loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب زمستان | جان اشتاین بک

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

درباره ی کتاب زمستان جان اشتاین بک

کتاب زمستان اثر جان اشتاین‌بک با ترجمه‌ی شهرزاد لولاچی توسط انتشارات مروارید به چاپ رسیده است. شخصیت اصلی قصه، "ایتان آلن هاولی"، مردی متاهل و بسیار شوخ‌طبع است، که در کنار همسرش "مری" و دو فرزندش، "آلن" و "مری الن"، در منزلی قدیمی و فرسوده، روزگار سختی را پشت سر می‌گذارد؛ خانه‌ای که تنها یادگار به جا مانده از پدر و اجداد او می‌باشد. اجدادی که در گذشته، جزء یکی از سرشناس‌ترین و مرفه‌ترین مردم شهر بودند و با در دست داشتن ثروتی هنگفت، زندگی تجملی و بی‌دغدغه‌ای را سپری کردند.

اما علی رغم تمامی دارایی های بی نهایت آن ها، هم اکنون ایتان وضع مالی مناسبی ندارد. در واقع، او، هنگامی که به تازگی از خدمت به ارتش رهایی یافته بود، ثروت به ارث برده از نیاکانش را به دلیل بی تجربگی، و هم چنین شرایط نابسامان اقتصادی کشورش، از دست داده است و حالا به عنوان فروشنده ای ساده، در خواربارفروشی شخصی به نام "مارولو" به فعالیت می پردازد؛ فروشگاهی که روزگاری به خود ایتان تعلق داشت و جزو ارثیه ی او به شمار می آمد.

مرد قصه، با وجود تمامی این مشکلات و مشقت ها، از زندگی ساده و فقیرانه ی خود رضایت دارد و از صمیم قلب به همسر و فرزندانش عشق می ورزد تا این که، در پی ماجراها و تصمیماتی سرنوشت ساز، اقدام به ایجاد تحولات بزرگی در زندگی و نوع تفکرات خود نموده، داستانی خواندنی را خلق می کند.

بخشی از کتاب زمستان؛ انتشارات مروارید

مری گفت: «به این زودی که نمی روی؟ هنوز نیم ساعت وقت داری. این هم نتیجه ی زود بیدار شدن است.»

جواب دادم: «یک عالمه جعبه را باید باز کنم. خیلی چیزها را باید قبل از باز کردن مغازه در قفسه ها بچینم. تصمیمات مهمی باید اتخاذ شود. آیا باید ترشی ها و رب ها را روی یک قفسه بچینم؟ آیا زردآلوهای کنسروی با هلوها درگیر می شوند؟ می دانی که ترکیب رنگ ها در لباس چقدر مهم است.»

و زود رسیدم. رد بیکر هنوز نیامده بود. آدم می تواند ساعتش را با آن سگ، یا هر سگی، تنظیم کند. او گردش روزانه اش را هر روز نیم ساعت بعد آغاز می کند. و جویی مورفی هم دیر نمی کند، او هم نیامده است. بانک که باز نمی شود، اما معنی اش آن نیست که جویی روی حساب هایش کار نمی کند. شهر خیلی آرام شده بود، اما البته خیلی ها به خاطر آخر هفته ی عید پاک به سفر رفته اند. این تعطیلات و چهارم ژوئیه و روز کارگر مهم ترین ها هستند. مردم حتی وقتی که نمی خواهند هم به جایی می روند. مطمئنم که حتی گنجشک های خیابان الم هم رفته اند.

البته استن وال جکسن اسمیت را سر پستش دیدم. تازه در قهوه خانه ی فرمستر یک فنجان قهوه نوشیده بود. آن قدر لاغر و ترکه ای بود که اسلحه و دستبندهای بزرگ تر از حد معمول به نظر می رسیدند. او کلاه افسری اش را کج به سر می گذارد، قبراق لای دندان هایش را با خلال پر مرغابی تمیز می کند.

«چه کار سختی، استنی. پول درآوردن سخت است.»

او گفت: «ها؟ هیچ کس در شهر نیست.» منظورش این بود که ای کاش این طور نبود.

«قتلی چیزی؟»

او جواب داد: «همه جا خیلی ساکت است. روی پل چندتا جوان اتومبیلی را داغان کردند. اما به درک، چون مال خودشان بود. قاضی مجبورشان می کند، خرج تعمیرات پل را بپردازند. جریان بانک را در فلادهمپتن شنیدی؟»

«نه.»

«حتی در تلویزیون هم ندیدی؟»

«هنوز تلویزیون نداریم. خیلی دزدیدند؟»

«می گویند سیزده هزار تا. تا دیروز درست قبل از تعطیلی. سه نفر. چهار ایالت در آماده باش هستند. ویلی الآن در بزرگراه است، مخش را حرام می کند.»

«کلی می خوابد.»

«آره، اما من که نه. تمام شب را بیدارم.»

«فکر می کنی بتوانند بگیرندشان؟»

«آها، آره! اگر سابقه ی دزدی از بانک داشته باشند، احتمال دارد. شرکت های بیمه دست از اعتراض بر نمی دارند. هرگز کوتاه نمی آیند.»

«اگر نتوانند آدم را گیر بیندازند، خیلی حال می دهد.»

او جواب داد: «آره خب، معلوم است.»

«استنی ای کاش سری به دنی تیلور می زدی. خیلی ناخوش به نظر می رسد.»

استنی گفت: «کمی وقت می برد. اما می روم. حیف است. آدم به این خوبی. خانواده ای به این با اصالتی!»

«خیلی ناراحتم. واقعا دوستش دارم.»

«خب، کاری که نمی شود برایش کرد. به زودی باران می آید، ایتان. ویلی از خیس شدن متنفر است.»

برای اولین بار با خوش حالی به کوچه رفتم و با اشتیاق در پشتی را باز کردم. گربه کنار در منتظر بود. صبحی را به خاطر ندارم که...



  • نویسنده: جان اشتاین‌بک
  • مترجم: شهرزاد لولاچی
  • انتشارات: مروارید

درباره جان اشتاین بک نویسنده کتاب کتاب زمستان | جان اشتاین بک

«جان اشتاین بک» نویسنده‌ی آمریکایی برنده‌ی جایزه‌ی «نوبل» و «پولیتزر» و نویسنده کتاب خوشه های خشم است. استعداد او در شخصیت‌پردازی داستان‌هایش است. مخاطب در تمامی رمان‌های او احساس می‌کند که واقعا کاراکترها را می‌شناسد و با تک تک آنها همذات پنداری میکند. ...

نظرات کاربران درباره کتاب زمستان | جان اشتاین بک


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب زمستان | جان اشتاین بک" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل