loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب مونا معلم (شغل آینده ی من 2)

5 / -
موجود شد خبرم کن

 کتاب مونا معلم دومین جلد از مجموعه ی شغل آینده ی من اثر مندی راس با ترجمه ی فرزاد امامی و تصویرگری اما داد، از سوی نشر افق به چاپ رسیده است.

بچه های مدرسه ای قرار است همراه خانم معلم شان، مونا به گردش علمی بروند. آن ها در این گردش به قصری که نامش شهر داستانی است می روند. مونا  بعد از رسیدن به قصر در حالی که سعی می کند تا همه جای قصر را به بچه ها نشان داده و درباره ی تاریخچه ی آن جا توضیح دهد، دائما مراقب بچه هاست تا کسی گم نشود. یکی از مکان هایی که بچه ها به بازدید آن می روند، زندان قصر است. خانم معلم با دقت همه ی بچه ها را از زندان خارج می کند تا هیچ کدام از دانش آموزان در آن جا نمانند، اما به محض این که می خواهد از زندان خارج شود ناگهان در بسته می شود ... بچه ها بعد خواندن این کتاب متوجه مسئولیت ها و سختی های کار یک معلم می شوند علاوه بر این می آموزند که در گردش های علمی نباید از معلم خود جدا شوند. وجود تصاویر رنگی و زیبا در کنار متن کوتاه بر جذابیت کتاب فوق افزوده است.

مجموعه ی "شغل آینده ی من" در بر گیرنده ی داستان های کوتاه با بیانی کودکانه است که در هر یک از آن ها کودکان با شخصیت اصلی داستان همراه شده و با یکی از مشاغل اجتماعی آشنا می شوند. از این مجموعه کتاب های دیزی دکتر، فابیو فوتبالیست، پنی پرستار، دیک دامپزشک، اشلی آتش نشان، پلی پلیس، بیلی بنا، مک مزرعه دار، رالف راننده و آنی آرایشگر به چاپ رسیده است. کتاب "مونا معلم" دومین جلد از مجموعه ی فوق برای گروه سنی "الف و ب" به چاپ رسیده است.

 


برشی از متن کتاب


بچه ها پرسیدند؟ «ملکه کلارا را هم می بینیم؟» مونا معلم گفت: «فکر نمی کنم، چون ملکه سرش خیلی شلوغ است.» مونا معلم و بچه های کلاس همگی راه افتادند. مونا معلم گفت: «بچه ها! مواظب باشد گم نشوید.» یچه ها هم مواظب بودند. آن ها از پل چوبی قصر و از روی نهر آب گذشتند. مونا معلم گفت: «بچه ها مواظب باشید گم نشوید.» بچه ها هم مواظب بودند. آن ها از برج قصر بالا رفتند. مونا معلم گفت: «بچه ها مواظب باشید نیفتید پایین.» بچه ها مواظب بودند. آن ها همگی رفتند تا زندان قصر را ببینند. مونا معلم گفت: «بچه ها مواظب باشید در زندان پشت سرتان قفل نشود.» و بچه ها مواظب بودند تا این که ... در زندان بهم خورد و بسته شد. مونا معلم توی زندان گیر افتاده بود. گفت: «آه! خدای من!» و بعد دید که چیزی روی زمین می درخشد. همان وقت بچه ها صدای پایی شنیدند. فریاد زدند: «نگاه کنید! ملکه کلارا آمده!» مونا معلم گفت: «ببخشید، من توی این زندان گیر افتاده ام. اما نگاه کنید من یک چیزی گیدا کرده ام ...» ملکه کلارا با تعجب فریاد زد: «تاج من! آن را هفته ی پیش گم کرده بودم. خیلی ممنون که پیدایش کردی!» و با کلید خیلی بزرگی در زندان را باز کرد تا مونا معلم بیرون بیاید.      

(کتاب های فندق) نویسنده: مندی راس مترجم: فرزاد امامی تصویرگر: اما داد انتشارات: افق


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب مونا معلم (شغل آینده ی من 2)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل