محصولات مرتبط
کتاب تو شگفت انگیزی نوشتهی اشلی رایس با ترجمهی ندا شادنظر از سوی نشر ایران بان به چاپ رسیده است.
اثر فوق با استفاده از شعر، قطعات ادبی کوتاه و نوشته هایی کوتاه دربارهی روزمرگی های دختری به نام پنی که از زبان خودش نوشته شده، مخاطب را با مشکلاتی که ممکن است در دوران حساس بلوغ، در مدرسه، پارک یا خانه با دیگران داشته باشند آشنا می کند و به آنها می آموزد که چگونه بدون از دست دادن اعتماد به نفسشان بر مشکلات غلبه کنند؛ به طور مثال پنی اتفاقی را که قبل از برگزاری مهمانی اش افتاده و باعث لغو آن شده را برای بچه ها تعریف می کند؛ چند روز قبل از مهمانی، آلی به پنی تلفن می کند و از او می خواهد به دوست مشترکشان سینتیا ایمیل بزند و بگوید که به مهمانی نیاید چون اگر سینتیا در این جشن حضور داشته باشد آلی به مهمانی نخواهد آمد! اول پنی تصمیم می گیرد به خاطر آلی دعوتش را از سینتیا پس بگیرد، اما وقتی خودش را جای او می گذارد، متوجه می شود که این کار خیلی ناراحت کننده است و ممکن است دوستی شان برای همیشه از بین برود. او بعد از کمی فکر کردن به این نتیجه می رسد که کلا مهمانی را کنسل کند با ایمیلی به تمام مهمانان، از آنها عذرخواهی می کند و مهمانی را به تعویق می اندازد. این طوری علاوه بر اینکه کسی ناراحت نمی شود، دوستی خودش و سینتیا هم سر جایش می ماند و می تواند مقدمات رفع سوء تفاهم بین آلی و او را هم فراهم کرده و با هم آشتی شان بدهد. کودکان با مطالعهی این اثر یاد می گیرند که چگونه در لحظه خودشان را جای دیگران بگذارند و آنها را درک کنند تا بهترین تصمیم را بگیرند. چطور اجازه ندهند نظرات مخرب دیگران روی نظر و احساساتشان اثر بگذارد و اعتماد به نفسشان را از آنها بگیرد تا بتوانند راهکارهای مفیدی را برای حل مشکلات خود پیدا کنند. نکتهی جالب توجهی که در مورد اثر فوق وجود دارد، نوشته شدن مطالب به دو زبان فارسی و انگلیسی است که می تواند مورد استفادهی زبان آموزان قرار گرفته و موجب تقویت مهارتهای آنها گردد.
برشی از متن کتاب
زمانی من عضو تیمی نبودم همیشه می خواستم دونده باشم. کلاس چهارم، اولین سالی که مسابقه ی دومیدانی در مدرسه مان برگزار می شد، سعی کردم عضو تیم دوندگان شوم. هر روز صبح زود، قبل از مدرسه تمرین می کردم. ما را گروه بندی کردند و مسابقه های حذفی بین گروه ها برگزار شد. ما که ده تا دختر بودیم، پشت خط شروع، به ردیف ایستادیم تا در مسابقه ی دوی صد متر سرعت شرکت کنیم. مربی.(پدر یکی از دوستانم) زمان را محاسبه می کرد. وقتی همه ی گروه ها مسابقه دادند، او ما را صدا زد تا دور هم جمع شویم. ما می دانستیم لیزی سریع تر از همه دویده است؛ لیزی لنگ دراز با خواهر بزرگش که در مسابقه ی دوی ماراتن شرکت می کرد، یک ورزشکار واقعی بود. مربی با هیجان از ما پرسید: "دخترا می دونین نفر دوم کیه؟" بعد او اسم من را اعلام کرد که باعث شد به خودم افتخار کنم، اما بعد حرفی زد که مرا ترساند: "پس این طور که معلومه شماها خیلی تلاش نکردین. همین الان از جاتون بلند شین شما می تونین رکورد اونو بشکنین!" آن وقت بود که احساس حقارت کردم. ما سه بار دیگر در همان مسابقه ی صد متر سرعت شرکت کردین و هر بار دخترها کنار من به صف می ایستادند و تصمیم می گرفتند رضایت مربی را جلب کنند و از من سریع تر بدوند. من در پایان اولین روز مسابقه، حذف شدم. می دانم خیلی آزار دهنده است که آن سال عضو تیم دومیدانی مدرسه نشدم، اما اتفاق هایی که از آن روز به بعد افتاد، این حس بد را از بین برد. در دوره ی راهنمایی، در مسابقه های دوی استقامت شرکت کردم که توفیق بیش تری در آن ها داشتم. کلاس هفتم که بودم. دایم اسم مرا در مقام برنده ی مسابقه های دومیدانی، از بلندگو اعلام می کردند. در دبیرستان هم اغلب کاپیتان تیم اصلی دومیدانی بودم. به جای آن که از ورزش یا سایر مسابقه های ورزشی بترسم، هر گاه کسی به من می گفت کاری که می خواهم انجام دهم، خیلی سخت است یا توانایی انجام دادن آن را ندارم، درسی را که از مسابقه ی دوی صد متر سرعت گرفتم، به خاطر می آوردم اگر واقعاً می خواهی هدف مورد علاقه ات را دنبال کنی، تلاش و پشتکار داشته باش!...
- نویسنده: اشلی رایس
- مترجم: ندا شادنظر
- انتشارات: ایران بان
نظرات کاربران درباره کتاب تو شگفت انگیزی - ایران بان
دیدگاه کاربران