کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد | نشر نگاه
- انتشارات : نگاه
- مترجم : زویا گوهرین
- تگ : کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد
محصولات مرتبط
دربارهی کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد اوریانا فالاچی
کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد به قلم اوریانا فالاچی و ترجمهی زویا گوهرین توسط انتشارات نگاه به چاپ رسیده است. این رمان انتشارات نگاه در قالب نامهای از یک مادر جوان که جنینی در رحم دارد، نوشته شده است. زنی که ناخواسته باردار شده و با وجود مخالفتهای بیاندازهی همسرش تصمیم میگیرد بچه را به دنیا بیاورد. او در این مسیر سخت با مشکلات فراوانی از جمله مشکلات جسمی، شغلی و خانوادگی روبرو میشود.
داستان کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد، از نگاه های غیر قابل تحمل اطرافیان و جامعه و در کل کلنجار رفتن های یک زن با خویش می باشد که میان انتخاب عشق و آزادی مردد است. این زن که به زودی مادر می شود، از دردها و رنج ها و شادی های خود، سوال های عمیق و مفاهیم ارزشمند، و از فشارهای اطرافیان و جامعه برای فرزندش می گوید و سعی در آگاه کردن او پیش از تولدش دارد.
"نامه به کودکی که هرگز زاده نشد " از تبعیض های جنسیتی و بی عدالتی هایی که برای یک زن وجود دارد و همچنین از عشق مادر شدن سخن می گوید. ترکیبی از انواع احساسات را میتوان در این رمان تجربه کرد؛ حس شادی، غم، ترس، ناامیدی، امیدواری، اضطراب و...
خواندن این کتاب نه تنها به تمام زنان جامعه بلکه به تمام زوج های جوان نیز توصیه می شود تا با روحیات و مسائلی که ذهن هر زن بارداری را به خود جلب می کند، آشنا شوند و روحیه ی قوی و تاثیرگذار یک مادر، ترس ها و تردیدها و دل نگرانی های آن ها را بشناسند.
بخشی از کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد؛ ترجمهی زویا گوهرین
دیشب متوجه شدم که وجود داری: قطرهای از زندگی که از نیستی گریخته است. دراز کشیده بودم، چشمانم در تاریکی باز بود و ناگهان مطمئن شدم که تو آنجایی. تو وجود داری. گویی تیری بر جسمم نشسته بود. قلبم از حرکت باز ایستاد و وقتی دوباره به تپش در آمد، حس کردم در چاه عمیقی از تردید و وحشت فرو افتادهام.
اکنون مغلوب ترسی شدهام که در افکار و جسم و جانم رسوخ کرده است. در آن گم شدهام. این ترس، ترس از دیگران نیست. دیگران برایم مهم نیستند. ترس از خدا نیست؛ ترس از درد نیست؛ زیرا هراسی از درد ندارم. ترس از توست، از سرنوشتی که تو را به من پیوند داد. هرگز مشتاق خوشامدگویی به تو نبودم؛ هرچند میدانستم ممکن است روزی به وجود آیی. مدتهاست منتظر آمدنت هستم. با این وجود، همیشه این سؤال وحشتناک را از خود پرسیدهام: اگر دوست نداشته باشی به دنیا بیایی، چه؟ اگر روزی بر سرم فریاد بکشی و بگویی: «چه کسی از تو خواسته بود که مرا به این دنیا بیاوری؟ چرا مرا به دنیا آوردی؟ چرا؟» زندگی یعنی تلاش بیپایان، فرزند.
زندگی جنگی است که هر روز از نو آغاز میشود و لحظات شادش آنقدر اندکاند که ناچاری بهایی گزاف بابتش بپردازی. از کجا معلوم که به دنیا آوردنت بهتر باشد؟ از کجا بدانم که نمیخواهی به سکوت باز گردی؟ تو که قادر به حرفزدن نیستی؛ تو تنها از چند سلول تشکیل شدهای که تازه پا به عرصه وجود نهادهاند. شاید حتی نتوان گفت که دارای «زندگی» هستی، صرفآ احتمالی از زندگی. کاش با نشانهای کوچک به من میفهماندی که دوست داری به این دنیا بیایی یا نه. مادرم مدعی است من نشانهای به او نمایاندم و به همین دلیل مرا به دنیا آورد.
میبینی، مادرم مرا نمیخواست. آغاز هستی من مصادف بود با لحظه بیتوجهی دیگران. مادرم که امید داشت من به دنیا نیایم، هرشب دارویی در یک لیوان آب حل میکرد و میخورد. تا اینکه شبی در شکم او حرکت کردم و لگدی زدم تا به مادرم بفهمانم که نمیخواهم مرا از بین ببرد. او لیوان را تا لبهایش بالا آورده بود و میخواست آب پر از دارو را بنوشد که من علامت دادم. بنابراین مادرم محتویات لیوان را بیرون ریخت. چند ماه بعد، من پیروزمندانه زیر نور آفتاب لم داده بودم.
نمیدانم که این اتفاق خوب بود یا بد: وقتی خوشحالم، فکر میکنم خوب بوده است و وقتی ناراحتم، فکر میکنم اتفاق بدی بوده است. اما در زمان ناراحتی و بدبختی هم افسوس به دنیا نیامدن را نمیخورم؛ زیرا هیچچیز بدتر از نیستی نیست. بگذار دوباره بگویم: من از درد نمیترسم. ما با درد به دنیا میآییم. درد با ما رشد میکند، به آن عادت میکنیم، همانطور که به داشتن دست و پاهایمان عادت کردهایم.
راستش حتی از مردن هم نمیترسم، مردن به این معنی است که دستکم زمانی به دنیا آمده و از نیستی گریختهای. آنچه واقعآ مرا به وحشت میاندازد، نیستی است، نه هستی. هرگز وجود نداشتن است، حتی به طور اتفاقی، به اشتباه یا در اثر بیمبالاتی دیگران. خیلی از زنان از خود میپرسند چرا باید بچهای به دنیا بیاورند تا سرما و گرسنگی بکشد، تحقیر شود یا دراثر جنگ یا بیماری کشته شود. آنها امید ندارند که فرزندشان سیر شود، گرم شود، به او احترام بگذارند یا تلاش کند به جنگ و بیماری خاتمه دهد. شاید حق با آنها باشد؛ اما آیا نیستی بر رنج بردن ارجحیت دارد؟ حتی زمانی که بهواسطه ناکامیها و رنجهایم گریه میکنم، اطمینان دارم رنجکشیدن بهتر از نیستی است.
زمانی که این فکر را به زندگی تعمیم میدهم، به مسئله به دنیا آمدن یا به دنیا نیامدن، ذرهذره وجودم فریاد میزند که به دنیا آمدن بهتر از به دنیا نیامدن است. اما آیا میتوانم چنین استدلالی را درباره تو هم به کار ببرم؟ آیا این به آن معنی نیست که تو را بهخاطر خودم به دنیا میآورم، نه کس دیگر؟ من هیچ علاقهای ندارم تو را برای خودم به دنیا بیاورم؛ چون ابدآ نیازی به تو ندارم.
هیچ جوابی برای من نفرستادهای. دریغ از یک علامت. چگونه میتوانستی این کار را بکنی؟...
- نویسنده: اوریانا فالاچی
- مترجم: زویا گوهرین
- انتشارات: نگاه
مشخصات
- نویسنده اوریانا فالاچی
- مترجم زویا گوهرین
- سال انتشار 1399
- انتشارات نگاه
اوریانا فالاچی
اوریانا فالاچی کیست؟
«اوریانا فالاچی»، نویسنده و خبرنگار سیاسی حرفهای و پویای ایتالیایی، در 29 ژوئن 1929 در «فلورانس» چشم به جهان گشود. عمده شهرت فالاچی به علت به چالش کشیدن ایدئولوژیها و تاکتیکهای رهبران بزرگ سیاسی، در مصاحبههای جسورانه وی با آنها بود. در زندگینامه اوریانا فالاچی دیدار و مصاحبه با رهبرانی همچون «یاسر عرفات»، «محمدرضا پهلوی»، «روح الله خمینی»، «ذوالفقار بوتو»، «ایندیرا گاندی»، «ملکحسین» و... در اواخر دهه 60 و 70 میلادی به چشم میخورد.
او طی زندگی حرفهای خود، کتابهای داستانی و غیرداستانی پرطرفداری را نگارش کرد؛ همچنین مقالات و مصاحبههای وی نیز بهصورت مجموعههای چاپ شده، در لیست کتابهای اوریانا فالاچی به چشم میخورند. در ادامه به بررسی بیوگرافی وی پرداخته شده، تا شناخت بهتری از زندگی او و آثارش به عمل آید.
زندگینامه اوریانا فالاچی
اوریانا فالاچی در ژوئن 1929 در فلورانس ایتالیا متولد شد. او یکی از سه دختر «توسکا» و «ادواردو فالاچی» بود. پدرش کابینتساز و فعال سیاسی ضد فاشیسم، در زمان «موسلینی» بود و تلاشهای فراوانی برای از بین بردن این دیکتاتوری انجام داد. سرنوشت سیاسی اوریانا در سالهای جنگ جهانی دوم شکل گرفت، هرچند که فعالیتهای سیاسی در خانواده آنها نهادینه بود!
پدربزرگ (پدر مادر) او پس از جنگ جهانی اول، بخشی از یک جنبش آنارشیستی بود. اوریانا نیز زمانی که چریک نوجوانی بود، در جنبشهای زیرزمینی، علیه اشغال ایتالیا توسط نازیها، فعالیت میکرد. در همین زمان بود که پدر و اوریانای 9 ساله، در جبهه ضد فاشیسم با هم فعالیتهای زیادی داشتند.
مطالعه بیشتر: آثار و زندگینامه آرتور کستلر
دوران تحصیل اوریانا فالاچی
خانواده اوریانا فالاچی، همواره مشوق دخترانشان در تحصیل بودند. اوریانا در سال 1945، پس از پایان یافتن جنگ، وارد دانشکده پزشکی فلورانس شد. او به سرعت متوجه شد که رشته انتخابیاش، آن چیزی نیست که به دنبالش بود. سپس به ادبیات تغییر رشته داد؛ اما بازهم در این رشته دوام نیاورد؛ اوریانا تصمیم گرفته بود که مسیر پدر و عموی خود را، بهعنوان روزنامهنگار، ادامه دهد. هنوز سنش به بیست سال نرسیده بود که فعالیتش در روزنامهها را آغاز کرد و توانست با کشف قدرت کلمات، از یک خبرنگار حوادث و نوشتن در ستونی کوچک، در یک روزنامه محلی، خود را به اروپا و جهان ثابت کند.
ازدواج اوریانا فالاچی
اوریانا فالاچی هیچوقت ازدواج نکرد، اما چند رابطه بلند عاشقانه داشت. او میگفت:
«نمیتوانم زمانی که کسی در اطرافم هست، بنویسم. مردان میتوانند برای نوشتن خود را منزوی کنند. اما زنان نه! زیرا همیشه بایستی پاسخی به خواستههای همسرانشان بدهند».
تقویم زندگی اوریانا فالاچی
اوریانای جوان، در سال 1946، کارش را با تلاش فراوان در «ایلمتینودلایتالیاچنراله» (Il mattino dell'Italia centrale) بهعنوان خبرنگار جنائی به دست آورد. اما خیلی زود پیشرفت کرد و بهعنوان داستاننویس و مصاحبهگر در آنجا به کار خود ادامه داد.
از سال 1951 به طور منظم در مجله «اپوکا» (Epoca)و بعد از آن در مجله «اروپا» (Europe) مشغول به کار شد. در سال 1958 اولین کتاب خود، یعنی کتاب هفت گناه هالیوود را منتشر کرد که ورقی نو بود در بیوگرافی اوریانا فالاچی. مقدمه این کتاب را «اورسون ولز» (کارگردان، فیلمنامهنویس، هنرپیشه و تهیهکننده تئاتر، رادیو و تلویزیون آمریکایی، 1915-1985) نوشت. اوریانا اولین رمان خود را با نام پنه لوپه در جنگ در سال 1962 منتشر کرد. در همین برهه زمانی بود که او شروع به مصاحبه با چهرهها کرد. مصاحبههایی که او با «نورمن میلر» (نویسنده آمریکایی، 1923-2007)، «شان کانری» (بازیگر،1930-2020) ، «اینگرید برگمن» (بازیگر، 1915-1982) و … انجام داد، به صورت مجموعهای در سال 1963 تحت عنوان Gli antipatici منتشر شد. در اوایل دهه 60، فالاچی بهعنوان خبرنگار ویژه مجله «اروپا»، به نقاط مختلف جهان، سفرهای زیاد و باارزشی داشت.
مجموعه مقالات حاصل از سفرهای او در سال 1964 تحت عنوان کتاب جنس ضعیف منتشر شد. زندگی اوریانا فالاچی در میانه دهه 60، در امریکا رقم میخورد. او در سال 1965، کتاب اگر خورشید بمیرد را منتشر کرد. این کتاب مجموعهای است از آنچه که در آمریکا دیده بود. منظور از خورشید در نام کتاب، همان خوبیهاست و یادآور این مسئله که اگر خوبیها از بین بروند، چه خواهد شد. در نیمه دوم دهه 1960، بیشتر آثار اوریانا فالاچی به سمت حوادث و بحرانهای جهانی کشیده شد. او در سال 1967 بهعنوان گزارشگر جنگ، به جنگهای ویتنام، هند و پاکستان، خاورمیانه و آمریکای جنوبی اعزام شد. در همین سالها به مکزیکوسیتی نیز رفت و از ناآرامیها و کشتار «تلاتلولکو» (Tlatelolco) گزارش تهیه کرد. در همین ناآرامیها و شلیک نیروهای دولتی به سمت تظاهراتکنندگان، او نیز سه بار مورد اصابت گلوله قرار گرفت.
تجربههای او از اعزام به ویتنام، شرق آسیا و مکزیکوسیتی در کتاب زندگی، جنگ و دیگر هیچ آمده است. این کتاب در سال 1969 به ایتالیایی و سه سال بعد به انگلیسی منتشر شد. گزارش واقعه مکزیکوسیتی در این کتاب واقعاً آزاردهنده است. این کتاب یکی از تکاندهندهترین آثار اوریانا فالاچی است. همانطور که پیش از این نیز گفته شد، شهرت در اوریانا فالاچی وامدار مصاحبههای جنجالی و بیباک او با رهبران سیاسی جهان بود.
بخشی از این مصاحبهها تحت عنوان کتاب مصاحبه با تاریخ در سال 1974 به چاپ رسید.این کتاب مجموعهای از مصاحبههای او باشخصیتهای سرشناس دنیا بود. این مصاحبهها بود که باعث شد طی دهه 70 و 80 میلادی، او به مشهورترین و ترسبرانگیزترین مصاحبهگر جهان تبدیل شود. اوریانا فالاچی در کنار بنی صدر، رئیس جمهور وقت ایران
طی چند سال فالاچی با چهرههای بحثبرانگیز جهان مصاحبههای جذابی انجام داد. انتخاب شخصیتها و ذکاوت او در طرح سؤالات، علت اصلی جذابیت این مصاحبهها بود. شخصیتهایی که در این کتاب با آنها مصاحبه شده است، عبارتند از:
- هنری کیسینجر (سیاستمدار و وزیر امور خارجه ایالات متحده امریکا، 1923)
- نین ون تیو (سیاستمدار و رئیسجمهور ویتنام جنوبی، 1923-2001
- وو گوین جیاپ (سیاستمدار و وزیر دفاع ویتنام، 1911-2013)
- گلدا مئیر (سیاستمدار اسرائیلی، 1898-1978)
- یاسر عرفات (رهبر حکومت خودگردان فلسطین، 1929-2004)
- ملکحسین (پادشاه اردن، 1935-1999)
- ایندیرا گاندی (سیاستمدار و نخستوزیر هند، 1917-1984)
- ذوالفقار علی بوتو (نخستوزیر پاکستان، 1928-1979)
- ویلی برانت (صدراعظم آلمان، 1913-1992)
- پیترو ننی (سیاستمدار ایتالیایی، 1891-1980)
- محمدرضا پهلوی (شاه ایران، 1919-1980)
- الدر کامارا (اسقف اعظم، 1909-1999)
- میخائیل خریستودولو موسکوس (اسقف و اولین رئیسجمهور قبرس، 1913-1977)
- شیخ مجیبالرحمن (سیاستمدار، رهبر و بنیانگذار بنگلادش، 1920-1975)
- و آلساندرو پاناگولیس (شاعر و سیاستمدار یونانی، 1974-1967).
مصاحبه او با امام خمینی و هنری کیسینجر، از مشهورترین مصاحبههای وی هستند. جالب است بدانید که انتشار مصاحبه او با محمدرضا پهلوی در دسامبر 1973 در «لسآنجلس تایمز»، بسیار جنجالی شد؛ به علت اینکه اوریانا فالاچی، سیاستهای شاه را ضدانسانی خوانده بود، روابط ایران و ایتالیا تیره شد و تا پایان حکومت پهلوی، انتشار آثار اوریانا فالاچی در ایران ممنوع بود. مصاحبه فالاچی با امام خمینی یکی از معروفترین مصاحبههای او بود که در اکتبر 1979 و همزمان با آغاز انقلاب اسلامی اتفاق افتاد.
این مصاحبه در قم انجام شد. کتاب نامه به فرزندی که هرگز زاده نشد در سال 1975 به چاپ رسید. این کتاب اعتراضی است خشمگین از آنچه که بر سر بشریت آمده و توجیه تمام دیدگاههایی است که در مورد زنان وجود دارد. در زندگینامه اوریانا فالاچی، در سال 1976، انتشار کتاب یک مرد به ثبت رسیده است. این کتاب متأثر از رابطه عاشقانه و مصاحبههای او با الکساندر پاناگولیس، یونانی انقلابی، بود. انجام مصاحبهها، نقطه اوج شهرت در بیوگرافی اوریانا فالاچی بود؛ با این وجود، او پس از انتشار مجموعه مقالات مصاحبههایش، از دید عموم کمی کنار کشید و گهگاه با انتشار رمانی، پا به عرصه مطبوعات میگذاشت. فالاچی در زمان بازنشستگی در خانه خود در نیویورک و توسکانی زندگی کرده و گاهگاهی در دانشگاههای شیکاگو، ییل، هاروارد و کلمبیا سخنرانی میکرد. تا اینکه حادثه 11 سپتامبر خشم او را برانگیخت. او در سال 2001 کتابی غیرداستانی با نام خشم و غرور منتشر کرد.
او در این کتاب، از مخالفت و خشم خود نسبت به اسلام گفت. اسلام را در تضاد با آرمانهای دموکراتیک جوامع آزاد و تهدیدی برای غرب دانست. او اسلام را به کوهی 1400 ساله تشبیه کرد که هیچ دری به تمدن جدید در آن وجود ندارد. انتشار این کتاب باعث شد تا در آن سالها، همواره تحتالحفظ باشد. زیراکه مسلمانان ایتالیا و فرانسه او را به مرگ تهدید کرده بودند. از جمله مقالات آخر وی در سال 2004 به چاپ رسید، مقالهای تحت عنوان اگر اروپا از خودش متنفر باشد بود.
مرگ اوریانا فالاچی
15 سپتامبر 2006، آخرین ورق از زندگینامه اوریانا فالاچی بود. او در این روز، در شهر محل تولد خود، فلورانس، براثر سرطان درگذشت. آرامگاه او در کنار اعضای خانوادهاش، در گورستان «اونجیلیکودلیالوری» در «گالوز»، حومه جنوبی شهر فلورانس، قرار دارد.
مطالعه بیشتر: آثار و زندگینامه یوستین گردر
سبک نگارش اوریانا فالاچی
اوریانا فالاچی یک داستاننویس، نویسنده و گزارشگر جنگ بود. ذکاوت او در مطرحکردن سؤالات و دیدن جزئیات بود که باعث میشد همهچیز آنگونه که میخواهد، پیش برود. لیست کتابهای اوریانا فالاچی قلمی ژورنالیستی، روان، ساده، بدون تکلف و پیچیدگی دارند.
کتابهای اوریانا فالاچی
اوریانا فالاچی طی سالیان فعالیت خود، علاوه بر کار ژورنالیستی و چاپ مقالات و مصاحبههایش، کتابهایی نیز به چاپ رساند که در زیر به تعدادی از آنها اشاره میکنیم:
- هفت گناه هالیوود (1958)
- جنس ضعیف (1961)
- پنه لوپه در جنگ (1962)
- اگر خورشید بمیرد (1965)
- تلاتلولکو (1968)
- زندگی، جنگ و دیگر هیچ (1969)
- مصاحبه با تاریخ (1974)
- نامه به کودکی که هرگز زاده نشد (1975)
- یک مرد (1979)
- خشم و غرور (2001)
آثار برجسته و معروف اوریانا فالاچی
کتاب جنس ضعیف
کتاب جنس ضعیف یکی از مشهورترین آثار اوریانا فالاچی است. این کتاب گزارشی است مستند از آنچه که او از زندگی زنان در کشورهای جهان دیده بود. جنس ضعیف، مجموعه مقالاتی است که فالاچی پس از بازگشت از سفرهای خود به پاکستان، هند، اندونزی، سنگاپور، هنگکنگ، ژاپن، هاوایی و آمریکا به رشته تحریر درآورد. او در این کتاب به دنبال یافتن جایگاه اجتماعی و فرهنگی زنان در این جوامع بود و در آن به بیان چگونگی ازدواج، نقش زنان در جامعه، جایگاه آنان در خانواده، پوشش و تواناییهایشان پرداخته است.
نام این کتاب برگرفته از وضعیت زنان در آن دسته از جوامعی است که بهعنوان «جنس دوم» شناخته میشوند. جنس ضعیف، بازتابدهنده باورهای اشتباه و سنتهای غلط در مورد زنان، هم در کشورهای توسعهنیافته و هم در کشورهای توسعهیافته، است. او در انتهای کتاب، خیلی تلخ، میگوید: «پس از گردش در دور دنیا به همان نقطه آغاز برگشتم. در این گردش، به جز چرخیدن یکنواخت و یکسان همه زنان دورِ یک محور رنج و بدبختی احمقانه، چیز جالبی ندیدم و به این نتیجه رسیدم که هیچکس آنطور که باید، راه درست خوشبختی را تشخیص نداده است».
کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد
کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد، پرفروشترین و بهترین کتاب اوریانا فالاچی است. این کتاب که به زبانهای مختلفی ترجمه و چاپ شده، فریادی است از خشم به اعتراض بر آنچه که بر سر بشریت آمده است. نامه به کودکی که هرگز زاده نشد، همانطور که از نامش نیز میتوان حدس زد، شامل صحبتهای یک مادر است با جنینِ درونِ رحمش. مادرِ این کتاب، با فکر به سقط جنین، واقعیتهای تلخ جهان را با کودک خود در میان میگذارد. آنچه اعم از ترس، امید، یأس، محبت، خشم، اضطراب و... در این کتاب برای جنین بازگو میشود ماجرای اصلی بهترین کتاب اوریانا فالاچی است. در این کتاب شباهتهای زیادی بین مادرِ نقش اصلی کتاب و نویسنده به چشم میخورد.
کتاب یک مرد
کتاب یک مرد، یکی دیگر از کتابهای خوب، در میان لیست کتابهای اوریانا فالاچی است. این کتاب، از سرگذشت «الکساندروس پاناگولیس»، الهام گرفته شده است. او یک مبارز سیاسی یونانی بود که پس از ترور نافرجام «پاپادوپولوس»، دیکتاتور وقت یونان، ابتدا به مرگ و سپس به حبس ابد محکوم شد. این کتاب یک مرد، داستان تلاشهای الکساندروس پاناگولیس، برای ترور پاپادوپولوس است. اقدام به تروری که با شکست مواجه شده و الکساندروس جوان، دستگیر، شکنجه و محکوم به اعدام میشود.
محکومیت وی منجر به آسیبهای جدی به چهره حکومت شد. این کتاب مجموعهای است از خاطرات، تلاشها، فرارها و روزهای زندانی بودن الکساندروس در دوران محکومیتش درون سلولی به ابعاد یک قبر کوچک. پاناگولیس پس از سقوط دیکتاتوری پاپادوپولوس، از زندان آزاد شد و پس از آزادی از زندان، با اوریانا ملاقات و مصاحبه کرد و در حین انجام همین مصاحبهها بود که عشق این دو فرد آغاز شد. این عشق تا زمان مرگ الکساندروس ادامه داشت. اوریانا پس از مرگ پاناگولیس، در مصاحبهای در فراق او گفت: «بر تنهایی فقط با تخیل و خیالپردازی میتوان غلبه کرد. برای این غلبه، چه زندگیها در ذهن خود خلق و زنده کردم».
کتاب گفت و گوهای اوریانا فالاچی
در میان لیست کتابهای اوریانا فالاچی، نام کتاب گفتوگوهای اوریانا فالاچی به چشم میخورد. این کتاب مجموعهای است از بهترین مصاحبههای او با رهبران مهم جهان که با همت «غلامرضا امامی» ترجمه و به چاپ رسیده است. مصاحبههای اوریانا در زمانه خود، بسیار چالشبرانگیز بوده و او عمده شهرت خود را وامدار این مصاحبهها است. کتاب گفتوگوهای اوریانا فالاچی هفت فصل دارد: امام خمینی، مهندس بازرگان، سرهنگ قذافی، شارون، لخ والسا، راکووسکی و محمدرضا پهلوی.
بهترین کتاب اوریانا فالاچی
با دانستن بیوگرافی اوریانا فالاچی متوجه میشویم که اکثر آثار او از اقبال خوبی برخوردار بودند؛ اما از این بین، کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد، از محبوبیت ویژهای برخوردار است و عنوان بهترین کتاب اوریانا فالاچی را به خود اختصاص دادهاست. این کتاب به زبانهای مختلف، ترجمه و در چهار میلیون جلد، در 27 کشور جهان، منتشر شده است. بهترین کتاب اوریانا فالاچی، مونولوگی است غمگین از فکر یک زن جوان نویسنده به سقط جنین درون رحمش. این کتاب حول بارداری این زن، سؤالاتی درباره معنی و مفهوم زندگی، بیرحمیها و مشکلات دنیا مطرح میکند.
زندگی دادن و یا ازبین بردن زندگی توسط زنان، در این کتاب موردبحث است. این کتاب با بارداریِ نقش اصلی کتاب آغاز و با ناراحتی و آشفتگی وی از این قضیه ادامه مییابد. آشفتگی زن و گفتگویش با فرزندش از روزهای اول زندگیاش درون رحم مادر، درباره این است که اگر او حق انتخاب داشت، آیا بهدنیا آمدن را انتخاب میکرد؟
شخصیت اصلی داستان، در ابتدا دوست دارد که فرزندش دختر باشد، اما به گمان او زنان بدبختند، پس از فرزند درون رحمش میخواهد که برای اینکه در دنیا خوشحالتر باشد، پسر به دنیا بیاید، اما بعد متوجه میشود که مردان هم زندگی آسانی ندارند؛ این کشاکش پر از شادمانی، خوشبختی، مهربانی، امید، ناامیدی، ترس، افسردگی، اضطراب و عصبانیت است که در سرتاسر کتاب ادامه دارد ... آنچه که در کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد مطرح میشود، تمام نظر او است درباره همه مسائلی چون مرد یا زن بودن، فرزندآوری، عدالت، روش زندگی، عشق، زیستن و... که هر انسان در زندگی با آنها مواجه میشود. دلیل اینکه این اثر را بهترین کتاب اوریانا فالاچی میدانند، بیشتر از آنکه به علت کیفیت ادبی آن باشد، بیان دغدغههای زنان و پرداختن به مسائل جنسیتی آنهاست.
ترجمه کتاب اوریانا فالاچی به زبان فارسی
ازاینبین، لیست کتابهای اوریانا فالاچی که در ایران ترجمه و منتشر شدهاند، به شرح زیر است:
- کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد، ترجمه «زویا گوهرین»، چاپ «انتشارات نگاه»
- کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد، ترجمه «یغما گلرویی»، چاپ «نشر دارینوش»
- کتاب جنس ضعیف، ترجمه یغما گلرویی، چاپ نشر نگاه
- کتاب یک مرد، ترجمه یغما گلرویی، نشر دارینوش
- کتاب گفتوگوهای اوریانا فالاچی، ترجمه «غلامرضا امامی»، «نشر افق»
جوایز و افتخارات اوریانا فالاچی
اوریانا فالاچی دو بار در سالهای 1967 و 1971، جایزه روزنامهنگاری «سنت وینسنت» را دریافت کرد. او همچنین جایزه «بانکارلا» را در 1970 برای اثر زندگی، جنگ و دیگر هیچ، در سال 1979 جایزه «ویارجیو» برای کتاب یک مرد، در سال 1993 جایزه «پریکس آنتیبز» را برای اثر انشاءالله، در سال 2005 جایزه «آنی تیلورو» در نیویورک و در همان سال، بالاترین نشان در میلان، «مدال طلای آمبرگنو»، را دریافت کرد.
همچنین در دسامبر 2005، مدال طلای تلاش فرهنگی را دریافت نمود که به علت مشکلات جسمانی، قادر به حضور برای دریافت جایزه نشد. در فوریه 2006، «ریکاردو ننچینی»، شهردار توسکانی، به فالاچی مدال طلای شورای توسکانی را اعطا کرد؛ همچنین، فالاچی دریافت عقاب جان کارسکی را نیز در پرونده خود دارد.
چرا باید آثار اوریانا فالاچی را بخوانیم؟
اوریانا فالاچی، نویسندهای جسور و نکتهبین است که خواننده را با خود همراه میکند. آثار اوریانا فالاچی همزادپنداری خارقالعادهای را در خواننده به وجود میآورد. ازاینرو، به چالش کشیدن خود و شناخت دنیای بیرون از دریچه نگاه او، با مطالعه آثار اوریانا فالاچی، میتواند تجربهای مثالزدنی برای خواننده به وجود بیاورد.
خرید کتاب اوریانا فالاچی از کتابانه
کتابانه جایی است که در آن شما میتوانید زندگینامه اوریانا فالاچی را به طور خلاصه بخوانید و کتابهای او را سریع و آنلاین بخرید. برای دیدن لیست کتابهای اوریانا فالاچی، میتوانید به ویسایت کتابانه مراجعه نموده و آثار این نویسنده معروف یا هر رمان خارجی یا ایرانی که به آن علاقهمندید را سفارش داده و درب منزل تحویل بگیرید.
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران