کتاب نهنگ مهمان دار (مجموعه حیوانات در قرآن 4)

کتاب نهنگ مهمان دار جلد چهارم از مجموعه حیوانات در قرآن نوشته ی علی باباجانی با تصویرگری زهره طباطبایی توسط نشر جمال به چاپ رسیده است.

کتاب جلد چهارم از مجموعه حیوانات در قرآن می باشد. قرآن کریم کتاب مقدس مسلمانان حاوی داستان های مهمی از انسان ها و احوال آنهاست. در این بین نام برخی از حیوانات نیز در قرآن آمده و گاهی نام بعضی از سوره ها از اسامی حیوانات می باشد. در این مجموعه نویسنده سعی داشته در کنار نثری روان و تصاویری زیبا داستان های قرآنی را که حیوانات در آن ها نقش دارند برای مخاطب کودک بازگو شود. هدف اصلی این مجموعه عبرت گرفتن و آشنا شدن با داستان های تاریخی و سرگذشت اقوام و گذشتگان، صرفنظر از محل زندگی و اختلاف زبان آن هاست. در این جلد به داستان پیامبری حضرت یونس (ع) پرداخته می شود. ایشان در منطقه ی نینوا در شمال عراق به پیامبری برگزیده شده بودند. مردم این منطقه بت پرست بودند و خدای یکتای را نمی پرستیدند. صحبت های یونس پیامبر و دعوت مردم به یکتا پرستی در آن ها اثری نداشت. آن ها همچنان به بت پرستی ادامه می دادند و پیامبر خدا را اذیت می کردند. حضرت یونس (ع) هر چه صبر کردند فایده ای نداشت و بالاخره خسته شدند و مردم شهر خود را نفرین کرده و از آن جا رفتند. حضرت یونس (ع) به دریا رسیدند و سوار بر کشتی شدند. در میان آب کشتی دچار توفان شد. مسافران تصمیم گرفتند بارها و وسایل اضافه را از کشتی بیرون بریزند. سپس تصمیم گرفتند با قرعه کشی شخصی را به آب بیاندازند. قرعه به نام یونس (ع) در آمد. دو بار دیگر قرعه کشیدند و هر سه بار قرعه به نام یونس پیامبر (ع) در آمد. یونس به دل دریا انداخته و شد و نهنگی به دستور خداوند او را بلعید. یونس (ع) روزها در دل نهنگ بود و به راز و نیاز خدا مشغول بود تا اینکه...

برشی از متن کتاب

نینوا در شمال عراق، پر از بت های کوچک و بزرگ بود. مردم بت ها را می پرستیدند و خواسته هایشان را به بت ها می گفتند. در این شهر، پیامبری بود به اسم یونس علیه السلام. یونس علیه السلام مأمور شده بود که مردم را به خداپرستی دعوت کند. او به هرجا می رسید، از خدا می گفت و تلاش می کرد مردم را از بت پرستی دور کند.تعدادکمی به او ایمان آوردند؛ اما خیلی ها در راه بت پرستی ماندند. آن ها کارشان شده بود بت پرستی و اذیت کردن پیامبر علیه السلام. یونس پیامبر علیه السلام هم صبر می کرد و تلاشش را بیشتر می کرد. سال ها گذشت، اذیت کردن های مردم تمامی نداشت. یونس پیامبر علیه السلام دیگر از این همه اذیت کردن ها خسته شد. یک روز که حسابی از دست مردم عصبانی بود، دست به دعا برداشت و گفت که خدایا من تلاشم را کردم. این ها دست از نادانی شان بر نمی دارند. خدایا عذابت را بر این ها نازل کن. و تصمیم گرفت از نینوا برد. دیگر نینوا جای ماندن نبود. با ناراحتی شهر را ترک کرد و رفت جایی که مردم وفادار داشته باشد. روزها و شب ها در راه بود. تنها برای عبادت و استراحت می ایستاد. دیگر دوست نداشت از نینوا چیزی بشنود. رفت و رفت تا به یک شهر بندری رسید. کشتی کنار ساحل بود و مسافران سوار می شدند. بعضی ها هم بارهای شان را به کشتی می بردند. حضرت یونس علیه السلام به کشتی نزدیک شد و از ناخدا خواست او را هم با خود ببرند. کشتی حرکت کرد. یونس پیامبر علیه السلا هم مسافر کشتی شد. او درکشتی هم مشغول عبادت خدا بود. کشتی از ساحل دور شد و رفت و رفت تا به وسط دریا رسید. حالا بشنوید از نهنگ. نهنگ در عمق دریا داشت شنا می کرد. دیگر وقتش شده بود که از دریا بالا بیاید و آب بدنش را خارج شکند. به طرف بالای دریا چرخید و بالا و بالاتر رفت. سرش را از آب بیرون آورد و موج بزرگی دور و برش تشکیل شد. کشتی که در آن نزدیکی بود، با موج آب تکان شدیدی خورد و همه وحشت کردند...

نویسنده

" علی باباجانی " شاعر و نویسنده کودک و نوجوان، در سال 1352 در روستای‌وفس اراک متولد شد. بعدها به همراه خانواده به شهر مقدس قم آمده و دوران نوجوانی و جوانی‌اش را در این شهر سپری کرده است. وی دارای مدرک کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی و سردبیر مجله سنجاقک است. از سال 1377 به صورت جدی فعالیت خود را در حوزه نویسندگی و شاعری آغاز کرد. در دوره کودکی، پدرش با اینکه سواد نداشت، همیشه برای او قصه و حکایت های قشنگی را تعریف می کرد. همچنین شرکت در جشنواره های دانش آموزی مدارس باعث شد که با استعداد نویسندگی اش بیشترآشنا شود، وبه طور تخصصی وارد این عرصه شود. از دیگر آثار او می توان به آن‌جا که دلم جا ماند، با اجازه‌ی‌تمام شاعران (مجموع شعر نوجوان)،‌اوزون حسن،‌اتل متل یه بابا و تو را صدا می‌زنم اشاره کرد.

• نویسنده: علی باباجانی
• تصویرگر: زهره طباطبایی
• انتشارات: جمال