loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب غرور و تعصب (عاشقانه های کلاسیک)

5 / -

درباره‌ی کتاب غرور و تعصب (عاشقانه های کلاسیک)

کتاب غرور و تعصب، یکی از محبوب‌ترین آثار جین آستین می‌باشد که داستانش روایتگر عاشقانه‌ای زیبا که همراه با چاشنی طنز است و چندین شخصیت مختلف با رفتار و سبک‌های گوناگون را در خود پرورش داده است. خانواده‌ی ”بنت” که متشکل از پدر، مادر و پنج دختر جوان و زیبا می‌باشد ماجراهای خواندنی کتاب تشکیل می‌دهد. آن‌ها زندگی آرامی دارند و هر کدامشان اخلاقیات خاص خودشان را دارند. آقای بنت، مردی شوخ‌طبع، مهربان و دمدمی مزاج بود و همسرش، بانویی ساده با شخصیت متزلزل، که تمام غم و همش را روی ازدواج دخترانش گذاشته بود و با ورود مردی مجرد و تازه وارد به محله‌شان، بسیار ذوق داشت.

در محله ی آن ها قصری زیبا به نام ”ندرفیلد” وجود داشت و خانم بنت باخبر شده بود آن قصر توسط مرد جوانِ انگلیسی به نام ”چارلز بینگلی” که مجرد است و سالیانه میلیون ها دلار درآمد دارد اجاره شده است، او ورود این مرد به محله شان را شانسی بزرگ برای دختر هایش می دانست و هر طور که شده سعی می کرد تا یکی از دخترانش با او ازدواج کند.

او آقای بنت را مجبور کرده بود تا برای خوش آمد گویی به قصر بینگلی برود و کم کم ترتیب مهمانی هایی را بدهد که آن جا آقای بینگلی بتواند با دختر هایشان آشنا شود؛ چرا که آقای او واقعاً مردی جذاب، خوش پوش و خوش اخلاق بود و گزینه ی مناسبی برای دختران بنت به حساب می آمد؛ اما در آن محله دیگر خانواده هایی هم بودند که دلشان می خواست، آقای بینگلی را داماد خود کنند.

از قضا نیز خود آقای بینگلی به مناسبت ورودش مهمانی بزرگی برگزار کرد و همه ی ساکنان محله، خواهر هایش و همچنین صمیمی ترین دوستش ” آقای دارسی ” را نیز به این مهمانی دعوت کرد. آقای دارسی نیز مردی زیبا و با شخصیت بود و درآمدش حتی از بینگلی هم بیشتر به چشم می آمد اما تنها خصلت بدی داشت، غرور و خود بزرگ بینی اش بود که باعث شد در مهمانی کسی از او خوشش نیاید و او نیز هیچ دختری را تحویل نگیرد، در عوض آقای بینگلی از بزرگترین دختر خانواده ی بنت، دختری زیبا و متین به نام ” جین ” خوشش آمد و سعی کرد با او بیشتر آشنا شود. او حتی دومین دختر خانواده ی بنت، ” الیزابت ” که دختری با وقار و تیز هوش بود را به دارسی معرفی کرد اما دارسی هیچ کششی سمت او پیدا نکرد‌.

کم کم بین جین و بینگلی رابطه ی عاشقانه ای شکل گرفت و در این بین نیز دارسی کم کم به الیزابت علاقه مند می شد. اما هزاران نفر وجود دارند که می خواهند رابطه ی بین آن ها را بهم بزنند و در نهایت...


بخشی از کتاب غرور و تعصب؛ نشر افق

بدیهی است، مرد مجردی با موقعیت و آینده ی خوب باید دنبال همسری نیز باشد.

خانواده هایی که در همسایگی این مستأجر تازه وارد زندگی می کنند، با این که چیزی در مورد احساسات و دید گاه های او نمی دانند ولی همه به این موضوع فکر می کنند؛ به دختر های شان.

خانم بنت گفت: ” آقای بنت عزیز، چیزی در مورد مستأجر جدید ندرفیلد نشنیده ای؟ ”

آقای بنت در جواب گفت که چیزی نشنیده است.

خانم بنت گفت: ” ولی من شنیده ام، چون خانم لانگ این جا بود و همه ی جریان را برایم تعریف کرد. ”

آقای بنت جوابی نداد.

خانم بنت از کوره در رفت و گفت: ” یعنی نمی خواهی بدانی چه کسی آن جا را اجاره کرده؟ ”

خودت می گویی و من هم اعتراضی به شنیدنش ندارم.

همین موافقت کافی بود تا خانم بنت ادامه بدهد.

بله عزیزم، خانم لانگ می گوید ندرفیلد را مرد جوان پولداری از اهالی شمال انگلستان خریده؛ روز دوشنبه با کالسکه ی چهار اسبه اش آمده، ‌منطقه را دیده و آن قدر خوشش آمده است که سریع با آقای موریس به توافق رسیده؛ قرار است تا قبل از روز جشن میکاییل مقدس، مالک آن جا بشود و تعدادی از خدمتکار هایش تا آخر هفته ی آینده آن جا مستقر بشوند.

اسمش چیست؟

بینگلی.

ازدواج کرده یا مجرد است؟

وای! مجرد است، عزیزم! مرد مجردی با کلی ثروت؛ سالیانه چهار یا پنج هزار. چه موقعیت خوبی برای دختر هایمان!

یعنی چه؟ چه ربطی به دختر هایمان دارد؟

خانم بنت جواب داد: ” آقای بنت عزیز، چطور متوجه نیستی! من در فکر شوهر دادن یکی از دختر های مان هستم. ”

یعنی با همین نقشه اینجا آمده؟

نقشه! چه حرف هایی می زنی! ولی احتمالش زیاد است که عاشق یکی از دختر های مان بشود. به همین دلیل باید هر چه زود تر به دیدنش بروی.

ولی هیچ بهانه ای برای رفتن من وجود ندارد. تو و دختر ها با هم بروید.

عزیزم، این قدر مسخره بازی در نیاور. من هم زمانی زیبا بوده ام ولی مسلماً حالا زن فوق العاده زیبایی نیستم. زنی که پنج دختر بزرگ دارد نباید به زیبایی های خودش فکر کند.

البته با چنین شرایطی، برای یک زن آن قدر زیبایی باقی نمی ماند که بخواهد به آن فکر کند!

به هر حال عزیزم، تو باید حتماً بروی و آقای بینگلی را ببینی.

توقع زیادی از من داری‌.

ولی تو باید به فکر دختر هایت باشی. فکرش را بکن چه آینده ای ممکن است در انتظار یکی از آن ها باشد. سرویلیام و بانو لوکاس تصمیم دارند به دیدنش بروند، آن هم فقط به همین منظور وگرنه آن ها معمولاً به دیدن آدم های تازه وارد نمی روند. اگر تو این کار را نکنی، برای ما امکان این دیدار غیر ممکن می شود.

مسلماً دقت تو از من بیشتر است. به جرئت می توانم بگویم که آقای بینگلی از دیدن تو خوشحال تر می شود؛ من هم چند خط یادداشت برایش می فرستم و به او اطمینان می دهم که اگر یکی از دختر هایم را انتخاب کند، از صمیم قلب خوشحال می شوم؛ گر چه به نظرم لیزی کوچولو از همه بهتر است.

امیدوارم چنین کاری نکنی. لیزی یک ذره هم بهتر از بقیه نیست، نه زیبابی جین را دارد و نه شوخ طبعی لیدیا را. ولی تو همیشه او را به بقیه ترجیح می دهی.

آقای بنت جواب داد: ” برای این که هیچ کدامشان چیز خاصی ندارند و مثل بقیه ی دختر ها نادان اند؛ ولی لیزی از خواهر هایش باهوش تر و فهمیده تر است. ”

آقای بنت، چه طور می توانی در مورد دختر هایت این طور حرف بزنی؟ انگار از آزار دادن من لذت می بری! اصلاً به فکر اعصاب من بیچاره نیستی.

اشتباه می کنی، عزیزم. خیلی هم به فکر اعصابت هستم. دست کم بیست سال است که با این اعصاب تو سر و کار دارم.

بله! و نمی فهمی که چه چیز هایی اذیتم می کند!

می فهمم و امیدوارم تو زنده باشی و بتوانی مرد های زیادی را ببینی که با درآمد سالیانه چهار هزار تا در همسایگی مان زندگی می کنند.

چه فایده، وقتی تو حاضر نیستی به ملاقاتشان بروی، فرض کن بیست تا از این همسایه ها هم داشته باشیم!

_ خیالت راحت باشد عزیزم، وقتی بیست تا شدند حتماً به دیدن شان می روم.

آقای بنت، شخصیت عجیبی داشت، با طعنه حرف می زد، شوخ طبع، محتاط و در عین حال دمدمی مزاج بود و همسرش با وجود بیست سال تجربه ی زندگی مشترک، هنوز قادر به درک شخصیت او نبود. در عوض خانم بنت ذهن ساده ای داشت، اطلاعاتش کم بود و خلق و خوی متزلزلی داشت. وقتی از چیزی ناراحت می شد فکر می کرد اعصابش به هم ریخته است. تمام هم و غم زندگی اش شوهر دادن دختر هایش بود و دل خوشی هایش شرکت در مهمانی ها و شنیدن خبر ها.

خرید کتاب غرور و تعصب

کتاب غرور و تعصب از مجموعه‌ی عاشقانه های کلاسیک، اثر جین آستین با ترجمه‌ی کیوان عبیدی آشتیانی از نشر افق به همراه سایر کتاب های عاشقانه را از کتابانه خریداری نمایید.



  • نویسنده: جین آستین
  • مترجم: کیوان عبیدی آشتیانی
  • انتشارات: افق

درباره جین آستین نویسنده کتاب کتاب غرور و تعصب (عاشقانه های کلاسیک)

جین آستین، نویسنده انگلیسی است که اغلب بخاطر آثار داستانی عاشقانه‌اش تحسین می‌شود. از بهترین آثار جین آستین، می‌توان به «غرور ‌و‌ تعصب» و «عقل‌ و ‌احساس» اشاره کرد که امروزه به خاطر نمایش زندگی طبقه متوسط انگلیسی در اوایل قرن نوزدهم، به‌عنوان پراهمیت‌ترین آثار کلاسیک ادبیات شناخته می‌شوند. ...

سایر آثار نویسنده

مشاهده بیشتر

نظرات درباره کتاب غرور و تعصب (عاشقانه های کلاسیک)


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب غرور و تعصب (عاشقانه های کلاسیک)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل