محصولات مرتبط
دربارهی کتاب دوباره از همان خیابان ها اثر بیژن نجدی
کتاب "دوباره از همان خیابان ها" مجموعهی 20 داستان کوتاه تحت عناوین "یک سرخ پوست در آستارا"، "آرنا یرمان و دشنه و کلمات در بازوی من"، "بیگناهان"، "نگاه یک مرغابی"، "دوباره از همان خیابان ها"، "بیمارستان نه قطار"، "تن آبی، تنابی"، "تاقچه های پر از دندان"، "یک حادثه ی کوچک"، "مرثیه ای برای چمن"، "مانیکور"، "زمان نه در ساعت"، "بی فصل و نادرخت"، "روان رها شده ی اشیا"، "آن سال ها، هر سال دو بار پاییز می آمد"، "خال"، "هتل نادری"، "می دانست که دارد می میرد"، "به چی می گن گرگ" به چی می گن را در برمی گیرد که هر یک با ارائه ی حکایتی پرکشش و جذاب، مخاطب را با خود همراه می کنند.
در داستان "یک سرخ پوست در آستارا"، شخصیت اصلی داستان که راوی آن نیز هست، خاطرات دوران گذشته و حال خود را نقل می نماید. وی در آستارا زندگی کرده و دوست صیادی به نام "مرتضی" دارد.
قصه از جایی آغاز می گردد که "مرتضی" به دیدار راوی آمده و مدعی می شود که سرخ پوستی را در آستارا و در قهوه خانه ی "بیوک آقا" ملاقات کرده و با این مرد خارجی، که نامش "ماراجینما" می باشد، هم صحبت شده و در طی همین گفتگوها، از رازهایی شگفت انگیز در باب سرنوشت "ماراجینما" و قبیله اش مطلع گشته و با وی رابطه ی دوستانه ای را برقرار کرده است.
راوی با تشریح جزئیات ملاقات مرتضی و مرد سرخ پوست، از روایتی مهیج و خواندنی برای خواننده سخن گفته و او را مجذوب داستان خود می سازد.
بخشی از کتاب دوباره از همان خیابان ها؛ نشر مرکز
یک سرخ پوست در آستارا
- نمی شنوم چی می گی؟
- می گم یه سرخ پوست این جاس.
- یه سرخ پوست؟ اونم توی آستارا؟
سرم پر شد از جیغ و ویغ روی اسب. صورت هایی پر از لکه های رنگ و دود آلاچیق های سوخته.
- بیا بالا ببینم چی می گی.
و پنجره را بستم.
حالا باران خودش را به شیشه می زد.
روزنامه ها را به خاطر مرتضی از روی صندلی برداشتم. در که زد. در را که باز کردم سرمای آستارا و مرتضی با هم آمدند توی اتاق. هم سرما بوی ماهی می داد، هم مرتضی.
سلامی گفت و یک راست به طرف صندلی رفت.
صورتش پر از خط و خوط هایی بود که همه ی صیادها این طرف و آن طرف دماغ شان دارند، بی آن که پیر شده باشند.
شانه ی صندلی را گرفت و آن را روی قالی تا کنار بخاری کشید.
راستش مرتضی صیاد صیاد هم نبود. یک بچه صیاد بود که سفیدک زیربغل کتش زمستان ها از دور عرق تن تابستانش را لو می داد.
بچه صیادها برای گرفتن ماهی به دریا نمی روند (رودخانه، چرا) آن ها کنار دریا روی ماسه جایی که دریا کف دهانش را بالا می آورد (دیدی که) بازی می کنند. راه می روند یا می نشینند تا صیادها با تور از آب بیایند. هی ... ها ... هی ... ها طناب ها را بکشند، حالا بچه صیادها ماهی هایی را که دم شان را تا زخم به زمین می زنند و قبل از آن که مرگ چشم های شان را پر کند (می دانی که ماهی ها پلک نمی زنند. اصلا آن ها پلک ندارند) از تور بیرون می کشند و پرت می کنند روی ماسه.
ماهی های حرام را دوباره به آب می دهند و ماهی های سفید آن طرف ... کپورها این جا ... روی ماسه ... همین طوری دیگر ... همین طوری ... همه را. تا آرام شدن تمام ماهی ها.
عجیب این ماهی ها بلد نیستند جیغ بکشند. روزهای بارانی آن ها دیر می میرند. در آخرین لحظه وقتی که رمق ندارند دم شان را تکان می دهند و از گرم شدن پولک های شان چیزی نمی فهمند (فقط ما آدم ها می دانیم می میریم، می فهمی که) چند قطره باران، مرگ را دو سه قدم از ماهی ها دور می کند، می شود این طوری هم گفت که مرگ سیگاری روشن می کند و آن قدر آن طرف ها قدم می زند تا باران بند بیاید.
مرتضی خودش را توی صندلی مچاله کرد. انگار بدجوری سرمای بیرون چپق بچه صیاد را کشیده بود. دست هایش تا بغل کردن گرما دور بخاری گرد شده، خودش هم لالمانی گرفته بود. گرم که شد قسم خورد با چشم های خودش دیده یک سرخ پوست بی آن که چمدانش را که از پوست بوفالو نبود روی زمین بگذارد، در قهوه خانه ی بیوک آقا، سر پا سه استکان چای را بدون قند خورده و روی پیاده روی یخ بسته از قهوه خانه تا مسافرخانه ی خزر، هی برای سیگارش، خیس از برف. کبریت کشیده، بعد...
قیمت و خرید کتاب دوباره از همان خیابان ها
کتاب دوباره از همان خیابان ها یکی از بهترین کتاب های بیژن نجدی میباشد. این کتاب را میتوانید به همراه سایر کتاب های رمان ایرانی، از فروشگاه اینترنتی کتابانه خریداری نمایید.
فهرست
یادداشت ناشر
یک سرخ پوست در آستارا
آرنا یرمان و دشنه و کلمات در بازوی من
بیگناهان
نگاه یک مرغابی
دوباره از همان خیابان ها
بیمارستان نه، قطار
تن آبی، تنابی
تاقچه های پر از دندان
یک حادثه ی کوچک
مرثیه یی برای چمن
مانیکور
زمان نه در ساعت
بی فصل و نادرخت
روان رها شده ی اشیا
آن سال ها، هر سال دو بار پاییز می آمد
خال
هتل نادری
می دانست که دارد می میرد
به چی می گن گرگ به چی می گن
- نویسنده: بیژن نجدی
- انتشارات: مرکز
بیژن نجدی
بیژن نجدی کیست؟
بدون شک اگر اهل غرق شدن در اصیلترین میراث ادبیات فارسی و انواع رمان های ایرانی باشید، نام بیژن نجدی برایتان ناآشنا نیست! بیژن نجدی (24 آبان 1320 - 4 شهریور 1376) شاعر و نویسندهای ایرانیتبار با قدرت درهم آمیختن استعارات و تزریق توصیفات حیرتانگیز در جانِ ادبیات بود. در بیوگرافی بیژن نجدی میخوانیم که او در سالهای فعالیت خود توانست خالق سبکی جدید در ارائه مفاهیم ادبی باشد. مقاله امروزِ کتابانه با نهایت افتخار، به این قصهگوی شاعرپیشه تقدیم میشود. امیدوار هستیم بهواسطه مطالعه آثار بیژن نجدی، ادبیات ایران را بیش از پیش در آغوش بفشارید و لذت ببرید!
زندگینامه بیژن نجدی
آنچه در زندگینامه بیژن نجدی میخوانیم، زیبا و حسرتبرانگیز است؛ به این دلیل زیباست که با مطالعه زندگینامه افراد محبوب، گوشههای جذابی از زندگی آنها برای مخاطبان بازگو میشود و حسرتبرانگیز است چون، او اکنون در میان ما نیست و قلم بیهمتایش مدتها است که بیجوهر مانده.
کودکی نجدی؛ اشتیاقی به وسعتِ آسمان!
باوجود اینکه اصالت این نویسنده پرآوازه به شهر گیلان برمیگردد، بیژن به وقتِ 24 آبان 1320 در خاشِ زاهدان به دنیا آمد. البته چیزی نگذشت که به همراه خانوادهاش به دیار پدری بازگشتند و فرصت ادامه تحصیل برای او، در مقاطع ابتدایی تا اخذ دیپلم در شهر رشت مهیا شد. بعدها لاهیجان، بیژن نجدی را در قاموس معلمی پرشور که در دانشسرای تهران تحصیل میکرد، به یاد آورد؛ معلمی که رشته تحصیلیاش یعنی ریاضی را در دبیرستانهای این شهر، با نهایتِ عشق به ادبیات تدریس میکرد.
عشق و ازدواج؛ قصه بیژن و پروانه!
برای شاعرها ماجرای عشق، ماجرای هیجانانگیزتری است! نجدی در سال 1349 با بانو پروانه محسنی پیمانی ابدی برای ازدواج بست. ماحصل این ازدواج، دو فررزند دختر و پسر هستند که به دلیل عاطفه بینهایتِ پدر نسبت به آنها، آثار بیژن نجدی بخش عمدهای از تاثیرگذاریاش را از همین مهر و عاطفه وام میگیرد.
مطالعهی بیشتر: آثار و زندگینامه هوشنگ مرادی کرمانی
سبک نگارش آثار ادبی بیژن نجدی
نجدی از مهمترین نویسندگانی است که حتی نوشتههایش، سراپا به شعر آغشته بود. درحقیقت زبان اشعار او زبان استعاره و تشبیههای بیبدیع است. همچنین جالب است بدانید که بیژن نجدی برشهایی از زندگی واقعی را به زندگی فراواقعی پیوند میزند که به همین دلیل، عده زیادی او را از اساتید داستاننویسی پست مدرن در ادبیات ایران میدانند.
جوایز و سیر فعالیتهای ادبی بیژن نجدی
نجدی در طول حیات، فقط یکی از مجموعه آثا خود را با عنوان «یوزپلنگانی که با من دویدهاند» منتشر کرد که این بهترین کتاب بیژن نجدی، جایزه قلم زرین جایزه گردون را در سال 1374 به دست آورد. همچنین مجموعه داستان «دوباره از همان خیابانها» به قلم این نویسنده در سال 1379 برگزیده اهالی مطبوعات شد. یادمان بنیاد شعر فراپویان نیز از دیگر جوایز مهم نجدی، پس از مرگ او، به شما میرود.
مرگ بیژن نجدی
نجدی سرانجام در چهارم شهریور ماه 1376 با تحمل روزهای سختی از رنج سرطان ریه درگذشت و در شهر پدری او، لاهیجانِ زیبا، به خاک سپرده شد.
آثار مهم و برجسته بیژن نجدی
سال 1345 آغازِ فعالیتهای ادبی نجدی بود؛ البته جالب است بدانید که او به رسالت نوشتن، بیش از انتشار آثار علاقه داشت! به همین دلیل فقط یکی از کتابهای او که به گفته ادبدوستان و منتقدان بهترین کتاب بیژن نجدی محسوب میشود، پیش از مرگش به چاپ رسیده است. "کتاب یوزپلنگانی که با من دویده اند" اثری است که از آن سخن گفتیم. مابقی آثار نجدی بعداز مرگ او به همت همسر وفرزندان به چاپ رسید که شعلههای دیگری از اشتیاق دوستداران این نویسنده شاعرپیشه را بر افروخت.
کتاب داستان های ناتمام
کتاب داستان های ناتمام در لیست کتاب های بیژن نجدی از کتابهای منتشر شده پس از مرگ او است که با تلاشهای پروانه محسنی در سال 1379 به چاپ رسید. داستانهای کوتاهی که در این کتاب میخوانید، با شخصیتپردازی بکر، توصیف دقیق جزئیات و درهم آمیختن استعارات، حقیقتا حیرتانگیز هستند.
کتاب واقعیت رویای من است
کتاب واقعیت رویای من است اثر نجدی است و وجه شاعرپیشه این نویسنده بزرگ را برای مخاطبان به زیبایی روشن میسازد."واقعیت رویای من است" درحقیقت نام یکی از اشعار این کتاب است و مانند بیشتر آثار بیژن نجدی، پس از مرگ او به چاپ رسیده است.
کتاب دوباره از همان خیابان ها
مجموعه داستان دوباره از همان خیابانها به قلم نجدی، در سال 1379 به چاپ رسید. این کتاب شامل بیست داستان کوتاه فوقالعاده با حال و هوای دهههای 60 و 70 است. نجدی برای انتشار آثار خود، وسواس شاعرگونه خاصی داشت و برای مخاطب احترام زیادی قائل بود؛ به همین دلیل هیچگاه فرصت نکرد آنطور که شایسته است، موفقیت آثار به چاپ رسیدهاش را جشن بگیرد. همسر او، پروانه محسنی، تمام آثار را پس از مرگ گردآوری و به لطف ناشران خوب کشور منتشر نمود.
بهترین کتاب بیژن نجدی
کتاب یوزپلنگانی که با من دویده اند کتاب یوز پلنگان که با من دویده اند، بهترین کتاب چاپ شده از نجدی است. این کتاب که شامل 10 داستان کوتاه خواندنی است، درحقیقت تنها کتابی است که پیش از مرگ بیژن به چاپ رسید. فضای داستانی کتاب "یوزپلنگانی که با من دویده اند" فضایی بدیع است و سایه پستمدرن که ویژگی غالب آثار بیژن نجدی محسوب میشود، کاملا در آن هویدا است. مجموعه داستان کوتاه «یوزپلنگانی که با من دویدهاند» در سال 1373 انتشار یافت و جایزه کتاب سال «مجله گردون» را با افتخار از آنِ خود ساخت. بعداز انتشار این کتاب، جامعه ادبی ایران بهخوبی دریافت که نجدی از چهرههای ماندگار ادبی است و لذت درک آثارِ او حتی پس از مرگ، از حافظه ادبدوستان پاک نخواهد شد.
خرید کتاب های بیژن نجدی از کتابانه
حتما میدانید که خرید کتابهای اینچنینی برای پناه گرفتن از غم و شادیِ زندگی، چه پناهگاه مطمئنی است؛ مخصوصا اگر پای تخفیفهای فوقالعاده درمیان باشد! وبسایت کتابانه از لیست کتاب های نجدی، فرصت خرید محبوبترینهایشان را برای دوستداران این نویسنده شاعرپیشه فراهم کرده است. کافی است که کتاب مدنظرتان را انتخاب کرده و در سریعترین زمانِ ممکن، درب منزل، تحویل بگیرید.
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران