محصولات مرتبط
معرفی کتاب درخت انجیر معابد اثر احمد محمود
کتاب "درخت انجیر معابد"، رمانی دو جلدی است که سرنوشت خانوادهای مرفه و پولدار به نام "آذرپادها" و چگونگی از هم پاشیده شدن اعضای این خانواده را برای مخاطب تشریح میکند.
"اسفندیار"، مردی ثروتمند و صاحب منسب است که همراه با "افسانه"، همسر زیبا و جوانش که بیست سال از او کوچکتر میباشد و هم چنین فرزندانش "فرامرز"، "فرزانه" و "کیوان" در عمارتی بزرگ و مجلل که درختی مقدس به نام انجیر معابد در وسط ایوان آن قرار دارد و اهالی شهر برایش احترام بسیار زیادی قائل هستند زندگی می کنند.
"تاج الملوک" نیز، خواهر اسفندیار، زنی مجرد است که به بیماری پیسی مبتلا بوده و از همین روی هیچ گاه قصد ازدواج نداشته و از تمامی مردان نفرت دارد. با مرگ اسفندیار، تمامی املاک و اموال وی، به همسر و فرزندانش تعلق گرفته و افسانه به عنوان قیم، قانونا، اختیار همه ی امور را به دست می گیرد. مدتی بعد، افسانه با "مهران"، وکیلی جوان، ازدواج کرده و وکالت تمامی دارایی های خانواده اش را به شوهرش واگذار می کند.
ازدواج او با مهران، موجب دل زدگی و از هم گسیختگی فرزندانش می شود؛ به طوری که فرزانه، خودکشی می کند، کیوان، سرزمین خود را ترک کرده و به فرانسه مهاجرت می کند و فرامرز نیز که فرزند ارشد او است، به مواد مخدر روی آورده و غرق در اعتیاد می شود.
مدت ها بعد، پس از مرگ افسانه، مهران به ناحق، همه ی اموال و دارایی های خانواده ی آذرپادها را تصاحب کرده و تصمیم می گیرد با خراب کردن عمارت، به ساخت بناهای جدید بپردازد. حال تحت این شرایط، فرامرز که شخصیت اصلی داستان است به فکر انتقام و بازپس گیری اموالش می باشد و تاج الملوک نیز که از زندگی مرفه و بی درد به زندگی فقیرانه و ساده ای تن داده و به پیرزنی شکسته و ضعیف مبدل گشته، با اجاره کردن منزلی نزدیک عمارت به یادگار مانده از برادرش، قصد دارد تا خود شخصا شاهد ویرانی خانه ی اسفندیار، و قطع درختان آن از جمله درخت انجیر معابد، باشد.
بخشی از کتاب درخت انجیر معابد؛ انتشارات معین
دو اتاق تو در تو با سقف گچ بری، در طبقه ی دوم یک عمارت کهنه ساز هماست - که می خواست. می خواست جائی باشد که ریشه کن شدن درخت ها و درختچه های باغچه را ببیند و بود. حسن جان، خیس عرق آمده بود و گفته بود:«تاج الملوک خانم پیدا کردم.» رفته بود و دیده بود – همانی بود که می خواست. می شد آوار شدن عمارت کلاه فرنگی را ببیند. ببیند که سرو بلند اسفندیار خان چگونه سرنگون می شود، کدام دست کدام تبر نخل پر بار سعمران را می اندازد. می شد بنشیند پس پشت جان پناه تخته ئی غربی پنجره ی اتاق شمالی و همه ی این ها را ببیند.
فرامرز خان زندان است. به جرم اعتیاد، یا به قول تقی بقال، خرده فروشی. عمه تاجی دست تنهاست. در اسباب کشی هیچ کس کمکش نمی کند. شب، بد خوابیده است. تا سحر دنده به دنده شده است. از این پهلو به آن پهلو: «کس نبیناد جواهر خانم. درد پا، درد کمر – ئووووف. چشام به پنجره سفید شد تا سفیده زد.»
ثلث آخر شب، پلک هایش گرم شده بود: «شایدم دیرتر جواهر خانم.» دم خفه شرجی سحرگاه بیدارش کرده بود. برخاسته بود، کلید سماور برقی را – که شب پیش آبش کرده بود، زده بود و از عمارت کلاه فرنگی درآمده بود. تاتی کنان رفته بود سر استخر، وضو گرفته بود و برگشته بود تو ایوان غربی عمارت تا نماز بخواند. نیت می کند: «الله اکبر» بوی روز شط می آید، بعد بوق کشدار جهاز باری است – سلام نماز را می دهد. تسبیح را از کنار مهر بر می دارد – ذکر می گوید.
صدای پر شور بلبل خرما می آید – ذکر می گوید. صدای سبک پرواز پرنده می شنود. سر بر می گرداند. می بیند که چکاوک نابالغی لب استخر نشسته است – نخودی رنگ است. جا نماز را جمع می کند. بر می خیزد. چه چه بلبل هنوز هست. پیش می رود. می گردد تو ایوان جنوبی عمارت. به خوشه های سنگین نخل سعمران نگاه می کند. بلبل را نمی بیند.
نفسش انگار که حبس شده باشد یک هو رها می شود. می رود توی عمارت. می رود توی سالن بزرگ پذیرایی. تاریک روشن است. هوای خاکستری رنگ سحرگاهی از پنجره ی شرقی جاری شده است تو سالن و تیرگی رنگ باخته است. می ایستد میانجای سالن و نگاه دور تا دور می کند. صدای تلمبه ی آب می آید – تلمبه می زند. منظم – مثل قلب. صدای اسفندیار خان را می شنود. رو می کند به دیوار شمالی – جنبش ملافه ی سفید در تاریک روشن. پیش می رود.
اسفندیار خان، پای دیوار، رو به قبله خوابیده است – یک چنگ استخوان: «بمیرم برات خان داداش. یک ماهه آب شدی!» افسانه ایستاده است چپ فرماندار. دست کیوان دستش است. تاج الملوک پیش می رود: «من صدا کردین خان داداش؟» صدای اسفندیار خان پر پر می کند تا از سینه بیاید بالا: «چرا صدای تلمبه را نمی شنوم؟» - علیمراد زانو می زند پای رختخواب اسفندیار خان. سرش پایین است. دست ها را می گذارد رو سینه. چشمانش می جوشد: «محض خاطر ارباب، محض خاطر آرامش شما -» ارباب تازه نفس می کند...
خرید کتاب درخت انجیر معابد
کتاب درخت انجیر معابد (دو جلدی) اثر احمد محمود از انتشارات معین، به همراه سایر کتاب های رمان ایرانی را از فروشگاه اینترنتی کتابانه خریداری نمایید.
- دو جلدی
- نویسنده: احمد محمود
- انتشارات: معین
احمد محمود
احمد محمود کیست؟
«احمد اعطا» با نام مستعار «احمد محمود»، نویسندهی کتاب های زمین سوخته، مدار صفر درجه، همسایه ها و... است که در زمستان سال 1310 چشم به جهان گشوده است. آثار احمد محمود از گنجینه های ادبی بارزش ایرانی محسوب میشود که در ادامه به شرح و بررسی اجمالی آنها خواهیم پرداخت. با کتابانه همراه شوید.
زندگینامه احمد محمود
احمد محمود در روز چهارم دی ماه سال 1310 در شهر اهواز به دنیا آمد. پدرش کُردتبار و مادرش از اهالی جنوب کشور بود. این جنوبی بودن و تولد در شهر دزفول، بر آثار او تاثیر بسزایی گذاشت. این تاثیر از به کار بردن لهجه های جنوبی در کتاب هایش کاملا مشهود است. طبق موارد بیان شده در زندگینامه احمد محمود، او در مدرسهی شبانهای به نام «دبیرستان شاپور» درس خواند و پس از اتمام تحصیلاتش به دانشکده افسری رفت. ورود به دانشگاه برای محمود، سرآغاز شروع فعالیت های سیاسی و عواقب پس از آن، نظیر زندان و تبعید، بود.
زندان و تبعید احمد محمود و شروع نوشتن
بر اساس بیوگرافی احمد محمود، وی، نخستین بار در بحبوحههای پس از کودتای 28 مرداد سال 1332 به زندان افتاد. او پس از گذراندن 4 سال از جوانی خود در زندان، به بندر لنگه تبعید شد و در همین دوران بود که نویسندگی را آغاز کرد. او به طوری که انگار استعداد و علاقه حقیقی خود را یافته باشد هرگز نتوانست این حرفه را رها کند. نوشتن مجموعه داستان «مول» سرآغاز نویسندگی حرفهای برای احمد محمود بود.
رئالیسم، سبک احمد محمود
کتاب های احمد محمود یعنی: دغدغه های مردم، مشکلات ریز و درشت اجتماعی و لهجهی شیرین و جذاب جنوبی. اینها همگی از خصوصیات بارز و شناخته شده در آثار احمد محمود هستند که به نوعی سبک وی را نیز تعریف میکنند. به عبارت تخصصی تر او مانند افراد سرشناس دیگری چون «محمود دولت آبادی»، از پیروان سبک «رئالیسم» یا همان «واقعگرایی» بود. پیروان این سبک از نویسندگی، به بیان حقایقِ تلخ طبقه پایین جوامع خود میپردازند و درد و رنج آنها را در کتاب های خود به تصویر میکشند. این نویسندگان به عبارتی صدای افراد محروم جامعهاند.
علت تغییر نام احمد محمود
زمانی که احمد محمود اولین داستان خود را برای چاپ به مجله امید ایران، تحویل داد، میترسید که پس از انتشار داستانش با نام واقعی، از سوی دوستان و آشنایان مورد تمسخر قرار بگیرد که: حالا «احمد اعطا» نیز خودش را در میان نویسندگان جا کرده است! این دلهره سبب شد تا برای اولین بار داستانش را با نام مستعار «احمد احمد» به چاپ برساند اما کمی بعد از سوی مجله امید ایران برای چاپ دیگر داستان های وی، به او خبر دادند که شخصی به نام «احمد موسوی» داستان هایش را زیر نام «احمد احمد» مینویسد؛ بنابراین بهتر است نام دیگری برای خود برگزیند؛ او نیز چون نام شخصیت اصلی داستان جدیدش را محمود نهاده بود، نام «احمد محمود» را برای خود انتخاب کرد و بعد ها نیز با همین نام به شهرت رسید.
مطالعه بیشتر: آثار و زندگینامه عباس معروفی
مرگ احمد محمود
محمود در اواخر عمر خود به بیماری ریوی دچار بود و این بیماری در پاییز سال 1381 رو به وخامت گذاشت. وی سرانجام در 12 مهر سال 1381، پس از تحمل یک دوره بیماری، در تهران درگذشت. مقبره او هماکنون در امامزاده طاهر واقع میباشد.
کتاب های احمد محمود
- کتاب آدم زنده
- کتاب سه کتاب
- کتاب قصه آشنا
- کتاب از مسافر تا تب خال
- کتاب درخت انجیر معابد
- کتاب زمین سوخته
- کتاب مثلث خانه، جامعه و جهان
- کتاب غریبه ها و پسرک بومی
- کتاب دیدار
- کتاب مدار صفر درجه
- کتاب همسایه ها
- کتاب زائری زیر باران
- کتاب داستان یک شهر
کتاب های برجستهی احمد محمود
احمد محمود به عنوان نویسنده سبک رئالیسم آثار شاخصی را از خود به جا گذاشته است که در ادامه به معرفی اجمالی برخی از آنها خواهیم پرداخت:
کتاب مدار صفر درجه
رمان مدار صفر درجه به بیان اتفاقات پیش از انقلاب، از سال 32 تا 57، میپردازد. در این رمان نویسنده به نقش پررنگ زنان در جامعه در رابطه با مبارزه با مردسالاری میپردازد. این رمان دارای دیالوگ های زیبایی است و از این نظر در سطح بالایی قرار دارد.
کتاب درخت انجیر معابد
رمانِ هزار و سی و هشت صفحهای درخت انجیر معابد از احمد محمود که در «انتشارات معین» و در قالب دو جلد به چاپ رسیده است، دومین کتاب طولانی این نویسنده است. داستان کتاب مانند سایر آثار احمد محمود در یکی از شهرهای جنوبی کشور پیش میرود و خرافه پرستی وروانشناسی در آن نقش پررنگی دارد. وجود 240 شخصیت در این اثر، آن را به یکی از جذابترین رمان های ایرانی تبدیل نموده توانست جایزه بنیاد گلشیری را برای احمد محمود به ارمغان آورد.
بهترین کتاب های احمد محمود
کتاب همسایه ها در کتاب همسایه ها که بهترین کتاب احمد محمود به حساب میآید، جوانی به نام «خالد» به شرح حوادث پیش از کودتای 28 مرداد و نهضت ملی شدن صنعت نفت در اهواز میپردازد. خالد در مسیر عبور از نوجوانی به جوانی، گرفتار ماجراهای سیاسی میشود و در گیرودار سیاست، دل به دختر «سیه چشم» داستان میبازد و... کتاب زمین سوخته کتاب زمین سوخته یک رمان ایرانی است که بسیاری آن را جزو شاهکارهای نویسندگی فارسی قلمداد میکنند
این رمان که درمورد جنگ و وقایع رخ داده شده در آن زمان صحبت میکند، به نظر میرسد که توصیف ویژهتر و بهتری از سایر کتاب های این حوزه، در رابطه با جنگ ارائه میدهد. علت این موضوع میتواند این باشد که نویسنده، خود، از دل مردم جنوب بیرون آمده و آشنایی بیشتری با اهالی خوزستان و زبان و فرهنگ و... آنها دارد. این اثر که در سال 61 منتشر شد، در مورد سه ماه تجاوز بیرحمانه رژیم بعث به جنوب ایران توضیح میدهد.
خرید کتاب های احمد محمود از کتابانه
در بین لیست کتاب های احمد محمود، کتاب هایی به چشم میخورند که کمتر کسی وجود دارد که نام آنها را در میان آثار فاخر فارسی نشنیده باشد. کتابانه به عنوان مرجع تخصصی فروش انواع کتاب ها، نظیر رمان های ایرانی، رمان های خارجی، نمایشنامه، کتاب های شعر کهن و اشعار معاصر فارسی و...، امکان خرید اینترنتی کتاب های احمد محمود را فراهم نموده است. شما میتوانید کتاب مورد علاقه خود را به کتابانه سفارش داده و در اسرع وقت آن را درب منزل تحویل بگیرید.
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران