محصولات مرتبط
کتاب مکالمات مصاحبه ی والتر مرچ و هنر تدوین فیلم، اثر مایکل انداج و ترجمه مصطفی خرقه پوش و الهه صالح توسط نشر چشمه به چاپ رسیده است.
کتاب حاضر که حاصل گفتوگوهای مایکل انداج به عنوان نویسنده با والتر مرچ به عنوان یک تدوینگر فیلم است، که در طی زمانی یکساله از جولای سال 2000 آغاز شده است. مؤلف با تأکید بر اینکه تدوینگری امری مهم در تولید یک فیلم به شمار میآید که آنچنان که باید و شاید برای عموم مردم و مخاطبان ناشناخته باقی مانده است، این مصاحبهها و گفتوگوها را ترتیب داده است، از این طریق این حرفه به عموم مخاطبان شناسانده میشود؛ چراکه اهل فن خود، با این مهم آشنایی دارند. والتر مرچ - تدوینگر و طراح صدای امریکایی و برنده دو جایزه اسکار برای فیلمهای اینک آخرالزمان و بیمار انگلیسی - در این اثر و در خلال گفتوگوهایش با مؤلف، درباره جزئیات کارش، دیدگاههایی که پیرامون فیلمسازی و به طور خاصتر در مورد تدوینگری دارد، مطالبی را عنوان میکند که ضمن آگاه کردن مخاطب در مورد این حرفه، اصول و اطلاعات علمی - تجربی مناسبی را که بار دانش فیلمسازی افراد میافزاید. متن کتاب ساده و شفاف است که طی پنج فصل کلی و زمانهایی که مصاحبه کننده و مصاحبه شونده، اوقاتی را کنار هم بودهاند همچون هم مسیر شدنشان برای رسیدن به سانفرانسیسکو صورت گرفته است. این دو شخصیت که البته به عنوان دوست، به خوبی یکدیگر را میشناسند گاه در لسآنجلس، زمانی در نیویورک و حتی در تورنتو به بیان نقطه نظرات خود پرداختهاند؛ یکی در جایگاه سؤال کننده و دیگری به عنوان یکی از حرفهایترین تدوینگران. تکنیکهای خاص و گاه عجیبی که والتر برای کارش به کار میگیرد، به قدری با جزئیات بیان میشوند که به سان کلاس آموزشی برای خواننده مفید مینماید. باید دانست که تدوینگر تنها با یک صحنه مواجه نیست، بلکه جهت ارائه کاری درخور و شایسته باید شاکله و نمای کلی آن را نیز در نظر داشت و کار تدوین را همانند رشتههای زنجیر به گونهای به هم متصل کرد که رعایت ریتم و لحن در فیلم هم شده باشد. همین پرداختن به جزئیات است که کار تدوین را مهم و البته پر پیچوخم مینماید؛ اما پس از پایان یافتن فیلم، همه آن را با نام کارگردان میشناسند. نویسنده معتقد است کار فیلمسازی همانند کار زنبورهای عسل، حاصل یک تلاش گروهی است که کارگردان بخشی از آن را به عهده دارد و همانطور که والتر مرچ این جمله را از روبر برسون همواره نقل میکند: «هر فیلم سه بار متولد میشود؛ هنگام نوشتن فیلمنامه، هنگام فیلمبرداری و در مرحله تدوین». از اینرو خواننده با مطالعه این اثر در زمینه سینما، از اهمیت تدوینگری، به خوبی آگاه میگردد.
برشی از متن کتاب
کارگردانها و تدوینگران اُ: چه تفاوتهایی بین نقش کارگردان و تدوینگر وجود دارد؟ منظورم این است که در تصمیمگیری درباره نقش برش یک صحنه، تعیینکننده تدوینگر است یا توالی صحنهها در فیلمنامه؟ با توجه به اینکه تدوینگر رابطه تنگاتنگی با متریال فیلم دارد و تنها کسی است که بارها و بارها متریال را میبیند، آیا این موضوع باعث نمیشود که در انبوه جزئیات و لایههای پنهانی فیلم باریک بینی بیشتری نسبت به کارگردان داشته باشد؟ مثلاً در فیلم مکالمه کاپولا تأکید روی بعضی صحنهها واقعاً حیرتانگیز است. مثل نمایی که از پشت سر جین هاکمن گرفته شده، آن دیوار سبز - خاکستری و چشمانداز پشت سر او. نمیدانم تعمدی در انتخاب این نماها داشتهای یا نه؟ از ابتدا کاپولا با همین دیدگاه آنها را گرفته بود، یا انتخاب تو باعث شده آن صحنهها از آنچه کاپولا تصور میکرده پرمعنا تر شود؟ آن دو نمایی که به طور تصادفی از پاهای کاراکتر فیلم گرفته شده جنبه سمبلیک و تأثیرگذار پیدا کرده. برای من خیلی جالب بود که چگونه جزئیاتی در گوشه تصویر میتواند اینقدر مهم شود. مثلاً در صحنه دادگاه تمام توجه من معطوف به منشی دادگاه بود؛ درحالیکه او فقط مطالب را تایپ میکرد و صحبت نمیکرد، ولی حرکت انگشتان او در ذهن من حک شده. م: کارگردان با استعداد کسی است که فرصتهای مناسب را برای بقیه اعضای گروه فراهم میکند؛ برای کسانی که خودشان رهبری یک مجموعه کوچکتر را به عهده دارند و برای هنرپیشهها که رهبری شخصیت خودشان را به عهده دارند. به نظرم این نقش واقعی کارگردان است و بعد در این تعامل، او با قبول یا رد آن نظرات اصلاحی سعی میکند سبک واحد اثر حفظ شود؛ یعنی کارگردان نهایتاً نقش سیستم ایمنی فیلم را بازی میکند. صحنههایی را که در فیلم مکالمه به آنها اشاره کردی، تصاویری هستند که فرانسیس گرفته. او تصمیم گرفته بود که این صحنهها را بگیرد و در نودونه درصد موارد آنها تعمداً انتخاب شدهاند. کار من تشخیص جایی بوده که آن صحنهها باید قرار میگرفتند تا قدرتشان حفظ شود. فرانسیس بعداً انتخابها را میدید و آنها را رد یا قبول میکرد. در تدوین، آلترناتیوهای زیادی وجود دارد. در واقع ساختار یک فیلم از هارمونی نشئت گرفته است که قبلاً دربارهاش صحبت کردیم؛ هماهنگی بصری و مضمونی و پیدا کردن این هماهنگی در لایههای عمیق و عمیقتر اثری که روی آن کار میکنید. گاهی با استفاده از روشهای آکادمیک میشود به این هارمونی دست یافت، اما تصور نمیکنم (جز در نوع خاصی از فیلمهای مستند) تدوینگری بتواند دیدگاهی را که متعلق به فیلم نیست به آن تحمیل کند. مواردی که اشاره کردید همه به نوعی نظر فرانسیس بود؛ منتها من سعی میکردم با توجه به دیدگاه او صحنهها را انتخاب کنم و در محل مناسب قرار بدهم. هر جا شک میکردم که آیا این ارکستراسیون براساس ملودیهایی که فرانسیس نوشته هست یا نه، با او مشورت میکردم. موقع تدوین سعی میکنم همه چیز را در یک هماهنگی خاص ببینم. یکی از وظایف تدوینگر غوطهور شدن در حساسیتهای فیلم با تمام قواست؛ از عمیق شدن در کوچکترین جزئیات فیلم تا مهمترین مضامین آن؛ این کاری است که در واقع تمام کسانی که وظیفه مهمی در ساخت یک فیلم دارند، باید انجام بدهند. مطمئناً این کار، شبیه کاری است که یک رهبر ارکستر هنگام اجرای یک قطعه موسیقی انجام میدهد. البته فعلیت بخشیدن به آن خواسته و نگرش بسیار مهم است. تدوینگر کسی است که درچیدن این پازل وقت بیشتری به او دادهاند و البته کارگردان این امکان را نداشته. دیدن تمام نماهای گرفته شده، بازنگری و ردیف کردن آنها، چیدن آن نماها به نحوی هماهنگ، یادداشتبرداری از جزئیات بااهمیت، همه و همه به عهده تدوینگر است.
فهرست
مقدمه فصل اول/ مکالمه اول - سانفرانسیسکو صداهای معمولی رازهای دوران دبیرستان عجیب مثل من / نوشته جرج لوکاس تأثیرگذارها کارگردانها و تدوینگران تدوین با چشمان نیمه باز اولین بار فقط یک بار است دوران ناآگاهی نمیتوانم تصاویر وارونه را میکس کنم /نوشته فرانسیس فورد کاپولا آخرالزمان آنک و اینک سوزاندن سلولوئیدها مارلون براندو نگاه ویلارد صحنههای جدید هنرپیشه از منظر تدوینگر/ نوشته والتر مرچ مرده فرانسوی اینک آخرالزمان و تدوین دوباره فصل دوم / مکالمه دوم - لسآنجلس زمان درست اختراع چرخ موسیقی جنایی پنج نوع ابهام دو شایعه کاری شیطانی باید دید جمله را چگونه بیان میکنند صدای بسته شدن در رمانها و فیلمها - حشو و زواید فراوان تراژدی ایوب پیامبر تلفظ wideo به جای video گذران زندگی از طریقی جز جز سینما فصل سوم /مکالمه در نیویورک تدوین مکالمه همراه نامرئی گام مینور زیر دستها چه پنهان شده؟ شب، شب است / تدوین دوباره نشانی از شر گویی اورسنولز خودش این یادداشتها را برای ما فرستاده بود / نوشته ریک اشمیدلین انعکاس صدا از جهتی نادرست انتخاب زاویهای که شخصیت را بهتر معرفی میکند فصل چهارم/مکالمه در سانفرانسیسکو تأثیرات بیستسؤالی سلبی بیکاری اجباری دو نوع فیلمسازی چرا آن نما را ترجیح داد؟ زندگی خانوادگی رویاروییهای غیرقابل پیشبینی ریگ، جیرجیرک، آچار آبی سرد و مرده همگرا - واگرا برادر گمشده مقدمه فیلم مداد چرب و زمان واقعی در انتظار محرک فصل پنجم / آخرین مکالمه - تورنتو ناآرامی پسندیده نوشتن فیلمنامه بازگشت به اُز در پس صورت جمله زیبایی از ریلکه رؤیا
نویسنده: مایکل انداج مترجمان: مصطفی خرقه پوش - الهه صالح انتشارات: چشمه
مشخصات
- نوع جلد جلد نرم
- قطع وزیری
- نوبت چاپ 1
- تعداد صفحه 260
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران