محصولات مرتبط
کتاب ندای کوهستان نوشته خالد حسینی با ترجمه مهدی غبرائی در نشر ثالث به چاپ رسیده است.
این کتاب اثری خارق العاده می باشد که تاکنون به بیش از چهل زبان زنده دنیا ترجمه شده است. عنوان کتاب از یکی از اشعار شاعر انگلیسی "ویلیام بلیک" گرفته شده که در این شعر، کوه ها و تپه ها فریادهای شادی کودکان را پژواک می دهند. موضوع اصلی کتاب نیز پیرامون کودکان است؛ در مورد دو برادر و خواهر افغانِ ده و سه ساله به نام های "عبدالله" و "پری" که از همان ابتدای رمان، مخاطب و احساساتش را درگیر خودشان می کنند. پدر، تصمیم دارد پری را به یک خانواده ی ثروتمند که بچه دار نمی شوند بفروشد و این اتفاق عبدالله را شدیداً ناراحت کرده است. ناراحتی عبداالله روی تصمیم پدر، تأثیری ندارد و پری در نهایت فروخته می شود و بعد از مدتی همراه خانواده ی جدیدش به پاریس می رود. این اتفاق عبدالله را بیش از پیش تنها می سازد و فکر و خیال خواهر کوچکش لحظه ای رهایش نمی کند. "خالد حسینی" ماجراهای داستان را با روایت های تو در تو نقل می کند و داستان را تا جایی پیش می برد که جدایی این خواهر و برادر زندگی عبدالله را تحت الشعاع قرار دهد و نهایتاً سرنوشت اش را بار دیگر با خواهر کوچکش گره بزند. "ندای کوهستان" لحظاتی سرشار از شور و شوق دارد که پیشنهاد می کنیم مطالعه ی آن را از دست ندهید.
برشی از متن کتاب
دو هفته تمام طول کشید که آقای وحدتی را به خانه بیاوریم. بعد بلبشویی شد. خانواده از دور نزدیک خبر شدند و دسته دسته ریختند توی خانه. من مدام چای دم می کردم و ساعت به ساعت غذا می پختم تا به این عمو و دایی، آن عموزاده و خاله زاده، آن عمه یا خاله کهنسال غذا بدهم. از بام تا شام زنگ در خانه به صدا در می آمد، مردم می ریختند توی خانه، پاشنه کفش روی مرمری اتاق نشیمن تلق تلق می کرد و نجواها در سرسرا می پیچید. بیشتر شان را در خانه ندیده بودم و فهمیدم که بیشتر برای ادای احترام به مادر موقرش خودی نشان می دادند نه برای دیدن از مرد بیمار منزوی که رابطه سستی با ایشان داشت. البته خود مادر هم شکر خدا بدون سگ ها آمده بود. یکهو سر و کله اش در خانه پیدا شد که در هر دست دستمالی داشت، یکی برای چشم های قرمزش و یکی برای بینی آبچکانش. کنار آقای وحدتی ماند و گریه را رها داد. همچنین سیاه پوشیده بود که مرا دستپاچه می کرد، انگار که پسرش هم اکنون مرده بود. از لحاظی هم بود. نیمی از صورتش نقابی خشکدیده بود پاهایش کمابیش جنبشی نداشت. دست چپش کار می کرد اما دست راست فقط استخوان و گوشت لخت بود. با خرخری نخراشیده و ناله حرف هایی می زد که هیچ کس سر در نمی آورد. پزشک به ما گفته بود که آقای وحدتی احساسات را مثل پیش از سکته دارد و همه چیز را خوب می فهمد اما دستکم در حال حاضر نمی تواند به آن چه می فهمد عمل کند. این حرف نادرست بود در واقع پس از هفته اول یا در همین حدود، احساسات خود را کاملا برای عیادت کنندگان از جمله مادرش روشن کرد. حتی در دوره این بیماری شدید اساساً موجود گوشه گیری بود. نگاه های ترحم آمیز و غم زده شان، سر جنباندن های تاسف بار نسبت به وضع فلاکت باری که او به آن دچار شده بود به درد او نمی خورد. وقتی وارد اتاقش می شدند با دست چپ که کمی کار می کرد خشمگینانه اشاره می کرد ساکت باشند وقتی با او حرف می زدند صورتش را برمی گرداند. اگر کنارش می نشستند یک ملافه را چنگ می زد و آنقدر غر غر می کرد و به کفلش مشت می زد تا می رفتند. با پری هم، هرچند ملایم تر ، بی صبری نشان می داد. پری کنار تختش میآمد و عروسک بازی می کرد، در این جور وقت ها آقای وحدتی نگاه های التماس آمیزی به من می انداخت چشم هایش پر از اشک می شد و چانه اش می لرزید، تا من پری را از اتاق بیرون می بردم - سعی نمی کرد با پری حرف بزند، چون می دانست طرز صحبتش او را دگرگون می کند. رفتن مهمان ها از خانه برای نیلا آسودگی خاطر به بار آورد. وقتی خانه پر از آدم بود، نیلا می رفت طبقه بالا، اتاق پری؛ بیشتر از بابت نفرت از مادر شوهر که توقع داشت - و در واقع کی می توانست ملامتش کند؟ - که نیلا اگر هیچ نباشد، بابت حفظ ظاهر هم که شده پیش پسر او بماند البته نیلا حفظ ظاهر را به هیچ می گرفت، عین خیالش نبود که پشت سرش چه بگویند. صفحه 144
- نویسنده: خالد حسینی
- مترجم: مهدی غبرائی
- انتشارات: ثالث
خالد حسینی
خالد حسینی کیست؟
«خالد حسینی»، پزشک و نویسندۀ افغان در 4 مارس 1965 در شهر «کابل» افغانستان متولد شد و در سال 1980 به ایالاتمتحده نقلمکان کرد. او نویسندهی کتابهای پرفروش نیویورکتایمز با عناوین بادبادکباز، هزار خورشید تابان و ندای کوهستان است. حسینی سفیر حسن نیت ایالات متحده در «کمیساریای عالی پناهندگان» سازمان ملل متحد، آژانس حمایت از پناهندگان سازمان ملل متحد و بنیانگذار بنیاد خالد حسینی (سازمان غیرانتفاعی ارائه دهندهی کمک های بشردوستانه به مردم افغانستان) نیز هست؛ هر یک رمانهای او به عنوان یک رمان خارجی پرطرفدار در ایران شناخته میشوند.
زندگی نامه خالد حسینی
در این مقاله خلاصهای از زندگینامه خالد حسینی را با شرح وقایع مهم برای شما عزیزان ارائه نمودیم؛ برای خواندن بیوگرافی و اطلاع از زندگی پر فراز و نشیب خالد حسینی با کتابانه همراه باشید.
دوران کودکی خالد حسینی
خالد حسینی پدری تاجیک و مادری پشتون داشت و بزرگترین فرزند از پنج فرزند خانواده بود. اولین سالهای کودکیاش در پایتخت افغانستان، کابل سپری شد. خانوادهی وی در منطقه مرفه «وزیر اکبرخان»، در محیطی فرهنگی زندگی میکردند؛ در آنجا زنان و مردان حقوق برابری داشتند و در کنار هم کار میکردند. پدرش دیپلمات وزارت خارجه و مادرش دبیر ادبیات فارسی دبیرستان دخترانه بود. همین سبب شد که خالد از همان کودکی با عشق به گنجینههای شعر کلاسیک فارسی بزرگ شود. تخیلات او همچنین بهواسطۀ فیلمهای هندی و آمریکایی برانگیخته شد. او از کابل بهعنوان شهری در حال رشد و پررونق یاد میکند که در آنجا با عموزادههایش مرتباً بادبادکبازی میکردند. در اوایل دهه 70، پدرش به سفارت افغانستان در تهران اعزام شد، در آنجا دانش خالد جوان درزمینهی سنت ادبیات کلاسیک فارسی، عمیقتر شد. هرچند فرهنگ افغانستان فاقد ادبیات داستانی کهن بود، حسینی از لذت مطالعهی ترجمۀ رمانهای خارجی بهرهمند بود و شروع به نوشتن داستان کرد. خالد به آشپز خانوادهاش که از اعضای قوم هزاره (اقلیتی در افغانستان که مدتها از تبعیض نژادی رنج میبردند) بود، خواندن و نوشتن آموخت و از آن زمان اولین بینش راجع به بیعدالتیهای جامعهاش در وی تبلور یافت. در سال 1973 و زمان فروپاشی سلطنت 200 ساله افغانستان، حسینیها در کابل بودند. پسرعموی پادشاه، «داود خان»، خود را رئیسجمهور دولت جدید اعلام کرد و از همان زمان دوران طولانی بیثباتی آغاز شد. در سال 1976، پدر خالد حسینی به سمت سفیر افغانستان در پاریس منصوب شد و خالد به همراه بقیه اعضای خانوادهاش به فرانسه نقلمکان کردند. او در آن زمان نمیدانست که 27 سال طول خواهد کشید تا دوباره بتواند کشور مادری خود را ببیند. تنها دو سال پس از ورود حسینیها به پاریس، یک جناح کمونیستی دولت افغانستان را سرنگون کرد و داوود خان و خانوادهاش کشته شدند. هرچند دولت جدید در حال پاکسازی دولت از کارکنان رژیم قدیمی بود، اما حسینیها هنوز امیدوار به بازگشت به افغانستان بودند. درگیری میان رهبران جدید و مقاومت مسلحانه در برابر رژیم، کشور را به هرجومرج کشاند. تا اینکه در دسامبر سال 1979 ارتش شوروی وارد افغانستان شد. شوروی سعی داشت، متحدان کمونیست خود را به مقامهایشان بازگرداند، درحالیکه جناحهای مسلح متعددی تلاش میکردند آنها را اخراج کنند. در سال 1980، اندکی پس از شروع جنگ شوروی و افغانستان، خانواده خالد حسینی به دنبال پناهندگی سیاسی در ایالاتمتحده بودند. محل اقامتشان در «سن خوزه» کالیفرنیا معین شد. خالد حسینی، در آن زمان 15 سال داشت و بر زبان انگلیسی مسلط نبود. او این تجربه را شوک فرهنگی و بسیار بیگانه توصیف میکند. او و خانوادهاش با از دست دادن همهچیز، برای مدتی دور از رفاه زندگی میکردند. پدر و پسر کار میکردند، آنها در کنار سایر هموطنان پناهنده افغان در بازار کهنهفروشها مشغول شدند.
تحصیلات خالد حسینی
در اولین سال تحصیل در ایالاتمتحده، خالد حسینی با یادگیری زبان انگلیسی درگیر بود، اما برخوردش با رمان خوشههای خشم از «جان اشتاین بک»، عشق او به ادبیات را از نو زنده کرد و دوباره داستاننویسی به زبان انگلیسی را آغاز کرد. پدر خالد بهعنوان مربی رانندگی مشغول کار شد و وضعیت خانواده بهتدریج بهبود یافت. خالد، بهعنوان بزرگترین فرزند، احساس میکرد مسئولیت خاصی برای موفقیت در کشور جدید دارد. خالد حسینی در سال 1984 از دبیرستان فارغالتحصیل شد. او که مصمم بود، زندگی بهتری را برای خود و خانوادهاش رقم بزند با کنار گذاشتن آرزوهای شخصیاش برای نویسنده شدن، تصمیم میگیرد که به دنبال پزشکی برود. در سال 1989، با مدرک لیسانس زیستشناسی از «دانشگاه سانتا کلارا» و در سال 1993 با مدرک پزشکی از «دانشکده پزشکی سن دیگو» فارغالتحصیل شد. حسینی در سال 1996 دوران تخصصی پزشکی خود را در مرکز پزشکی دانشگاه کالیفرنیا در «لسآنجلس» (UCLA) به پایان رساند و فعالیت پزشکی را در «پاسادنا» آغاز کرد. خالد و همسرش، «رؤیا»، تصمیم گرفتند به کالیفرنیای شمالی بازگردند تا به خانوادههای خود نزدیک باشند. دکتر حسینی به سازمان مراقبتهای بهداشتی «کایسر پرمننت» پیوست و در کالیفرنیا مستقر شد.
مطالعهی بیشتر: آثار و زندگینامه محمود دولتآبادی
شروع نویسندگی خالد حسینی
حسینی در طی تحصیلات پزشکی در اوقات فراغت به نوشتن داستانهای کوتاه ادامه میداد. با مسرّت در کشور جدیدش مستقر شده بود، اما افکارش را در سرزمینی باز مییافت که پشت سر گذاشته بود. در سال 1998 پس از خروج اتحاد جماهیر شوروی، گروه افراطی طالبان با تحمیل قوانین وحشیانه و دینسالارانه و همچنین ایجاد پایگاههای تروریستی ضد غربی، کنترل افغانستان را در دست گرفته بودند.
حقوق زنان که رژیمهای قبلی سعی در ترویج آن داشتند و نیز کلیهی هنرها یا فرهنگهای بیگانه، بهطور کامل حذف شد. حسینی احساس کرد که باید دانستههای خود راجع به زندگی قبل از جنگ و دیکتاتوری کشورش را برای جهانیان بازگو کند. در سال 2001، با تشویق همسر و پدر همسرش، مصمم شد یکی از داستانهایش را به شکل رمان منتشر دهد. او به مدت یک سال و نیم، هر روز ساعت چهار صبح از خواب برمی خواست تا قبل از یک روز کامل ویزیت بیماران، روی رمان خود کار کند. هنگامیکه ایالاتمتحده و کشورهای متحدش عملیات نظامی را در افغانستان آغاز کردند، تصمیم گرفت این پروژه را متوقف سازد، اما با شکست طالبان، لازم دانست که داستان خود را در اختیار جهان قرار دهد.
تا اینکه در سال 2003 رمان معروف و برجستهی بادبادکباز را به پایان رساند. این کتاب بهزودی در اختیار انتشارات « ریورهید بوکز» (بخشی از گروه پنگوئنها)، قرار گرفت. بادبادکباز در همان سال با اندکی تبلیغات منتشر شد. فروش اولیه کتاب بهکندی پیش میرفت، اما با انتقال نسخههای کتاب از خوانندهای به خواننده دیگر، بهتدریج افزایش یافت. نسخه کاغذی این اثر در سراسر جهان مخاطبان مشتاق زیادی یافت. این کتاب بیش از دو سال در لیست پرفروشترینهای نیویورکتایمز قرار داشت و پنج سال پس از ظهور اولیه به این لیست بازگشت.
هرچند رمان بادبادکباز در بیشتر محافل با استقبال زیادی روبرو شد، اما برخی از افغانها به تصویر حسینی از تعصبات قومی در افغانستان اعتراض کردند. حسینی پشیمان نبود و امیدوار بود برخورد وی با این موضوع باعث ایجاد گفتمان بین هموطنانش شود. خالد حسینی در پی موفقیت کتابش، پس از 27 سال به افغانستان بازگشت. او از ویرانیهای که سالها جنگ بر سر شهری که از دوران کودکی میشناخت، وارد کرده بود، شوکه شد، اما به دنبال یافتن روحیه مهماننوازی و سخاوت تغییرناپذیر هموطنانش بود. همهجا سخن از فجایعی بود که در این سالها بر هموطنانش تحمیل شده بود. حسینی یک سال و نیم پس از چاپ کتابش به فعالیت در حرفهی پزشکی ادامه داد، اما تقاضاها او را مجبور به مرخصی کرد.
در سال 2006 موافقت کرد تا بهعنوان نماینده ویژه کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان، به افراد آواره در مناطق جنگی سراسر جهان کمک کند. او در این مقام، برای ملاقات با پناهندگان «دارفور» به شرق چاد سفر کرد و برای ملاقات با پناهندگان ایران و پاکستان به افغانستان بازگشت. خالد حسینی از زمان سفرش به افغانستان در سال 2003، مشغول کار روی رمان دومش بود.
این رمان بر تجربیات زنان افغانستان قبل از جنگ، زمان اشغال شوروی و جنگ داخلی و تحت دیکتاتوری طالبان متمرکز بود. رمان جدید او هزار خورشید تابان در سال 2007 منتشر شد. نام آن برگرفته از شعری از شاعر پارسی قرن 17 هجدهم صائب تبریزی در وصف کابل است. هزار خورشید تابان مانند کتاب قبلی، به یک پدیده بینالمللی عظیم تبدیل شد و بهمحض انتشار در صدر لیست پرفروشها قرار گرفت. نسخه شومیز بیش از دو سال در فهرست پرفروشترین روزنامههای نیویورکتایمز قرار داشت. در همان سال، کتاب بادبادکباز تبدیل به یک فیلم متحرک بسیار تحسینبرانگیز شد که در استان «کاشگر» در غرب چین فیلمبرداری شد. اگرچه تهیهکنندگان فیلم آمریکایی بودند، اما برای حفظ اصالت داستان، فیلم را به زبان دری فیلمبرداری کردند. با ساخت این فیلم، جنجال در افغانستان بالا گرفت زیرا در آن، تجاوز جنسی به پسر جوان به تصویر کشیده شده بود.
این بازیگر و خانوادهاش توسط سنتگرایانی که معتقد بودند این نمایش شرمآور است مورد تهدید قرار گرفتند. اکران فیلم تا زمانی که آن پسر و خانوادهاش جابجا شوند به تعویق افتاد. سومین رمان معروف خالد حسینی تحت عنوان کتاب ندای کوهستان در سال 2013 منتشر شد و بهعنوان احساسیترین رمان او مورد استقبال نیویورکتایمز قرار گرفت. در حال حاضر خالد حسینی و همسرش رؤیا دارای دو فرزند به نامهای «حارث» و «فرح» هستند. او همراه با خانواده در شمال کالیفرنیا زندگی میکنند. حسینی به زبانهای فارسی و پشتو مسلط است و خود را «مسلمان سکولار» توصیف کرده است.
سبک ادبی خالد حسینی
خالد حسینی یکی از نویسندگان برجستهی افغان- آمریکایی است. نوشتههای او بازتابی از زندگی دوران کودکیاش در افغانستان است؛ بنابراین، میتوان از او بهعنوان سخنگوی ارزشهای افغانستان یاد کرد. رمانهای حسینی به داشتن لحن دلسوزانه و احساسات مشترک انسانی مشهور هستند. داستانهای او به اعماق روح انسان نفوذ میکند و ماهیت بشریت و ارزشهای خوب و بد را آشکار میسازد..
خالد حسینی برای شخصیتهای اصلی لحنی دلسوزانه و درعینحال نفرتانگیز دارد، به این سبب که آنها در زندگی روزمره خود با وحشیگری سیستم اجتماعی روبرو هستند. علاوه بر این، وی لحن و افکار خود را با استفاده از دو ابزار ادبی مهم یعنی تصویر و نمادگرایی بهوضوح تقویت میکند. این دو ابزار ادبی خواننده را تحت تأثیر قرار میدهند، چراکه بینش و درک عمیقتری نسبت به درد و ترسی ایجاد میکند که این شخصیتها مجبور بودند هر روز با آنها برخورد کنند. آثار خالد حسینی حاکی از خوشبینی پنهانی در ذهن و عملکرد شخصیتها است. هرچند در زندگی با طرد شدن و شکست مواجه هستند، موفق میشوند، خود را از بند چالشها رها کنند.
کتاب های خالد حسینی
- کتاب هزار خورشید تابان
- کتاب بادبادک باز
- کتاب ندای کوهستان/ کتاب کوهستان به طنین آمد
- کتاب دعای دریا
آثار برجسته و معروف خالد حسینی
خالد حسینی در طول دوران حرفهای نویسندگی خود رمانهای جذاب و تأثیرگذاری را به رشتۀ تحریر در آورده است. در زیر به برخی از این آثار وی اشاره نمودهایم.
کتاب بادبادک باز
کتاب بادبادکباز روایت دوران کودکی دو دوست افغان در دههی 70 است که به سبب مصیبتهای جنگ از هم جدا شده و مسیرهای متفاوتی را در زندگی در پیش میگیرند. «امیر» پسر پشتون و «حسن» پسر هزاره، دوست وفادار امیر و پسر خادم آنها، «علی»، است. این دو باهم در خانه پدری امیر پرورش مییابند و در خیابانهای آرام کابل بازی میکنند. امیر احساس میکند که پدر او را مسئول مرگ مادرش در هنگام زایمان میداند و حسن را بر او ترجیح میدهد. پس از یک سری اتفاقات، حسن توسط شخصی به نام «آصف» بهطور وحشیانهای مورد ضرب و شتم قرار میگیرد. امیر بزدل شاهد حمله است اما به حسن وفادار کمک نمیکند. امیر با طرح یک نقشه دروغین، پدرش را مجبور به اخراج علی میکند و وجدانش را از یادآوری بزدلی و خیانت خود رها کند. در سال 1979 و با حمله روسها به افغانستان بابا و امیر به پاکستان فرار و به کالیفرنیا نقلمکان میکنند. بعدها امیر با هموطنش ثریا آشنا میشود و با او ازدواج میکنند. در سال 2000، پس از مرگ پدر، امیر که حالا رماننویسی مشهور است، یک تماس تلفنی دریافت میکند، تماسگیرنده اسرار خانوادگی او را فاش میسازد و امیر را مجبور به بازگشت به «پیشاور» پاکستان میکند.
کتاب هزار خورشید تابان
کتاب هزار خورشید تابان، روایت زندگی دو زن به نامهای «مریم» و «لیلا» در دوران اشغال افغانستان توسط شوروی و استقرار گروه طالبان است که هر دو با مردی متجاوز به نام «رشید» ازدواج کردهاند. مریم و لیلا که در نسلی جدا از هم متولد شدهاند و دارای ایدههای بسیار متفاوت در مورد عشق و خانواده هستند، در جنگ، خشونت و سرنوشت به هم نزدیک شدهاند. با تحمل خطرات روزافزون در اطراف خود-در خانه و خیابانهای کابل- پیوندی عمیق بین آنها ایجاد میکنند و این مسیر زندگیشان را نهتنها برای خودشان بلکه برای نسل آینده تغییر میدهد. خالد حسینی با قدرت و تعلیق دلخراش نشان میدهد که چگونه عشق زن به خانواده میتواند او را به سمت ایثارگری تکاندهنده و قهرمانانه سوق دهد و درنهایت این عشق یا حتی خاطره عشق است که کلید بقا است.
کتاب ندای کوهستان
کتاب ندای کوهستان، روایت پسربچهای به نام «عبدالله»، خواهرش، «پری»، پدر و نامادریشان است که در سال 1952 در روستای کوچک «شادباغ» افغانستان زندگی میکردند. پدرشان، مردی صبور و دائماً در جستجوی کار است. آنها با فقر و زمستانهای وحشیانه دستوپنجه نرم میکنند. برای عبدالله، پری - به زیبایی و شیرینی پری که به خاطر آن نامگذاری شده است - همهچیز است. عبدالله بیشتر شبیه پدر و مادر است تا برادر، برای پری هر کاری انجام میدهد، حتی تنها کفش خود را با یک پر برای مجموعه گرانبهای پری معامله میکند. هر شب در تختخواب بچگانۀ او میخوابد. روزی این خواهر و برادر به همراه پدرشان از صحرا به سمت کابل میروند. پری و عبدالله هیچ درکی از سرنوشتی که در انتظارشان است، ندارند. رویدادی که آنها را از هم جدا خواهد کرد و مسیری متفاوت را برایشان رقم خواهد زد. گاهی برای نجات دست باید انگشتی را برید. خالد حسینی با عبور از نسلها و قارهها، حرکت از کابل، پاریس، سانفرانسیسکو، جزیره تینوس یونان، با خرد، بینش و شفقت عمیق، درباره پیوندهایی مینویسد که ما را تعریف میکند و هویت ما را شکل میدهند.
بهترین کتاب خالد حسینی
بادبادکباز از زمان انتشار در سال 2003 تبدیل به یک اثر کلاسیک محبوب و منحصربهفرد در ادبیات معاصر شد، میلیونها خواننده را تحت تأثیر قرار داد و تبدیل به یک پدیدهی بینالمللی شد. این کتاب به مدت بیش از دو سال در فهرست پرفروشترین نیویورکتایمز قرارگرفته و به 48 زبان زندۀ دنیا ترجمه شده است و تا زمان نگارش این مقاله، بیش از 12 میلیون نسخه از آن به فروش رسیده است. بادبادکباز، داستان فراموشنشدنی و دلخراش از دوستی میان یک پسر ثروتمند و پسر خادم پدرش است که در جریان غمانگیز تاریخ گرفتار شده است. بادبادکباز، خوانندگان را در لحظهی تنشزا و سرنوشتساز تغییر و ویرانی، به افغانستان و رنجهای بیشمار که بر مردمان آن تحمیل میشود، منتقل میکند. داستان قدرتمند دوستی، قدرت مطالعه، قیمت خیانت و احتمال رهایی و بررسی قدرت پدران بر فرزندان - عشق، فداکاریها و دروغهای آنها. داستانی از خانواده، عشق و دوستی که در پسزمینهی ویرانشدهی افغانستان در سی سال گذشته بیان شده است. بادبادکباز کتابی قابلتأمل و شامل مسائل مهم فراوانی است. حسینی در سراسر این کتاب اهمیت مطالعه و سواد، وحشت جنگ و صلح و برابری را نشان میدهد.
ترجمه آثار خالد حسینی به زبان فارسی
آثار خالد حسینی مانند سایر کشورها، در ایران نیز با استقبال بینظیری از طرف خوانندگان مواجه شد. اشتراکهای فرهنگی میان ایران و افغانستان، یکی از دلایل استقبال خوانندگان ایرانی از آثار خالد حسینی است، کتابهای وی توسط چندین مترجم به زبان فارسی ترجمه شده و توسط انتشارات مختلفی به چاپ رسیده است. برخی از بهترین ترجمههای این آثار به زبان فارسی عبارتاند از:
- بادبادکباز، «مهدی غبرائی»، «انتشارات نیلوفر»
- بادبادکباز، «زیبا گنجی»، «پریسا سلیمان زاده»، «انتشارات مروارید»
- بادبادکباز، «آرا جوهری»، «انتشارات پارمیس»
- و آوا در کوهها پیچید، پریسا سلیمان زاده، انتشارات مروارید
- و کوهها طنین انداختند، «مریم مفتاحی»، «نشر تهران-پیکان»
- و کوهستان به طنین درآمد، «فرزاد جابرالانصار»، «انتشارات ققنوس»
- هزار خورشید تابان، مهدی غبرایی، «نشر ثالث»
- هزار خورشید تابان، پریسا سلیمان زاده، نشر مروارید
- ندای کوهستان، مهدی غبرایی، نشر ثالث
- یک هزار خورشید باشکوه، «نفیسه معتکف»، «انتشارات نسل نواندیش»
- دعای دریا، پریسا سلیمان زاده، نشر مروارید
جوایز و افتخارات خالد حسینی
خالد حسینی با ارائه تصویری واقعبینانه از شرق، موفق به کسب جوایز و افتخارات متعددی برای آثار بزرگ ادبی خود شده است. ازجمله این افتخارات میتوان به موارد زیر اشاره کرد.
- جایزه بوئکه کتابهای اختصاصی؛ 2004 برای بادبادکباز
- جوایز کتاب بریتانیا؛ 2008 برای هزار خورشید تابان، بهترین کتاب سال ریچارد و جودی
- جوایز کتاب سال داستانهای بزرگسالان بوک سنس؛ 2008 برای هزار خورشید تابان
- نشان نقرهای جایزه کتاب کالیفرنیا کتاب داستانی؛ 2007 برای هزار خورشید تابان
- جایزه گودرید چویس؛ 2013 برای ندای کوهستان
- جایزه صفحه طلایی آکادمی دستاوردهای آمریکا در سال 2008
چرا باید آثار خالد حسینی را بخوانیم؟
رمانهای خالد حسینی بهسادگی و احساسی بودن مشهور است. کتابهای او بینش جالبی راجع به زندگی مردم در بحبوحهی حملههای مختلف به افغانستان ارائه میدهد. آثار خالد حسینی دارای حس واحدی از احساسات بنیادین انسانی مانند عشق، نفرت، خیانت، انتقام، قدرت، بخشش، رستگاری و فقدان هستند. مواردی که موجب ایجاد حس همدلی با زندگی اجتماعی مردم خاورمیانه میگردد. همچنان که خوانندگان در زندگی و مشکلات شخصیتهای خاورمیانه میگردند، پیوند محکمی با آنها برقرار میکنند. نگرانی اصلی حسینی ارائه تصویر مثبتی از خاورمیانه است. او همچنین در تلاش است تا مفاهیم کلیشهای غرب در مورد زندگی شرقی را تغییر دهد. مطالعهی آثار خالد حسینی باعث ایجاد درک عمیقی نسبت به تعصبات کورکورانه، جنگ، فقر، جهل و سایر مشکلات و دغدغههای مردمان جهان سوم میشود.
تقویم زندگی خالد حسینی
- 1965: تولد خالد حسینی
- 1972: نقلمکان به تهران
- 1976: نقلمکان به فرانسه
- 1980: نقلمکان به ایالاتمتحده
- 1984: فارغالتحصیلی از دبیرستان
- 1989: فارغالتحصیلی از دانشگاه سانتا کلارا
- 1993: فارغالتحصیلی از دانشکده پزشکی سن دیگو
- 1996: آغاز حرفهی پزشکی
- 2003: انتشار کتاب بادبادکباز
- 2004: کسب جایزۀ بوئکه برای بادبادکباز
- 2006: کسب نمایندگی کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان
- 2007: انتشار هزار خورشید تابان
- 2008: کسب جایزه صفحه طلایی آکادمی دستاوردهای آمریکا
- 2013: انتشار ندای کوهستان
خرید آثار خالد حسینی از کتابانه
سایت کتابانه در تلاش است تا مجموعهی کامل آثار خالد حسینی را برای شما مخاطبان و علاقهمندان کتاب و کتابخوانی فراهم سازد. برای مشاهده و خرید لیست کتابهای خالد حسینی به وبسایت کتابانه مراجعه نمایید. کتابانه بهترین ترجمهی کتابهای جذاب، آموزنده و تأثیرگذار این نویسندهی توانمند افغان را بهتمامی علاقهمندان مطالعۀ کتاب عرضه میکند. آثار موردعلاقهی خود را بهصورت اینترنتی سفارش دهید و درب منزل تحویل بگیرید.
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران