محصولات مرتبط
دربارهی کتاب سگ سفید
"رومن گاری" این اثر را بر اساس اتفاقات واقعی و هم چنین خاطرات شخصی خود به نگارش درآورده است. بنابراین، شخصیت اصلی رمان و نیز راوی آن، گاری می باشد.
داستان از یک روز بارانی آغاز می شود. روزی که "ساندی"، سگ راوی، پس از گشت و گذاری طولانی در شهر، با حالتی شرم زده به خانه و نزد صاحبش بازمی گردد. وی سگی غریبه را نیز همراه با خود به منزل گاری می آورد؛ سگی تنومند و مهربان از نژاد سگ های آلمانی. در مقابل، راوی از ساندی و هم چنین سگ غریبه استقبال می کند و به آن ها اجازه ی ورود به خانه را می دهد. وی با سازمان حمایت از حیوانات تماس می گیرد. با ارائه ی مشخصات ظاهری سگ غریبه، از این سازمان می خواهد که در صورت پیدا شدن صاحب سگ، به او اطلاع دهند.
روزها از پی هم می گذرد اما هم چنان صاحب این سگ، سراغی از او نمی گیرد. در طی این مدت، سگ آلمانی رفتارهای مودبانه و مهربانی از خود نشان می دهد. با تمامی دوستان، نزدیکان و حیوانات خانگی گاری ارتباط برقرار می کند. از همین رو راوی داستان به او علاقه مند می شود و نام "باتکا" را برایش انتخاب می نماید.
اصل ماجرا زمانی اتفاق می افتد که کارگر سیاه پوست شرکت تصفیه و نگهداری از استخر، جهت کنترل آب استخر منزل گاری، به خانه ی وی، می رود؛ باتکا به محض رویارویی با این کارگر، حالتی تهاجمی به خود می گیرد و غیر قابل کنترل می شود. گاری در ابتدا متوجه دلیل این موضوع نمی شود. او زمانی به علت این اتفاق پی می برد که باتکا در مقابل سایر سیاه پوستان نیز همین واکنش را از خود نشان می دهد. آری، باتکا سگی می باشد که برای مقابله با سیاه پوستان تربیت شده است. این موضوع گاری را به شدت ناراحت می کند. او تصمیم می گیرد باتکا را نزد "جک کاروترز"، یکی از دوستان قدیمی اش ببرد؛ مردی که در تربیت حیوانات مختلف تبحر فراوانی دارد. این تصمیم آغازگر اتفاتی جذاب و خواندنی است و داستانی پرکشش را در اختیار مخاطب قرار می دهد.
بخشی از کتاب سگ سفید
چهل و هشت ساعت از بازگشتم به پاریس می گذشت، که از «فرانس – سوار» به من اطلاع دادند که برادر هجده ساله ی ژان در سانحه ی اتومبیل کشته شده است. بی درنگ سوار هواپیما شدم... و در «مارشال تاون» به خانواده ی سیبرگ پیوستم.
در شهر آیوا که در قلب میدل وست جای دارد، و بی شک اصیل ترین نقطه ی امریکاست، آدم های نیکی برای ابراز هم دردی به دیدن این خانواده آمده بودند. در مراسم تشییع جنازه می شنوم که فاجعه ی بزرگی بار دیگر این شهر کوچک را سیاه پوش کرده است، و آن این که «دختر خانواده ی محترمی با فردی سیاه پوست ازدواج کرده...» پدرش از غصه دق کرد. حال مادرش هم بهتر از او نبود! آن ها انسان های خوبی بودند اما از این که ازدواج مختلط را فاجعه ای برابر با مرگ یک نوجوان می دانستند، موی بر تنم راست می شد. سعی می کنم حرفی نزنم، اما سکوت نشانه ی رضایت است و نمی توانم با حالت غم زده ای این جا بایستم و با دیگران تنها به خاطر پوست کم و بیش «سفیدم» - که مرا پنهان می کند – ابراز هم دردی کنم. به عقیده ی من برانگیختن احساسات زیباترین شیوه ی دفاع از حقیقت است. رو به اطرافیانم می گویم که بیش تر از هر کسی این فاجعه (!) را درک می کنم، زیرا در ازدواج اولم در سال 1941، همسرم سیاه پوست افریقایی بود و هنوز هم برهنه راه می رفت...! تقریبا این موضوع حقیقت داشت. در «شاری» به هنگام جنگ، از دواج با مراسم قبیله ای برگزار می شد. پدر خانواده درخترش را در قبال یک سلاح شکاری، بیست متر پارچه و پنج شیشه خردل به عقد من درآورده بود! حیرت پرده ای از سکوت بر حاضران می کشد؛ تا به حال آن ها تصور می کردند که ژان با «مردی حسابی» ازدواج کرده است! بنا به عادت همیشگی قضیه را هر چه شورتر می کنم. می گویم «از آن زن سیاه پوست پسر بیست و شش ساله ای دارم»، که نام جادویی «دوگل» در دهانم می شکفد، و آن ها را از فرار باز می دارد. مساله چنان اوج گرفته که می توانم بگویم «دوگل هم خون سیاه در رگ هایش جاری است!» اما از گفتنش خودداری می کنم. من اجازه ندارم فرانسه را تحت نفوذ «کلیمیت» درآوردم –متوجه که هستید ... و به این خاطر فقط اضافه می کنم «دوگل شاهد ازدواج من در «بنگی» بوده و پدرخوانده ی پسر سیاه پوست کمونیست فرانسوی ام است!»
با شنیدن این حرف سکوت «سفیدی» همه را در برمی گیرد. آن ها صمیمانه تاثرات خود را به خانواده ی ژان ابراز می کنند. چگونه به آن ها خرده بگیرم؛ آن ها قرن ها بردگی پشت سر دارند. منظورم سیاهان نیست. راجع به سفیدها صحبت می کنم! که نزدیک به دو قرن است برده ی افکار تحمیلی اند – پیش داوری هایی که هم چون آیه های مقدس از پدران خود به ارث برده اند؛ یا عقایدی تحمیلی که دست و پای آن ها را می بندد و افکار آن ها را چون قالبی شکل می دهد – درست شبیه کفش های چوبی قدیمی که از کودکی به پای زن های چینی می کردند ...
کتاب سگ سفید اثر رومن گاری با ترجمه ی سیلویا بجانیان توسط نشر نیماژ به چاپ رسیده است.
نویسنده: رومن گاری مترجم: سیلویا بجانیان انتشارات: نیماژ
مشخصات
رومن گاری
رومن گاری کیست؟
رومن گاری با نام اصلی رومن کاتسف یکی از نویسندگان، فیمنامهنویسان و دیپلماتهای معروف فرانسوی است. اولین اثر او با نام تربیت اروپایی در سال 1945 برنده جایزه منتقدان را از آن خود کرد. وی به نوشتن رمان با نامهای مستعار مختلف شهرت داشت و تنها نویسندهای است که دو بار جایزه گنکور را دریافت کرده است. اگر از علاقه مندان به مطالعه رمان خارجی و آثار رومن گاری هستید، با ما همراه باشید.زندگینامه رومن گاری
رومن گاری در 8 می 1914 در در شهر ویلنا لیتوانی متولد شد. مادرش نینا اوچینسکی یک هنرپیشه یهودی و پدرش آری لیب یک تاجر بود که در سال 1925 در پی ازدواج مجدد خانواده را ترک کرد. رومن به اتفاق مادرش به ویلنا و سپس ورشو نقلمکان کردند و در 14 سالگی به اتفاق مادرش راهی فرانسه شدند. رومن در فرانسه به تحصیل حقوق پرداخت. مادر علیرغم مشکلات، تمام توان خود را صرف اداره زندگی پسرش میکرد.تحصیل و حرفه رومن گاری
رومن گاری تا سال 1938 ابتدا در اکس آن پروانس و سپس در پاریس حقوق خواند. در دوران خدمت در نیروی هوایی فرانسه، در پایگاه هوایی آوورد خلبانی آموخت و به مدت چند سال بهعنوان خلبان در جنگ جهانی دوم خدمت کرد. رومن گاری اولین رمانش با عنوان آموزش اروپایی را در سال 1945 در زمان خدمت در ارتش منتشر ساخت. این کتاب در سال 1945 جایزه منتقدین فرانسه را از آن خود کرد. رومن بلافاصله پس از جنگ، در دستگاه دیپلماسی فرانسه در بلغارستان و سوئیس مشغول فعالیت شد و درنهایت در سال 1952 به سمت دبیری نمایندگی فرانسه در سازمان ملل متحد در نیویورک و در سال 1956 به سمت سرکنسول فرانسه در لس آنجلس منصوب شد.شروع نویسندگی رومن گاری
رومن گاری پس از جنگ بهطور تماموقت به نوشتن پرداخت و اولین کتاب خود با عنوان طعنهآمیز تربیت اروپایی را در زمان خدمت در انگلستان به پایان رساند. ترجمهی انگلیسی این کتاب در سال 1944 با عنوان جنگل خشم منتشر شد که اشاره به جنگلی داشت که پارتیزانهای لهستانی در آن پنهان شده بودند. او با رمانها و مقالات بسیار تحسینبرانگیز خود، به یک داستانسرای عالی و یکی از محبوبترین نویسندگان فرانسه مبدل شد. وی در طول 35 سال فعالیت ادبیاش، بیش از 30 رمان، مقاله و خاطرات به زبانهای انگلیسی و فرانسوی با چهار نام مستعار نوشته است. رومن گاری تنها نویسندهای است که دو بار برنده جایزه گنکور فرانسه شده است. گاری در سال 1956 این جایزه را برای رمان ریشههای آسمان و دومین جایزه را در سال 1975 برای رمان زندگی پیش رو دریافت کرد. رومن رمان زندگی پیش رو را با نام مستعار امیل آژار منتشر ساخته بود. آکادمی گنکور بدون کشف هویت واقعی نویسنده، این جایزه را به نویسنده این کتاب اهدا کرد. پل پاولوویچ پسر عموی گاری در ابتدا بهعنوان نویسنده این کتاب معرفی شد. رومن بعدها در کتاب خاطرات پس از مرگش این حقیقت را فاش کرد. او علاوه بر داستاننویسی، در سینما نیز حضوری پررنگ داشت. فیلمنامه«طولانیترین روز» و فیلم قتل در سال 1971 با بازی همسر سابقش «سبرگ» از آثار سینمایی اوست. رومن خودش کارگردانی فیلم قتل را بر عهده شد.مطالعه بیشتر: زندگینامه و آثار داستایوفسکی
زندگی خصوصی رومن گاری
همسر اول رومن گاری، لسلی بلانچ، نویسنده، روزنامهنگار و سردبیر بریتانیایی بود. آنها در سال 1944 ازدواج کردند و ازدواج آنها در سال 1961 به جدایی ختم شد. رومن گاری در سال 1962 با بازیگر آمریکایی ژان سبرگ ازدواج کرد که از او صاحب یک پسر به نام الکساندر دیگو گاری شد. گاری که پس از خودکشی فرضی سبرگ در سال 1979 دچار افسردگی شده بود، در 2 دسامبر 1980 در 66 سالگی در پاریس با شلیک گلوله خودکشی کرد، او در یادداشتی گفته بود که مرگ او هیچ ارتباطی با خودکشی سیبرگ ندارد.رومن گاری در روند جنگ جهانی دوم
رومن گاری در جنگ جهانی دوم پس از اشغال فرانسه توسط نازیها به انگلستان گریخت و تحت رهبری شارل دوگل به همراه نیروهای آزاد فرانسوی در اروپا و شمال آفریقا خدمت کرد. او بهعنوان خلبان، در بیش از 25 یورش هوایی موفق به مدت 65 ساعت شرکت کرد. رومن گاری به دلیل شجاعت در جنگ، مدالها و افتخارات زیادی دریافت کرد.علت انتخاب نام های مستعار توسط رومن گاری
رومن گاری نویسندهای مشهور به داشتن نامهای مستعار است. او بسیاری از آثار خود را تحت نامهای مستعاری چون امیل آژار، شاتان بوگا، رنه دویل و.... منتشر ساخته که امیل آژار معروفترین آنها است. رومن گاری نمونهای از هویت و شخصیتهای متنوعی است که در زیر پوشش یک هویت منفرد نمیگنجید. شاید به این دلیل که، زندگی در پس نامهای مستعار، گاهی میتواند گویاتر از چهره حقیقی فرد باشد.بازخورد زندگی رومن گاری در آثارش
بسیاری از داستانهای رومن گاری بازتابی از مسیر زندگی او در در طول چند دهه داستاننویسی است. تجلی تجارب او در دورههای مختلف زندگی چه در دوران کودکی، خدمت در ارتش در جنگ جهانی دوم، فعالیتهای دیپلماتیک و ... را میتوان در داستانهای او مشاهده کرد. جهانی منحصر به فرد که از دل رخددادها و فضای واقعی زندگی رومن گاری ظهور یافته است.کتاب های رومن گاری
- کتاب نیمه خوب
- کتاب توفان
- کتاب پرندگان میروند در پرو بمیرند
- کتاب ریشه های آسمان
- کتاب میعاد در سپده دم
- کتاب مردی با کبوتر
- کتاب لیدی ال
- کتاب زندگی در پیش رو
- کتاب ستاره خواران
- کتاب بادبادک ها
- کتاب خداحافظ گاری کوپر
- کتاب مهتاب عشق
- کتاب سگ سفید
- کتاب اوضاع در ارتفاعات کلیمانجارو رو به راه است
- کتاب مرگ و چند داستان دیگر
- کتاب شاه سلیمان
- کتاب گذار روزگار
- کتاب شبح سرگردان
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران