loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب صیاهی (سیپتیموس هیپ: کتاب ششم)

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب صیاهی، جلد ششم از مجموعه ی سیپتیموس هیپ اثر انجی سیج و ترجمه ی مهرداد مهدویان توسط نشر افق به چاپ رسیده است.

مارسیا جادوگر اعظم از روح استاد بزرگش آلتر خواسته است در پیدا کردن روح ترتیوس فوم به او کمک کند و آلتر موفق می شود این روح را در اعماق یکی از مخوف ترین سیاهچال ها پیدا کند. مارسیا قصد دارد به وسیله ی وردی جادویی این روح سرکش و آزار دهنده را برای همیشه به سراهای سیاه تبعید کند. در آخرین لحظه که او در حال خواندن ورد است، روح ترتیوس فوم، روح آلتر را لمس می کند و هر دو به تبعید فرستاده می شوند. مارسیا و سیپتیموس از این بابت ناراحت و نگران هستند و باید چاره ای برای آن پیدا کنند. از طرفی جینا به تازگی متوجه شده است که در یکی از راه پله های قصر اتفاقاتی در حال وقوع است و مدام صداهایی از آن جا به گوش می رسد و هیچ حیوان و یا روحی جرات نزدیک شدن به آن جا را ندارد. پدرش سیلاس و حتی سیپتیموس به صحبت های جینا گوش نمی دهند و این موضوع را مسئله ی مهمی نمی دانند. ذهن سیپتیموس به شدت درگیر آزمونی است که به زودی برگزار می شود. آزمونی با نام سیاهی که موفقیت در آن بسیار دشوار بوده و هر کارآموزی از عهده ی انجام آن بر نمی آید. پدر سیپتیموس هم در همین مرحله از کارآموزی اش بوده که این شغل را نیمه کاره رها کرده و برای همیشه یک جادوگر معمولی باقی مانده است، حتی موضوع تولد او و جینا هم نمی تواند ذهن سیپتیموس را برای لحظاتی از این آزمون دور نگه دارد و .... .

سیپتیموس هیپ مجموعه ای 7 جلدی مختص نوجوانان و سفری به دنیای خیال انگیز و پر رمز و راز جادوگران و جادوهایشان است. عناوین این هفت جلد در زبان انگلیسی نیز به غلط تایپ شده اند که به نوعی استعاره از دنیای جادوگران و زبان آن هاست، این نکته نیز در ترجمه ی کتاب و عناوین فارسی آن نیز رعایت شده است. سیپتیموس هفتمین پسر سارا و سیلاس هیپ که جادوگرانی معمولی هستند، می باشد. سیلاس هم هفتمین پسر خانواده اش است و طبق افسانه های جادوگران پسر هفتم، هفتمین پسر از قدرتی بی نظیر برخوردار خواهد بود و می تواند جادوگری بزرگ شود. اما یک روز پس از به دنیا آمدن سیپتیموس قابله که برای دیدن سارا و نوزاد کوچکش به خانه ی آن ها آمده است، بعد از معاینه نوزاد اعلام می کند که سیپتیموس نفس نمی کشد و به ناگهان لب های نوزاد به رنگ بنفش در آمده و زن قابله نوزاد کوچک را درون پارچه ای پیچیده و با خود می برد تا دفن کند. سیلاس در این زمان در راه خانه است که نوزاد دختر کوچکی را در میان برف ها پیدا می کند و تصمیم می گیرد او را به خانه برده و در کنار پسران خود بزرگ کند. زمانی که سیلاس به خانه می رسد متوجه مرگ هفتمین پسر خود شده و به همراه همسرش، سارا تصمیم می گیرند نوزاد دختر را به جای فرزند از دست داده ی خود بزرگ کنند. اما آن ها نمی دانند که این نوزاد دختر که نام جینا را بر روی او می گذارند چه سرنوشتی برایشان رقم خواهد زد.


فهرست


مقدمه ملاقات مهمان شب تولد کارآموزها فراری حق انتخاب آورنده ی کتاب شیمی ملیح طبقه ی بالا قلمروی سیاه بومرنگ مغازه ی گوتیک گروتو کوچه ی خنجر دان آشغال خانه ی ویران گردهمایی شاهزاده ی جادوگر فرستاده اتاق حفاظت شده حلقه قرنطینه اتل پرده ی سلامتی سایه های قصر سارا و سایمون غیبت ها پل بات مهر و موم شده عقب نشینی خانه ی اژدهایی وسایل اسبی روز به رسمیت شناخته شدن دزدان شبانه در بزرگ قرمز رنگ طولانی ترین شب بیرون برادرها لگن فرود آنی نهر بی حفاظ سراهای سیاه سیاهچال شماره ی یک برج جادوگر اژدها ها هم زمانی خنثی کردن بزرگ بازسازی رئیس کاتب ها در دوران قلمروی سیاه چه اتفاق هایی افتاد و بعد از آن

برشی از متن کتاب


بومرنگ بیتل جای تاریک و ناراحتی بود، خیلی ناراحت. در فضای خیلی کوچکی مچاله شده بود. پاهایش روی سینه اش جمع شده بودن. دست هایش هم دور سرش قرار داشتند. سعی کرد تکان بخورد. ولی آن قدر محکم مچاله شده بود که حس می کرد میان یک گیره ی آهنی گیر کرده است. با وحشتش جنگید. مرین او را کجا فرستاده بود؟ ناراحیت بیتل بلافاصله جایش را به موضوع خیلی بدتری داد. سوزن و پونز توی پاهایش فرو می رفتند. همان موقع دستهایش بی حس شده بودند و وزوز و گزگز می کردند. با دست چپش کتابی را گرفته بود که خیلی محکم از مرین قاپیده بود. بازوها و زانوهایش که خم شده بودند به جای محکمی فشار می آوردند و درد می کردند؛ واقعا دردناک بود. ولی بدترین حالت، حس شدیدی بود که داشت هر لحظه قوی تر می شد. اگر دست و پاهایش را همان موقع دراز نمی کرد دیوانه می شود. بیتل چند نفس عمیق کشید. سعی کرد بر وحشتش پیروز شود. چشم هایش را کاملا باز کرد. به تاریکی خیره شد ولی انگار کمی نور از جایی به داخل می تابید. با این حال نتوانست بفهمد اوضاع از چه قرار است. آن نور کم به بیتل کمک کرد تا وحشتش را کمی کنترل کند. متوجه شد می تواند کمی وول بخورد - فقط کمی - و انگشت های دست راستش را تکان دهد. با درد زیاد انگشت هایش را دراز کرد. بعد سعی کرد دیواره های آن جا را بخراشد تا بفهمد از چه جنسی است. خرده چوبی زیر ناخنش آمد و جوابش را داد. چوب بود. ترسی عظیم وجودش را پر کرد. توی تابوت بود. بیتل صدای فریاد وحشیانه ای را شنید که ناامیدی از آن موج می زد. درست مثل فریاد حیوانی بود که به تله افتاده و لرزه به پشتش افتاد. چند ثانیه طول کشید تا بفهمد این صدای خودش بود. صدای تاپ تاپ قلبش در گوش هایش می پیچید و داشت متوجه صداهایی می شد که از جایی بیرون تابوت می آمد. انگار صدای زمزمه ای واضح و خفه بود. یک دفعه تخیلات بیتل توی زندان تاریک اوج گرفتند. جایی خوانده بود سایه ها زمزمه می کنند. به خصوص وقتی گرسنه یا عصبانی هستند. بیتل سعی کرد به یاد بیاورد. سایه ها گرسنه می شدند؟ اصلا غذا می خوردند؟ اگر می خوردند ممکن بود او را بخورند؟ شاید فقط عصبانی بودند. ولی این هم اصلا خوب نبود. در حقیقت خیلی هم بد نبود. ولی چه اهمیتی داشت؟ بیتل آن موقع حاضر بود هر کاری بکند تا از تابوت بیرون بیاید، دست و پاهایش را دراز و پشتش را صاف کند. در حقیقت با حوشحالی حاضر بود با هزاران سایه رو به رو شود تا فقط بتواند راست بایستد. بیتل دوباره با صدای بلند ناله ای کرد. صدای زمزمه بلند و بلندتر شد و صدای تاپ تاپ قلبش را گم کرد. بعد یکی از دیواره های تابوت تکان خورد. بیتل چشم هایش را بست. می دانست امکان دارد هر لحظه سایه ای یک طرف تابوت را بردارد و آن موقع کارش ساخته بود. اگر خیلی خوش شانس بود فقط چند ثانیه وقت داشت تا خودش و دست و پاهای پیچیده شده اش را صاف کند. ولی فقط اگر خیلی خوش شانس بود  بعد از آن چه می شد؟ بعد از آن پایان ماجرای او، بیتل، سر می رسید. بیتل به مادرش فکر کرد و ضجه ای زد. مامان، وای مامان. مادرش هیچ وقت متوجه نمی شد سر پسرش چه آمده است. ...  

(پرفروش ترین به انتخاب نیویورک تایمز، هفته نامه ی ناشران و کتاب سنس) نویسنده: انجی سیج مترجم: مهرداد مهدویان انتشارات: افق


نظرات کاربران درباره کتاب صیاهی (سیپتیموس هیپ: کتاب ششم)


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب صیاهی (سیپتیموس هیپ: کتاب ششم)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل