامید و سر زیبایش را، با آن چشم های درشت و مژه های بلند، بالا نگه داشته بود.....
کتاب هری پاتر و یادگاران مرگ 2 نوشته ی جی کی رولینگ و با ترجمه ی ویدا اسلامیه توسط انتشارات کتابسرای تندیس به چاپ رسیده است.
- نویسنده: جی. کی. رولینگ
- مترجم: ویدا اسلامیه
- انتشارات: کتابسرای تندیس
مشخصات
- نویسنده جی. کی. رولینگ
- مترجم ویدا اسلامیه
- سال انتشار 1399
- انتشارات کتابسرای تندیس
جی. کی. رولینگ
جی. کی. رولینگ کیست؟
جی. کی. رولینگ، نویسنده، مؤلف، فیلمنامهنویس، تهیهکننده و نیکوکار بریتانیایی بوده که عمده شهرتش به علت نوشتن مجموعه کتاب هری پاتر است. در این مطلب قصد داریم تا کمی بیشتر زندگینامه جی. کی. رولینگ را بررسی کنیم. اگر از علاقهمندان به لیست کتاب های رولینگ هستید، این مطلب میتواند برای شما جالب باشد.
زندگینامه جی. کی. رولینگ
جوآن رولینگ در سی و یکم جولای سال 1965، در شهر یاته انگلستان چشم به جهان گشود او از کودکی به ادبیات و نوشتن علاقه داشت. او فارغالتحصیل رشته زبان و ادبیات فرانسه از دانشگاه اکستر شهر دوون انگلستان است. پس از فارغالتحصیلی بهعنوان منشی و مترجم شروع به کار کرد. پس از ازدستدادن مادرش در سال 1990 برای تدریس زبان، به پورتوی پرتغال مهاجرت و در همان جا، در شانزدهم اکتبر 1992 با روزنامهنگار پرتغالی، ژورگه آرانتس، ازدواج کرد و از او صاحب دختری با نام جسیکا شد.
عمر این ازدواج تنها کمی بیشتر از یک سال بود و این دو در هفدهم نوامبر سال 1993 از یکدیگر جدا شدند و مدتی بعد، رولینگ به همراه دخترش به ادینبرا اسکاتلند مهاجرت کرد. در این زمان بود که دچار افسردگی شد و نوشتن را بهصورت جدی آغاز نمود. مدتها به کافهای میرفت و بر روی داستان خود کار میکرد. رولینگ توانست اولین کتاب خود، «هری پاتر و سنگ جادو»، را نوشته و با دشواری زیاد آن را در بیست و ششم ژوئن سال 1997 به چاپ برساند. چاپ اولین کتاب او، سکوی پرتابی بود برای رسیدن به شهرت و پایان فقر او. جی. کی. رولینگ به نویسندگی خود ادامه داد و تا کنون آثار زیادی از او منتشر شده و پروژههای سینمایی زیادی از داستانهای او تولید شدهاند.
مطالعه بیشتر: آثار و زندگینامه ژول ورن
او و داستانهایش توانستهاند برنده جوایز متعددی همچون چندین دوره جایزه ادبی نسل اسمارتیس بوک، کتاب کودک سال بریتانیا و کتاب سال بریتانیا، جایزه ادبی کاستا بوک، نویسنده سال بریتانیا، برترین رمان هوگو، برام استوکر، نشان آبی پیتر، هانس کریستیان آندرسن، نشان آزادی شهر لندن، رتبه امپراتوری بریتانیا، نشان کنکورد شاهزاده آستوریاس، جایزه و... شوند.
رولینگ در دسامبر سال 2001، با دکتر نیل مورای ازدواج کرد که حاصل این ازدواج دو فرزند با نامهای دیوید و مکنزی است و این خانواده پنجنفره، در حال حاضر در ادینبرا اسکاتلند زندگی میکنند. او در سالیان گذشته بهعنوان یکی از زنان تأثیرگذار بریتانیا شناخته شده است. جی. کی. رولینگ با قلم خود توانسته جهان را مسحور خود نماید و در این مسیر همچنان ثابتقدم باقیمانده است.
نویسندگی، راه نجات رولینگ از افسردگی
زندگینامه جی. کی. رولینگ، پر از پیچوخم بوده و او برای رسیدن به شهرتی که امروزه دارد، سختیهای زیادی را تحمل کرد. هفت سال پس از مهاجرت رولینگ به اسکاتلند، او با ازدواجی نافرجام و بدون شغل، خود را شکستخورده و افسرده میبیند. چندین بار اقدام به خودکشی کرد و برای حل مشکل افسردگیاش بستری شد. در همینجا بود که تصمیم گرفت بیشتر بر روی نویسندگی خود تمرکز کند و ایده هری پاتر که سه سال قبلتر، در سفری با قطار به ذهنش رسیده بود را عملی کرد. گفته میشود «دیوانهساز»ها در داستانهای هری پاتر، برگرفته از مشکل افسردگی او در همین دوران هستند.
مخالفت ناشر با چاپ نام واقعی رولینگ
هنگامی که اولین کتاب هری پاتر منتشر شد، انتشارات بلومزبری، به علت اینکه احتمال میداد اکثر خوانندگان هری پاتر پسر باشند و امکان سرباززدن از خرید کتابی که یک زن نویسنده او است وجود داشت، به او پیشنهاد دادند کتاب را با نام مختصر شده خود منتشر نماید. به همین علت، جوآن رولینگ که نام میانی هم نداشت، نام میانی کتلین، نام مادربزرگش، را برگزید و با نام هنری جی. کی. رولینگ، کتابهایش را منتشر نمود.
کسب شهرت تنها با چاپ اولین کتاب هری پاتر
با چاپ اولین کتاب هری پاتر، «هری پاتر و سنگ جادو»، حرکت جی. کی. رولینگ به سمت شهرت آغاز شد. او مدتهای زیادی بر روی این کتاب کار کرد و با ناشران زیادی بر روی انتشار کتاب به توافق نرسید! اما پس از چاپ اولین کتاب، با استقبال زیادی مواجه شد و در عرض چند هفته، این کتاب به تجدید چاپ رسید! از «هری پاتر و سنگ جادو»، بیش از صد و بیست میلیون نسخه به فروش رفت و نامش در لیست پرفروشترین کتابهای تاریخ قرار گرفت.
کمکهای بشردوستانه جی. کی. رولینگ
جی. کی. رولینگ، کمکهای بشردوستانه زیادی را برای صرف موارد مختلف، به اقصینقاط جهان اهدا کرده است؛ همچنین او رئیس خیریهای با نام «جینجربرد»، برای حمایت از خانوادههای تک سرپرست و مؤسس خیریهای با نام «لوموس» برای حمایت از کودکان آسیبپذیر معلول، مورد آزار و در معرض فقر در کشورهای شرق اروپا و آفریقا است.
جی. کی. رولینگ در مسیر خلق آثار بیشتر
دنیایی که هری پاتر در آن میزیست، دنیایی بهغایت کامل و پیچیده بود. دنیایی پر از قاعده و قانون که این خود نیازمند داشتن توضیحات جانبی است. به همین دلیل، رولینگ در تکمیل هری پاتر، کتابهای دیگری را منتشر کرد. او با قلم اعتیاد آورد خود، توانست پرفروشترینهای جهان را نگارش کند و این فعالیت او در حوزه ادبیات، پس از هری پاتر، با کورمورن استرایک نیز ادامه دارد.
آثار جی. کی. رولینگ
عمده شهرت جی. کی. رولینگ، به علت مجموعه هشت جلدی «هری پاتر» است که به شصت و پنج زبان دنیا ترجمه شده، در ادامه فهرست کتاب های هری پاتر را معرفی کردهایم: هری پاتر و سنگ جادو هری پاتر و حفره اسرار هری پاتر و زندانی آزکابان هری پاتر و جام آتش هری پاتر و محفل ققنوس هری پاتر و شاهزاده دورگه هری پاتر و یادگاران مرگ هری پاتر و فرزند نفرینشده اما لیست کتاب های رولینگ فراتر از مجموعه هری پاتر بوده و او در تکمیل این مجموعه، «جانوران شگفتانگیز و زیستگاه آنها»، «کوییدیچ در گذر زمان»، «قصههای بیدل نقال»، «هری پاتر و فرزند نفرینشده»، «راهنمای ناکامل و نامعتبر هاگوارتز»، «داستانهای کوتاهی از قدرت، سیاست و اشباح مزاحم در هاگوارتز»، «داستانهای کوتاهی از قهرمانیها، سختکوشیها و سرگرمیهای خطرناک در هاگوارتز»، «جانوران شگفتانگیز و زیستگاه آنها» و «جانوران شگفتانگیز: جنایات گریندل والد»، «پیشدرآمد هری پاتر»، «تجدید دیدار ارتش دامبلدور در مسابقه جام جهانی کوییدیچ» را نیز منتشر نموده است. همچنین از جی. کی. رولینگ، «خلأ موقت» و مجموعه «کورمورن استرایک»، شامل «آوای فاخته»، «کرم ابریشم»، «ردپای شیطان»، «سفید کشنده» و «دردسر خون»، البته با نام مستعار «روبرت گالبریث»، نیز منتشر شده است. شما میتوانید برای دیدن لیست و خرید آثار جی. کی. رولینگ، در کتابانه جستجویی انجام دهید.
خرید کتاب های جی. کی. رولینگ از کتابانه
کتابانه، مرجع خرید آثار جی. کی. رولینگ بوده و از سویی دیگر، منبعی است تا خیلی مختصر در آن از بیوگرافی جی. کی. رولینگ را مطالعه کنید. اگر از طرفداران مطالعه کتاب نوجوان و بازدید از لیست کتاب های رولینگ هستید، کتابانه میتواند بهترین مرجع خرید برای شما باشد. برای خرید آثار جی. کی. رولینگ یا هر رمان نوجوان دیگری که در نظر دارید، تنها کافی است نام این نویسنده و یا نام اثر موردنظر خود را در کتابانه جستجو کنید.
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران