محصولات مرتبط
دربارهی کتاب قانون فکر
کتاب "قانون فکر" جلد دوم از مجموعه داستانهای "شکارچیان مجازی" میباشد که روایتهایی هیجانانگیز و پررمز و راز را برای مخاطب نوجوان تشریح میکند.
مایکل، آنچنان در ویرتنت غرق شده است که دیگر قادر نیست مرز بین دنیای مجازی و حقیقی را تشخیص دهد. در واقع، او حالا، به یکی از شخصیتهای خیالی و ساختگی ویرتنت مبدل شده. گویی همیشه عضوی از این دنیا بوده و از طریق کدهای برنامهنویسی و هوش مصنوعی، زندگی کرده است.
شک و دوگانگی نسبت به حقیقت خاطرات ذهنی و هویت واقعی، تمامی فکر و ذهن مایکل را تحت شعاع قرار داده. او به شدت نگران حال پدر و مادر و پرستار مهربانش، "هلگا" میباشد؛ افرادی که حتی نمیداند آیا واقعا موجودیت دارند یا فقط برگرفته از خاطرات ساختگی و قلابی کامپیوتری هستند. این عدم اطمینان، موجب میگردد که خواننده نیز به حقیقت وجودی مایکل به عنوان یک انسان، دچار تردید شود.
داستان از جایی آغاز میگردد که مایکل پس از مدتها، از دنیای مجازی خارج گشته و وارد دنیای واقعی میشود. او حالا در اتاق آپارتمانی کاملا غریب و ناآشنا، حضور دارد. در واقع، ویرتنت و برنامهی شکارچیان مجازی، مایکل را در جسم فردی غریبه ظاهر کردهاند؛ فردی به نام "جکسون پورتر" که مایکل اصلا او را نمیشناسد. پسر قصه، خود را همچون اشغالگری میداند که زندگی شخصی دیگر را ربوده. اما هیچ اختیاری برای خارج شدن از بدن و زندگی شخصی این فرد، ندارد. مایکل، حالا مجبور است که با اتفاقات غیرقابل پیشبینی آینده مواجه گردد؛ اتفاقاتی که ماجراهایی خواندنی را بهوجود خواهد آورد.
شخصیت اصلی قصه، "مایکل" نام دارد. او پسری باهوش است که به بازیهای کامپیوتری و مجازی علاقهی فراوانی دارد. "ویرتنت"، یکی از فضاهای مجازی و سرگرمیهای کامپیوتری است که مایکل بیشتر اوقات خود را صرف آن میکند. "کین"، از شخصیتهای شرور، مبارز و قدرتمند ویرتنت میباشد؛ مردی ظالم و ستمگر که قصد دارد دنیا و تمامی انسانها را تحت سلطهی خود درآورد.
بخشی از کتاب قانون فکر
فصل 15: نقطهبهنقطه
مایکل و دوستانش پشت سر مامور راه افتادند و از راهروهای تودرتو گذشتند. بالاخره چند طبقهای را با آسانسور پایین رفتند و بعد از پلکانی بالا رفتند. وبر در تمام راه ساکت ماند. همهی اتاقها تاریک و خالی بودند و به نظر میرسید ویاناس تعطیل باشد. هرچه بیشتر در زیرزمین پایین میرفتند، این وضعیت آزاردهندهتر میشد. مایکل داشت همهی کارکنان آنجا یک روز واحد را برای مرخصی گرفتن انتخاب کرده باشند.
وبر فقط چندتا از سوالهایشان را جواب داد و دلیل خالی بودن ساختمان، اولین جوابی بود که شنیدند.
گفت: «همهی مامورها و تحلیلگرهام برای کاری سهروزه رفتهان توی ویرتنت؛ از خونههاشون به خواب فرو رفتن و فقط یه گروه چندنفره اینجا باقی مونده.» وارد دفتری کوچک و ساده شدند که فقط یک میز و چهار صندلی در آن بود. در آهنی دیگری هم با قفل و بستهای بسیار در انتهای اتاق قرار داشت که حسابی مایکل را کنجکاو کرد. «لزومی نداره بهتون بگم که ماجرای کین حسابی بالا گرفته و ما داریم نقطهنقطهی جهان مجازی رو زیر و رو میکنیم تا پیداش کنیم.»
مایکل انتظار داشت وبر اشاره کند که روی صندلیهای دور میز بنشینند اما رفت سمت در سنگین و به طرف آنها برگشت. «میدونم سوالهای زیادی دارین اما جواب دادن به این سوالها... سخته. آخرین باری که با هم حرف زدیم، چارهای نداشتم جز اینکه وانمود کنم نمیشناسمتون. گروههایی... توی سیستم ما هستن که با شیوهی کار من مخالفن و نه من به اونها اعتماد دارم و نه اونها به من. درسته که شما با یه خط اهریمن با من تماس گرفتین ولی اون خط فقط در برابر جهان بیرون ایمن بود. توی ویاناس ممکن بود هر کسی شاهد مکالمهمون باشه و من نمیتونستم اجازه بدم چنین اتفاقی بیفته. حتی نمیتونین تصور کنین ماموریت شما چقدر سری بوده.»
مایکل فرار میکرد کاملا درک کرده که اوضاع از چه قرار است. «پس میشه گفت حسابی گند زدین و دارین سعی میکنین روش سرپوش بذارین و ما رو سربهنیست کنین.»
بیشک مامور وبر زنی زیبا بود اما وقتی مایکل این حرف را زد، چهرهاش حالتی پیدا کرد که باعث شد بدترکیب و وحشتناک شود. به هر حال این حالت در چشم برهمزدنی از بین رفت و جواب مایکل را داد...
کتاب قانون فکر دومین جلد از مجموعه ی شکارچیان مجازی، اثر جیمز دشنر با ترجمه ی آرزو مقدس توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.
- نویسنده: جیمز دشنر
- مترجم: آرزو مقدس
- انتشارات: پرتقال
نظرات کاربران درباره کتاب قانون فکر (شکارچیان مجازی 2)
دیدگاه کاربران