کتاب هری پاتر و جام آتش 2 | کتابسرای تندیس

درباره کتاب هری پاتر و جام آتش 2

این اثر بخش دوم از داستان هری پاتر و جام اتش می باشد، در بخش اول خوانندگان متوجه شدند که هری به شکلی در مسابقات جادوگری که بین مدارس مختلف در حال برگزاری است شرکت می کند. اما همچنان هری نمی داند چه کسی نام او را داخل جام انداخته است؟ هری موفق شده است مرحله ی اول مسابقه را با موفقیت پشت سر گذاشته و اژدهایی را شکست دهد و حال که به مدرسه بازگشته همه ی دانش آموزان به چشم یک قهرمان واقعی به او نگاه می کنند. او از مسابقات یک تخم طلایی عجیب را به همراه آورده است و تا زمان شروع ادامه ی مسابقات که چند ماه آینده خواهد بود، فرصت دارد راز نهفته درون تخم طلایی را کشف کند.

کریسمس در حال نزدیک شدن است و برخلاف سال های قبل که تعداد محدودی از دانش آموزان مانند هری در هاگوارتز می مانند، امسال به خاطر برگزاری جشن سال نو و دعوت از مدارس دیگر جادوگری بسیاری از دانش آموزان در مدرسه مانده اند تا در این جشن شرکت کنند. این جشن را قهرمانان مدارس مختلف آغاز می کنند و هری یکی از این قهرمانان است، تمام دانش آموزان برای شرکت در جشن باید یکی دیگر از دانش آموزان را همراه خود به جشن بیاورند. هری و رون به سختی می توانند 2 نفر از دختر های مدرسه را برای شرکت در جشن راضی کنند، اما در زمان شروع جشن رون و هری متوجه می شوند که هرمیون دوست صمیمی شان با ویکتور که رقیب هری در مسابقات محسوب می شود در جشن حضور دارد و همین مسئله رون را به شدت آزرده خاطر می کند و ... .

هری پاتر نوجوانی است که در دوازده سالگی متوجه قدرت اعجاب انگیزش در جادوگری شده و پا به دنیای پر رمز و راز جادوگران می گذارد و به مدرسه ی هاگوارتز، مخصوص بچه هایی که به جادو علاقه دارند می رود. یازده سال پیش پدر و مادر هری که هر کدام جادوگران ماهری بودند، به دست جادوگر مخوفی به نام ولدمورت کشته شده اند و تنها هری از آن حادثه جان سالم به در برده است و فقط زخمی به شکل صاعقه بر روی پیشانی اش باقی مانده است. پس از مرگ والدینش خاله و شوهر خاله اش سرپرستی هری را قبول کرده و از او مراقبت می کنند، آن ها رفتار خوبی با هری ندارند اما هری چاره ای جز ماندن در کنار آن ها ندارد. ورود به مدرسه ی هاگوارتز اتفاقات بسیاری برای او رقم می زند که هر یک در نوع خود خواندنی، دلهره آور و پر رمز و راز است.

بخشی از کتاب هری پاتر و جام آتش 2

فصل بیست و ششم

مرحله ی دوم

هرمیون با ناخشنودی گفت:

-تو که گفتی معمای تخم طلا رو حل کردی.

هری با خشم و ناراحتی گفت:

-یواش حرف بزن. فقط باید یه ذره جمع و جورش کنم.

هری و رون و هرمیون ته کلاس وردهای جادویی پشت یک میز نشسته بودند. آن روز قرار بود افسون دور کننده را تمرین کنند که برعکس افسون جمع آوری بود. از آن جا که ممکن بود هنگام به پرواز درآمدن اشیاء در کلاس اتفاق های ناخوشایندی پیش بیاید، پروفسور فلیت ویک به هر یک از دانش آموزان چند کوس داده بود تا با آن ها تمرین کنند. در این صورت اگر کوسنی به مقصد نمی رسید و وسط راه می افتاد به کسی صدمه نمی زد. این نظریه بسیار خوب و جالب به نظر می رسید اما چندان موثر نبود. هدف گیری نویل چنان ضعیف بود که اشیاء سنگین تری مثل خود پروفسور فلیت ویک را به پرواز درآورد.

هنگامی که پروفسور فلیت ویک بی اختیار با سرعت زیاد از کنار هری، رون وهرمیون پرواز کرد و روی یک قفسه ی بزرگ فرود آمد، هری گفت:

-می شه یه دقیقه بحث تخم طلایی رو بگذارین کنار؟ می خوام قضیه ی اسنیپ و مودی رو براتون تعریف کنم.

آن کلاس بهترین جا برای گفتگوی خصوصی بود زیرا همه چنان سرگرم کار خود بودند که هیچ کس به دیگران توجهی نداشت. هری در نیم ساعت آخر کلاس همه ی ماجرای شب گذشته را تکه تکه برای آن ها بازگو کرد. رون هنگامی که با حرکت چوبدستی اش کوسنی را دور می کرد (کوسن در هوا به پرواز درآمد و کلاه پروتی را از سرش انداخت.) برق شادی در چشم هایش پدیدار گشت و گفت:

-اسنیپ گفت مودی دفترشو بازرسی کرده؟ یعنی ... به نظر تو مودی برای نظارت بر کارهای کارکاروف و اسنیپ به اینجا اومده؟

هری با بی دقتی چوبدستی اش را تکان داد. در نتیجه کوسنش در مسیر مستقیم حرکت نکرد. مسیر حرکتش قوس عجیبی به سمت پایین داشت و سرانجام روی میز فیلیت ویک افتاد، او گفت:

-نمی دانم دامبلدور ازش خواسته یا نه ولی مودی چهار چشمی مراقب اسنیپه. مودی می گفت دامبلدور فقط برای این که به اسنیپ یه فرصت دیگه بده اینجا نگهش داشته.

کوس رون این بار به هوا رفت و پس از برخورد به چلچراغ تغییر مسیر داد و محکم به میز فیلیت ویک خورد. رون از شنیدن حرف هری چشم هایش گشاد شد و گفت:

-چی؟ هری، نکنه مودی فکر می کنه اسنیپ اسمتو توی جام آتش انداخته.

هرمیون باشک و تردید سرش را تکان داد و گفت:

-رون، یادته قبلاً هم فکر می کردیم اسنیپ می خواد هری رو بکشه؟ ولی بعد معلوم شد که او سعی می کرده جون هری رو نجات بده.

هرمیون کوسن را دور کرد و کوسن به پرواز درآمد و مستقیم به درون جعبه ای افتاد که قرار بود همه کوسن هایشان را در آن بیاندازند. هری که به فکر فرو رفته بود به هرمیون نگاه کرد ... این درست بودکه اسنیپ یک بار جان او را نجات داده بود، اما آنچه عجیب و غیرعادی به نظر می رسید این بود که اسنیپ از هری متنفر بود، درست همان طور که در دوران تحصیل خودش در مدرسه از پدر هری متنفر بود. ...

کتاب هری پاتر و جام آتش 2 نوشته ی جی کی رولینگ ، ترجمه ی پرتو اشراق توسط انتشارات ناهید به چاپ رسیده است.

• نویسنده: جی. ک. رولینگ
• مترجم: پرتو اشراق
• انتشارات: ناهید