کتاب شناخت جانوران (سفرهای علمی)

کتاب شناخت جانوران، جلد اول از مجموعه ی سفرهای علمی با اتوبوس جادویی مدرسه اثر جوانا کول و ترجمه ی آیدین عمیق از انتشارات پیام آزادی به چاپ رسیده است.

در داستان این جلد شاگردان کلاس خانم فریزل متوجه می شوند که لیزی، مارمولک معلمشان گم شده است، آن ها با به دست آوردن آدرس مکانی که محل مخصوص نگه داری از خزندگان است به دنبال لیزی می روند. در این ساختمان از ورود بچه ها جلوگیری می شود و تنها به خرندگان و حیوانات خونسرد اجازه ی ورود داده می شود. خانم فریزل اتوبوس جادویی را شبیه به یک تمساح می کند و پس از وارد شدن به پناهگاه خزندگان هر یک از بچه ها خود را شبیه یک خزنده یا حیوانی خونسرد مانند: مار، لاک پشت، تمساح و ... می کنند تا به جستجوی لیزی بپردازند. در این داستان کودکان با مفهوم حیوانات خونسرد که خزندگان دسته ی بزرگی از آن ها را تشکیل می دهند، آشنا می شوند و درباره ی خصوصیات بدنی یک خزنده، تغذیه ونوع زنگیشان مطالبی را می آموزند.

سفرهای علمی با اتوبوس مدرسه نام مجموعه ای است که در آن خانم فریزل، معلم علوم، هر بار دانش آموزان خود را با اتوبوسی جادویی به سفری علمی می برد. اتوبوس این قابلیت را دارد که تغییر شکل داده و یا بسیار کوچک و یا بزرگ شود. کودکان در این سفرها با مطالب مختلف علمی به شکلی جذاب و هیجان انگیز آشنا می شوند. بر اساس این مجموعه سریالی کارتونی نیز ساخته شده است. این اثر برای گروه سنی ب و ج مناسب می باشد.

 

برشی از متن کتاب

وقتی شما در کلاس خانم فریزل هستید همه چیز آن طور که انتظار دارید پیش نمی رود. مثل چند وقت پیش که مارمولک کلاس، لیز غیبش زده بود. همه ی کلاس را زیر و رو کردیم اما هر چه گشتیم پیدایش نکردیم. حتی نشانه ای از لانه اش هم نبود. تقریبا از یافتن لیز به کلی نا امید شده بودیم که خانم فریزل وارد اتاق شد. خانم فریزل سوار بر یک تمساح بادی که هوایش هم بیرون می رفت به کلاس آمده بود. فوئب گریه کنان گفت: خانم فریزل! لیز گم شده! خانم فریزل جواب داد: اوه، می دونم و همین طور می دونم که هوای این تمساح بادی هم خالی می شه. بچه های کلاس از شنیدن حرف های او سردرگم شدند. خانم فریزل به نظر نمی رسید که نگران لیز باشد. البته واندا متوجه این رفتار عجیب خانم فریزل نشده بود و داشت تمام تلاشش را میکرد تا نشانه هایی از لیز را پیدا کند. واندا گریه کنان گفت: « من یک نوشته پیداکردم. لیز این را نوشته است. خانم فریزل می شه لطفا بخونیش؟» خانم فریزل گفت: «بیار ببینم چی نوشته. سوهان ناخن، لیف مخصوص، خمیر دندان ...» تیم با ناراحتی گفت: «فکر کنم لیز وسایلش را جمع کرده و از این جا رفته.» آرنولد یک نشانه ی دیگر پیدا کرد . صفحه ای از یک مجله که کنده شده بود. روی صفحه تصویری از یک ساختمان سفید رنگ دیده می شد. آرنولد گفت: «من شرط می بندم این جا همون جایی است که لیز رفته. آدرسش هم این جا نوشته شده است.» آرنولد گفت: «جایی که لیز رفته اسمش پناخزندگان است.» واندا دستش را تکان دادو گفت: «اون قسمت اول که از مجله داری می خونی پاره شده. قبل از خزندگان باید یک کلمه ی دیگر هم باشد که کامل بشه.» رالفی پرسید: «خوب، اما خزندگان چه چیز هستند؟» خانم فریزل لبخندی زد و گفت: «سوال خوبی کردی. خیلی ساده است. خزندگان نوعی از حیوانات هستند که می خزند.م کیشا گفت: «لیز هم یک مارمولک است که می خزد. اما این چیزها که هنوز کمکی به ما نمی کنند تا بفهمیم چرا لیز وسایلش را جمع کرده و از پیش ما رفته است. شاید لیز توی دردسر افتاده باشه، باید نجاتش بدهیم.» اتوبوس به آدرسی که در مجله نوشته شده بود رسید. واندا نوشته ی تابلویی را که جلوی ساختمان بود خواند. واندا گفت: «پناهگاه .... خزندگان! دیدید گفتم نمی تونه پناخزندگان باشه.» درثی آن گفت: «پناهگاه یعنی محل امن.» رالفی یک تابلوی دیگر دید، «منطقه ی شنای تمساح ها.»قبل از این که بتونیم وارد آن جا شویم و از نزدیک تمساح ها رانگاه کنیم، یک ماشین بزرگ وارد آنجا شد و زنی چاق از ماشین پیاده شد که قلاده ای به گردن یک لاک پشت غول پیکر بسته بود! مرد قد بلندی که روپوش سفید پوشیده بود در جلویی را باز کرد. زن رو کرد به او و گفت: «می خواهم خیلی خوب داغ و تر و خشکش بکنی.» بچه های کلاس حرف هایی را که شنیدند باورشان نمی شد. کارلوس باناراحتی گفت: «این طور که به نظر می رسد قرار است این لاک پشت برای شام یک نفر آماده شود.» فوئب آهی کشید و گفت: «اگر بعدش نوبت لیز بشه آن وقت چی؟ کاش فقط می تونستیم وارد ساختمان شویم؟» ...    

(کتاب سفرهای علمی با اتوبوس جادویی مدرسه 1) نویسنده: جوانا کول مترجم: آیدین عمیق انتشارات: پیام آزادی