کتاب دویدم و دویدم به شست پام رسیدم - ناصر کشاورز

کتاب دویدم و دویدم به شست پام رسیدم،از مجموعه ی اتل متل ترانه شعرهای کودکانه، با شعرهایی از ناصر کشاورز و تصویرگری علی خدایی در نشر افق به چاپ رسیده است.

این کتاب مجموعه ای است از چندین شعر کوتاه که هر کدام از آن ها عناوین متفاوتی دارد. این کتاب از 16 صفحه مصور و رنگی تشکیل شده است که جنس کاغذ صفحات آن گلاسه می باشد و همین موضوع باعث ماندگاری بیشتر این کتاب می شود. متن هر کدام از شعرهای آمده در این کتاب اشاره به یک مفهوم خاص دارد که بعضی از این ها جنبه ی آموزشی داشته و به موضوعی خاص اشاره دارد اما برخی دیگر از این مفاهیم فقط جنبه ی سرگرم کننده دارند. عناوین مطالب آمده در این کتاب به شرح زیر می باشد:

قورباغه: اشاره به محیط زندگی این جانور دو زیست دارد، به یک درخت رسیدم: در وصف فواید یک درخت و شرایط لازم برای رشد آن، مامان بزی: آشنایی با محیط زندگی بزغاله، دایناسور: اشاره به گوشتخوار بودن بعضی از نژادهای دایناسورها، اداره: در وصف زحمات یک پدر در محیط کار، مامان چه نازنینه: در وصف زحمات یک مادر در محیط خانواده، به شست پام رسیدم: آشنایی با انگشتان پا، مثل هلی کوپتره: در وصف ویژگی های ظاهری یک سنجاقک، شتر نبود گاو بود: در وصف آلودگی وسایل نقلیه ی موتوری، مورچه شدم: آشنایی با نحوه ی کار کرد یک ساعتمعرفی نویسنده:

" ناصر کشاورز " 20 اردیبهشت سال 1341 در تهران به دنیا آمد. در سال 1367 در رشته ی صنایع در دانشگاه پذیرفته شد. اما پس از یک ترم تحصیل انصراف داد و تمام وقت به ادبیات کودک پرداخت. او شعر کودک را با همکاری مجله ی کیهان بچه ها شروع کرد و نخستین کتاب خود را با نام " من و مرغابی ها " در سال 1365 منتشر کرد. او یکی از پرکار ترین  و پر جایزه ترین شاعران حوزه ی کودک می باشد. یکی از مهم ترین جوایز او " نشان ماه طلایی " از جشنواره ی بزرگ ادبیات کودک و نوجوان می باشد. او تاکنون بیش از 160 عنوان کتاب در حوزه ی ادبیات کودک و نوجوان منتشر کرده است.

برخی از آثار این نویسنده ی محبوب:

1. شعرهای نی نی کوچولو
2. رنگ های گمشده
3. مرا یک دایناسور درسته قورت داده
4. دویدم و دویدم

برشی از متن کتاب

اداره دویدم و دویدم تا به بابام رسیدم دیدم توی اداره نشسته، گرم کاره کار می کنه تا پول بدست بیاره کار می کنه با دقت صبح تا حالا نکرده استراحت زود بغلش پریدم صورت شو بوسیدم با چند تا بوس همیشه خستگی هاش کم می شه گفتم: چه خوبی شما کارت تموم شد بیا زود پیش ما _مثل هلی کوپتره دویدم و دویدم به سنجاقک رسیدم دنبال اون پریدم گفتم: تو سنجاقکی یا فرفره شکل تو مثل یک هلی کوپتره! رفتم یواش کنارش خواستم بشم سوارش گفت: بچه جون نمی شه بال و پرم نازکه مثل شیشه می شکنه ریز ریز می شه قهر نکنی فدات شم من می تونم سنجاق سر موهات شم _دایناسور دویدم و دویدم به دایناسور رسیدم دایناسوره منو دید بوی تنم رو فهمید اومد جلو یک قدم فکر کرد که من ساندویچ آدمم گفتم: آهای دایناسور صبر کن منو زود نخور! بذار برم برات نمک بیارم سالاد و سبزی هم تو خونه دارم دایناسوره گفت: برو زودتر بیا گرسنمه نخوردم امروز غذا رفتم تو خونه بستم از پشت درو گولش زدم دایناسوره گنده رو

• اتل متل ترانه شعرهای کودکانه
• از سری کتاب های فندق
• شاعر: ناصر کشاورز
• تصویرگر: علی خدایی
• انتشارات: افق