محصولات مرتبط
کتاب سفرنامه برادران امیدوار اثر عیسی و عبدالله امیدوار در نشر جمهوری به چاپ رسیده است.
سفری به یادماندنی است، که اتفاقات دلنشینش با کشوقوسهای فراوان، باعث شود سختیها و تلخیهای سفر از یاد برود؛ به عبارت دیگر، آنقدر رخدادهای فراوان و جذاب و حتی پر خطری در آن رخ داده باشد که نتوان به امکانات اندک و توشه و ابزار ناچیزی که همراهت داری، حتی فکر کنی. این نوع سفراست که بایستی رهآورد داشته باشد و نه تنها افراد خانواده که بلکه یک ملت از این سوغات و رهآورد بهرهمند شوند. نه فقط همدورهایها که نسلهای بعد نیز آن را بپسندند و نمود عینی این همه را میتوان در سفرهای برادران امیدوار به چشم دید و از سوغات سفرشان هریک از ما به فراخور حالمان بهره گیریم. سفر این دو نفر از سال 1333 ش. آغاز شده و با کمترین امکانات راهی یک ماجراجویی جهانی شدند که ده سال به طول انجامید و این کتاب، ماحصل تمام تجربیات، دیدهو شنیدهها و البته سختیهامیدوارا و دشواریهای شیرینی است که آنها با تمام وجودشان حس کردند. برادران امیدوار کارشان را با یک موتور سیکلت آغاز نمودند و در طی اولین سفر خود که هفت سال به درازا کشید؛ از تهران به سمت مشهد رفته و اولین کشوری که به آن گام نهادند، افغانستان بود. سپس پاکستان و دیگر کشورهای آسیایی همچون اندونزی، ژاپن و خاور دور را درنوردیده و به آمریکا میرسند. متن کتاب بسیار روان و به حالت نقل خاطرات و داستان نگاشته شده است و همین مسأله، مطالعه را برای مخاطب جذابتر مینماید. استفاده از موتور سیکلت را به این دلیل برگزیدهاند که برای پیمودن کورهراهها بسیار مفید بوده، ضمن اینکه در مسیرهای دریایی به راحتی میتوان به وسیلهکشتی، آنها را منتقل نمود و خودرو چنین قابلیتهایی نداشته و یا هزینههای بسیار بالاتری دارد. این سفر و سفرنامه که حاکی از وقایعنگاری پژوهشگرانش در زمینهاوضاع و موقعیتهای جغرافیایی، اجتماعی، آداب و رسوم، امکانات رفاهی و روحیات مردمان هر منطقه است؛ پس از سیری در قاره کهن آسیا وارد امریکا شده و از امریکای شمالی و مرکزی تا امریکای جنوبی را درمینوردند و چند صباحی را در اروپا میگذرانند و به این ترتیب اولین سفرشان به پایان رسیده و به کشور بازمیگردند. اما میل و علاقهای که به ماجراجویی و سفر به مناطق و جاهایی که نرفته بودند؛ آنها را برآن میدارد که جهت یک سفر سه ساله دیگر توشه برداشته و اینبار اما بدون موتور و با استفاده از یک خودروی سیتروئن از مسیر عربستان به افریقا رهسپار شده و به سیر و سیاحت و البته پژوهش بپردازند که اینبار تجهیزات فیلمبرداری و عکاسی را با خود داشته و مستندهای نابی تهیه نمودند. ضمن اینکه از هر منطقه و از میان هر قوم و مردمیوسیله یا وسائلی را همراه آورده و از این طریق به ایجاد موزهای در سعدآباد همت گماردهاند. تمام پنج فصل کتاب که البته بخش ابتدایی آن حاوی مطالبی پیرامون پیشینه زندگی این دو برادر در سنین کودکی، نوجوانی و جوانی است و خبر از مسافرتهایی میدهد که درایران صورت دادهاند؛ به شرح سفرهایشان در دنیا میپردازد و البته سفرهایی که هریک از برادران به تنهایی انجام داده و عیسی امیدوار بازهم به هندوستان سری زده و از آنجا به قاره افریقا طی طریق کرده و عبدالله و گزارشهایش از قطب جنوب همه و همه در جای خود خواندنی و جذاب مینمایند. تصاویر رنگی و یا سیاه وسفید بیشماری که در کتاب جای گرفتهاند، هریک دنیایی را بازگو کرده و اطلاعاتی رامیتوان از آنها به دست آورد. رهآورد این سفرهای طولانی و پرهیجان تمام عکسها و فیلمها، اشیاء و لوازمی که از مناطق گوناگون همراه آورده، دستنوشتهها و امضاهایی است که از افراد مشهور به یادگار دارند و خودرو و موتور سیکلتی است که همراه همیشگیشان در طی این سفرها بودهاند و همگی در موزه برادران امیدوار در سعدآباد نگهداری میشوند. کتاب سفرنامه برادران امیدوار اثر عیسی وعبدالله امیدوار میباشد که توسط انتشارات جمهوری به چاپ رسیده است.
برشی از متن کتاب
به شهر «پونه» رسیدیم؛ شهری که در درجه دوم اهمیت قرار دارد، اما تا دلتان بخواهد مناظر طبیعی دارد، منازلی فریبنده و دلانگیز! مردم این شهر بسیار خرافی هستند، برای هر کاری رسومی دارند، رسومی که بدون انجام آن آرام نمییابند. آشکار است که در چنین شهری بازار رمالان و مرتاضان رونق بسزایی دارد، در هر گوشه شهر یک مکان مقدس دیده میشود که عدهای متولی آن هستند. زندگی متولیان از نذرها و نیازها و هدایای مردم تأمین میشود. از نخستین دقیقهای که به شهر «پونه» گام گذاردیم، با نام «سنگ معجزه» آشنا شدیم. وقتی که به یک فقیر پول دادیم ما را دعا کرده و گفت: سنگ معجزه حفظتان کند! کاسبی هم که به ما خوراکی فروخت به «سنگ معجزه» سوگند یاد کرده که اجناس او خوب و پاکیزه است … خلاصه، نام سنگ معجزه، چنان با زندگی عموم مردم شهر بستگی مستقیم داشت که البته ما را هم تحت تأثیر قرار داده و حس کنجکاویمان را تحریک کرد، تا بدانجا که وقتی قصد گردش در شهر را داشتیم، نخستین پرسش ما از راهنمایمان درباره سنگ معجزه بود. راهنمای ما میگفت: این سنگ مقدس قادر است کوران را بینا کند، معلولین جسمی را به راه بیندازد، بیماران را شفا دهد. زمانی که ما اصرار کردیم این سنگ را باید ببینیم، راهنما ما را به یک معبد برد، یک معبد بسیار بزرگ! هنگامی که به سنگ معجزه نزدیک شد، کفشهایش را از پا درآورده و به ما هم اشاره کرد که پابرهنه شویم، ما هم به ناچار اطاعت کردیم و این سنگ معجزه، سنگ مدوری بود، که بیش از 60 کیلو وزن نداشت. راهنمای ما میگفت: در روزهای جشن، ده نفر از کاهنان معبد کنار یکدیگر میایستند، انگشتهای کوچک خود را به هم میدهند، و اوراد مخصوصی میخوانند. اورادی که هیچ کس جز خودشان از معنای آن خبر ندارد. آنگاه به سنگ فوت میکنند، بعد با آوایی بلند نام معبد را به زبان میآورند و در این هنگام سنگ در حدود یک متر به هوا بلند میشود و دوباره سر جایش میافتد! البته کاهنان دهگانه این معبد این اوراد را در سینههایشان حفظ کردهاند و محال است به نفر یازدهم بروز بدهند و فقط زمانی که یکی از آنها درگذرد و جانشینی برایش لازم باشد، ممکن است این اوراد را به کس دیگری هم یاد بدهند، به کسی که جانشین یکی از کاهنان شود… از راهنمایان پرسیدیم: این سنگ به چه کسی تعلق دارد و از کجا به این معبد آمده است؟ او پاسخ داد: «1500 سال پیش یکی از مریدان بودا، که برای ترویج و گسترش مرام و مذهب او تلاش میکرد، دچار عدهای کافر شد، کافرانی که وی را تعقیب میکردند و قصد داشتند آن مرد روحانی را کشته و نابود کنند که البته او هم برای نجات جانش ناچار بود از چنگ آنها بگریزد. اگرچه کافران که تعدادشان زیاد بود دست بردار نبودند و میخواستند به هر قیمت که هست او را یافته و سزا یش را در کنارش نهند، تعقیب ادامه یافت تا اینکه آن مرد روحانی عالیقدر که بسیار خسته شده بود به این ناحیه رسید، اما نمیدانست چه کند و به کجا پناه ببرد. در این حال رو به آسمان کرد و از خدای بزرگ طلب یاری کرد. ناگهان «بودا» بر وی ظاهر شده و به او دلداری داد، طولی نکشید که کافران سر رسیدند، اما هنوز به وی نزدیک نشده بودند که آسمان تیره و تار شد .
فهرست
- فصل اول
- دوران کودکی
- دوران نوجوانی
- دوران جوانی
- فصل دوم
- نخستین گام
- در سرزمین پاکستان
- نخستین سفر دریایی
- سرزمین شگفتیهای جهان
- آهنگ هیمالای بلند
- به سوی خاور دور
- مالایا
- اندونزی
- به سوی استرالیا
- سیام
- ژاپن کشور گلها
- در سرزمینهای سپید
- آمریکایی که ما دیدیم
- اینجا آمریکای مرکزی
- جهنم سبز
- چگونگی و چرایی دستیابی اینکاها به ارتفاعات آند
- به سوی جنوب
- اروپا قلب فرهنگ مغرب زمین.
- فصل سوم
- آهنگ سفر به کشور عربستان
- در غرب قاره سیاه چه گذشت
- جاده وحشت
- دلهره مرگ
- سرزمین لببشقابیها
- سرزمین بردهفروشان!
- فصل چهارم
- آهنگ سفر به تنهایی
- هندوستان کشور عجایب و شگفتیها
- به سوی قاره سیاه
- مسافر یخزده قطب جنوب
- فصل پنجم
- رهآورد سفر برادران امیدوار
(نخستین جهانگردان پژوهشگر ایرانی) نویسنده: عیسی و عبدالله امیدوار انتشارات: جمهوری
مشخصات
- نوع جلد سخت قابدار
- قطع وزیری
- نوبت چاپ 10
- تعداد صفحه 780
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران