محصولات مرتبط
کتاب طومار نقّالی شاهنامه، با ویرایش و توضیحات سجاد آیدنلو در انتشارات به نگار به چاپ رسیده است.
کتاب حاضر را میتوان کهنترین طومار نقّالی شناخته شده نامید، چراکه این اثر در سال 1135 هجری اواخر دوره صفویه نگاشته شده و اینک با مقدمه، ویرایش و توضیحاتی از "دکتر سجاد آیدِنلو" در اختیار مخاطبان قرار گرفته است. نسخه خطی این اثر گرانقدر در کتابخانه "استاد مجتبی مینوی" یافت شده و "سجاد آیدنلو" ازطریق این نسخه به انتشار اثری درخور و شایسته دست زده است. در گذشته، داستانها و روایتهای پهلوانیافرادی چون رستم و گرشاسب در آثاری مانند شاهنامه فردوسی، گرشاسپنامه، بهمننامه و حتی داستانهایی از امیرارسلان و حسین کردشبستری در قهوهخانهها و مکانهایی که عامه مردم حضور داشتهاند، توسط نقّالان نقل میشده، این نقّالیها عامل مهمی در آشنایی عامه مردم با آثار ارزشمندی چون شاهنامه فردوسی به شمار می آمدند و آشنایی با ادبیات ملی به این طریق از محدود بودن در دربار شاهان و اختصاص داشتن به ادیبان خارج شد. با وجود تفاوتهایی که نقالی و شاهنامهخوانی با هم دارند، اما وجه اشتراکشان نحوه خوانش آنهاست؛ داستانهای مذکور در شاهنامه یا دیگر منظومههای ایرانی یادشده به صورت نثر و گاه خواندن ابیاتی مرتبط با متن اصلیست که این محتوا به صورت مکتوب درمیآمده و نقّال توسط این متن مکتوب که باعنوان "طومار" شناخته میشده، به اجرا و خوانش میپرداخته است. "طومار نقالی شاهنامه" نیز چنین اثری است؛ کتابی پربار و پرمحتوا که توسط "سجاد آیدنلو" وزینتر و پرمحتواتر شده است، چراکه در آغاز اثر، پیشینهای از نقّالی، وجوه گوناگون این فن، آداب نقّالان، سبکشناسی طومارها و مسائلی از این دست در اختیار مخاطبان قرار گرفته است. با این وجود، افراد در مجموعهای مدوّن، اطلاعات ناب و قابل اطمینانی را در این زمینه به دست خواهند آورد، زیرا نویسنده در نگارش این مطالب نهایت سعی خود را در ارائهشان از روی منابع مهم و اصلی نموده است. لازم به ذکر است تحلیلها و پژوهشهای مؤلف برای هرچه پربارتر شدن کتاب، قابل توجه بوده و به دلیل قدمت متن اصلی آن، جهت مطالعات حماسی منبع درخور و شایستهای محسوب میگردد. در ادامه بیان ویژگیها و توضیحات نویسنده، معرفی شخصیتهای طومار به اختصار گنجانده شده تا مخاطب با آگاهی مناسبی مباحث را دنبال کند. متن اصلی "طومار نقالی شاهنامه" با قصه "پادشاهی کیومرث" آغاز میگردد و با روایتهایی از "بهمن و برزین" پایان مییابد. نحوه نگارش محتوا که توسط "سجاد آیدنلو" ویرایش شده متنی قابل فهم ،با بیانی ساده و روشن را به خوانندگان ارائه کرده است که به شکل قصه و داستان مخاطب را مجذوب خود مینماید و قدرت شاهنامه این اثر بزرگ ملی را بیش از پیش مینمایاند. توضیحات مربوط به کلمات و اصطلاحات، فهرست نام مکان ها، اشخاص، لغات و ترکیبات آخرین مطالبیاند که در اثر یاد شده به چشم میخورند.
فهرست
سرآغاز یادداشت آغازین مقدمه پیشینه نقالی نفوذ و تأثیر نقالی در میان مردم رابطه نقالی و ادبیات و هنر رسمی آیینها، آداب و اصول نقالی و نقالان ویژگیهای روایات / طومارهای نقالی
- داستانهای تازه و تغییر و تصرف در روایات منابع پیشین
- الگوبرداری از داستانهای شاهنامه، منظومههای پهلوانی و منابع تاریخی برای ساختن روایات جدید
- تکمیل نواقص و روشن کردن مبهمات داستانی ادب پهلوانی ایران
- عناصر سامی و اسلامی
- تأثیر زمان و مکان نقل و نگارش روایات بر آنها
- آشفتگی ترتیب و نظم روایی داستانها
- جابهجایی اشخاص و داستانها
- کمدقتی، نادرستی و تناقض داستانی
- تغییر و تفاوت نام شخصیتها
- شخصیتهای نوظهور
- کسر / پراکندگی شخصیت
- تکرار یک بنمایه در روایات گوناگون
- تکرار یک داستان
- بازگویی یک برزو درداستانی واحد
- وجه تسمیهسازی و ریشهتراشی برای نامها
- انتساب گفتار کسان شاهنامه به اشخاص دیگر
- جمشید و خورشید
- جمشید و جام جهاننما
- سنگینی رزمافزارهای پهلوان
- مقدمه داستان اژدهاکشی گرشاسب
- صندلی گرشاسب
- سیمرغ نام پیری پرهیزکار
- سوار شدن فریدون بر گوساله گاو - دایه خود
- تن شستن ضحاک در خون
- زخم ناپذیری پیکر ضحاک و بستن اوبا پارهای از پوست وی
- عشق شنیداری و پیشگامی دختر در اظهار مهر و خواستگاری
- آزمون ازدواج
- لعل بر بازو بسته محافظ
- نوشته بودن نام پهلوان بر رزمافزار او
- جستن در نبرد
- زخم ناپذیری پوست پتیاره
- دیو و دختر
- گریستن اسب
- نعره بلند و سهمناک پهلوان
- قهرمان، اسم خاص
- بادهگساری در کاسه سر دیو
- نوشدارو برای به هوش آوردن پهلوان
- کشته شدن کوش / گوش به دست سام و رستم
- بالا رفتن زال با گیسوی رودابه از ایوان او
- صفت / لقب تاجبخش برای رستم
- تیراندازی برای تعیین مرز (روایت آرش کمانگیر)
- ساخته شدن خفتان ببربیان در زمان حضرت داوود (ع)
- کاهخود سر دیو سپید
- احتمال دریایی بودن شبرنگ بهزاد
- دژ بهمن
- جام کیخسرو
- درخت واق واق
- ققنوس
- رستم، سحرگشای قلعه آمل
- رستم و اژدهایی که به دست امام علی (ع) کشته خواهد شد
- رستم و ابلیس دیو
- روایتی دیگر از چگونگی رویینتنی اسفندیار
- نکوهش زرتشت
- پیغمبرکشی بهمن
- واژهها
- مسائل دستوری
- صور خیال
- آوردن ابیات در میان متن منثور
- استفاده از تعابیر شاهنامه و منظومههای پهلوانی برای نقل و نگارش روایات
- آوردن عبارات و جملات ویژه مجالس نقالی در متن مکتوب طومار
- چند نکته پراکنده دیگر
برشی از متن کتاب
پیشینه نقّالی نقل داستانهای پهلوانی در ایران پیشینه بسیار کهنی دارد و بنا بر گواهیهایی ظاهراً به روزگار مادها و هخامنشیان میرسد. «گوسان» نام/ لقب معروفترین داستانگزاران ایران پیش از اسلام است که از دوره اشکانیان تا اواخر فرمانروایی ساسانیان هم در دربارها و هم در میان عموم به روایت گویی میپرداختند. سنت داستانخوانی گوسانها در ایران پس از اسلام نیز به شیوههای گوناگون ادامه داشته و نقالی هم به نوعی دنباله همان رسم باستانی است اما برخلاف گوسانان و دیگر قصه خوانان ایرانی، سند روشن و استواری درباره سابقه و سرآغاز این فن - در معنای اصطلاحیاش - فعلاً موجود نیست. محققان عموماً آغاز و رواج نقالی را از عصر صفویان و در قهوهخانههای اصفهان میدانند لیکن با توجه به قدمت داستانگزاری در ایران میتوان تقریباً با قاطعیت گفت که این حرفه در همان معنای خاص پیش از دوره صفوی هم متداول بوده است و قراینی - که اشاره خواهد شد - این مدعا را تا حدودی تأیید میکند. شاید یک دلیل این که اسناد مربوط به نقالی برخلاف مثلاً شاهنامهخوانی یا گونههای دیگر داستانگویی بسیار نادر و متأخر است، ماهیت شفاهی و عامیانه / مردمی این فن در برابر جنبه ادبی و رسمی شاهنامهخوانی باشد و میدانیم که این حوزه از فرهنگ و ادب ایران (روایات، موضوعات و معتقدات عامیانه) به لحاظ توجه مآخذ مکتوب، متأسفانه مغفول مانده است. یکی از کهنترین و مهمترین شواهد نقل داستانهای ملی - پهلوانی منثور در ایران دوره اسلامی، اشاره فردوسی به خواندن شاهنامه ابومنصوری در میان جمع و علاقه شنوندگان آن است: چون از دفتر این داستانها بسی / همی خواند خواننده بر هر کسی جهان دل نهاده بر این داستان / همان بخردان نیز و هم راستان (خالقی 1/ 13 / 126 و 127) همانگونه که یکی از پژوهشگران نیز یادآور شدهاند با این که نمیتوان سنت داستانگزاری روزگار فردوسی را کاملاً و دقیقاً با نقّالی در مفهوم اصطلاحی آن سنجید و یکسان شمرد ولی اگر از یک سو توجه داشته باشیم که «خواننده» شاهنامه ابومنصوری نیز همچون نقّالان از روی متنی مکتوب و منثور در حضور مردم داستان میخوانده است و از سوی دیگر احتمال دهیم که کار او فقط برخوانی ساده متن کتاب نبوده و شاید - بازمانند نقالان - با حرکات سر و دست و تغییر آهنگ سخن، بر لذت و هیجان داستانها نیز میافزوده است که به تعبیر فردوسی «جهان دل نهاده بدین داستان» میتوانیم نقل / خواندن شاهنامه ابومنصوری را قدیمیترین اشاره کلی به نقالی (= بازگویی روایات منثور پهلوانی در مجلس عمومی) در ایران بدانیم. در این صورت پیشینه فن نقّالی - البته نه با این اصطلاح - مقدم بر سرایش شاهنامه فردوسی خواهد بود. سند در خور اشاره دیگر نوشته عبدالجلیل قزوینی رازی در النقض است که «متعصبان بنیامیه و مروانیان … جماعتی خارجیان از بقیت سیف علی و گروهی بددینان را به هم جمع کردند تا مغازیها به دروغ و حکایات بیاصل وضع کردند در حق رستم و سرخاب و اسفندیار و کاووس و زال و غیر ایشان، خوانندگان را بر مربعات اسواق بلاد متمکن کردند تا میخوانند تا رد باشد بر شجاعت و فضل امیرالمومنین و هنوز این بدعت باقی مانده است.» آنچه از گزارش بسیار کوتاه قزوینی - به شرط درستی و رسالت کامل - بر میآید این است که در سده ششم گروهی از «خوانندگان»، روایات ملی و پهلوانی ایران را در میان جمع (کوی و بازار) و به احتمال فراوان به زمان نثر باز میگفتهاند و این کار صرف نظر از نیت نادرست گویندگان داستانها و حامیانشان به لحاظ نوع و شیوه اجرا نمونهای از نقالی در معنای مورد نظر آن است.
(متن های پیشنه داستانی - 6) مقدمه، ویرایش و توضیحات: سجاد آیدنلو انشتارات: به نگار
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران