کتاب مشاغل (کتابهای چشم قلمبه 9)

کتاب مشاغل جلد نهم از مجموعه کتابهای چشم قلمبه به قلم مهدی مردانی با تصویرگری معصومه پورمند توسط انتشارات آریا نوین به چاپ رسیده است.

این کتاب مجموعه ای است از اشعار کوتاه به زبان کودکانه با مفهوم آموزشی که در هر صفحه از آن شعری با هدف معرفی انواع مشاغل از جمله دکتر، خیاط، آتش نشان، کشاورز، کفاش، آشپز، آهنگر، نانوا، رفتگر و پلیس قرار گرفته است. جنس صفحات این کتاب از نوع گلاسه ضخیم می باشد که همین امر موجب ماندگاری بیشتر آن می شود، در کنار این تصاویر مرتبط با متن شعر، رنگ آمیزی شاد و آهنگین بودن شعرها از دیگر نکات مثبت کتاب می باشد.  " مشاغل " جلد نهم از مجموعه کتاب هایی است با عنوان " کتاب های چشم قلمبه ".شکل ظاهری این کتاب به گونه ای طراحی شده است که روی صفحه ی آخر آن دو عدد چشم متحرک عروسکی قرار گرفته و روی تمام صفحات این کتاب جای این دو چشم با دقت و ظرافت تمام به صورت دو حفره ی تو خالی مشخص شده است. حتی روی جلد کتاب نیز این حفره ها قرار گرفته اند. متحرک بودن چشم ها و داشتن ظاهر متفاوت و کودکانه ی این کتاب با سایر کتاب ها یکی از دلایل محبوبیت این مجموعه بین کودکان می باشد و کودک شما سریع تر و راحت تر با کتاب ارتباط برقرار کرده و جذب آن می شود.

مجموعه کتاب های " چشم قلمبه " در ده جلد به صورت جداگانه با هدف آموزش برخی از مفاهیم چاپ و منتشر شده است که عناوین جلدهای دیگر آن به شرح زیر می باشد:

حیوانات اهلی، حیوانات وحشی، میوه ها، پرندگان، حشرات، سبزیجات، حیوانات دریایی، وسایل نقلیه، ورزشکاران

برشی از متن کتاب

_دکتر با یک روپوش سفید توی مطب نشسته از دست این مریضی شدم حسابی خسته آمپول برام نوشته من نمی ترسم از اون چون که ما رو دوست داره این دکتر مهربون می خواد که از تن من مریضی رو در کنه کاشکی فقط یه خورده خطشو بهتر کنه _خیاط پارچه های قشنگو دوباره قیچی کرده عجب لباس نازی خیاط ببین چی کرده! نه تنگه، نه گشاده لباسه اندازمه ببین چقدر قشنگه این لباس تازمه عجب لباسی دوخته میگم که ناز شصتش خدا کنه که هیچ وقت سوزن نره تو دستش _کشاورز گندمو دونه دونه می کاره توی زمین هر دونه صد تا می شه بهش بگین آفرین راس راسی این کشاورز کار می کنه حسابی تو گرمی تابستون تو روز آفتابی بیل می زنه زمینو با زحمت فراوون الهی زنده باشی کشاورز مهربون _آتش نشان مامان می گه که آتیش خطر داره فراوون راس میگه خیلی داغه منم می ترسم از اون اما تو که شجاعی ترس و فراموش بکن برو تو قلب آتیش شعله رو خاموش بکن آتش نشان شهری با یک لباس زیبا کاشکی آتیش نباشه آب بپاشی رو گل ها

• شاعر: مهدی مردانی
• تصویرگر: معصومه پورمند
• انتشارات: آریا نوین