loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب ته جدولی‌ها 7 (راز پنالتی نامرئی)

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
240,000 تومان
* تنها 1 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید

درباره‌ی کتاب ته جدولی ها 7 (راز پنالتی نامرئی)

کتاب "راز پنالتی نامرئی"، جلد هفتم از مجموعه کتاب ته جدولی‌ها می‌باشد که برای مخاطب نوجوان به نگارش درآمده است.

مسابقات لیگ نونهالان در راه است. تمامی تیم‌های نوجوانان مدارس اسپانیا، برای شرکت در مسابقه، هیجان زده هستند. فرانسیسکو و هم‌تیمی‌هایش نیز برای آغاز مسابقات اشتیاق فراوانی دارند. سازمان لیگ، در طول این دوره و برای اولین بار در تاریخ لیگ نونهالان بین مدارس، بازی‌های "پلی‌آف" برگزار خواهد نمود؛ بازی‌هایی به شیوه‌ی اجرای مسابقات رشته‌ی بسکتبال؛ به این صورت که تمامی تیم‌ها در ابتدا به روش لیگ معمولی بازی می‌کنند و سپس، جهت تعیین قهرمان، بازی‌های حذفی برگزار می‌گردد.

سوتوآلیو، هر طور شده، باید در این لیگ، مقام قهرمانی را کسب نمایند. زیرا انجمن اولیا و مربیان مدرسه تصمیم گرفته است که در صورت باخت مجدد تیم، بودجه‌ی فوتبال را حذف نماید؛ اقدامی که به طور حتم، این تیم را با شکست‌های متعدد و حتی حذف کامل از رشته‌ی فوتبال، مواجه خواهد ساخت. اما دستیابی به قهرمانی، آرزویی بزرگ و تا حدودی غیرممکن است. زیرا سوتوآلیو همیشه جزو ته جدول فوتبال نونهالان می‌باشد. از سویی دیگر نیز، تیم "گی‌ین دِ کاسترو" در این مسابقات حضور خواهد داشت؛ تیمی که در صدر جدول لیگ قرار دارد و تا کنون هیچ بازیکنی نتوانسته به آن گل بزند.

درواقع، گی‌ین دِ کاسترو، مدرسه‌ای خصوصی است که از تعداد زیادی زمین بسکتبال و فوتبال تشکیل می‌شود. همه‌ی بازیکنان تیم این مدرسه، دانش‌آموزانی هستند که از کشورهای دیگر به اسپانیا آمده‌اند. زیرا باشگاه رئال مادرید، آن‌ها را از میان نوجوانان سایر کشورها و بر اساس توانایی‌های خاص و منحصربه‌فردشان انتخاب و خریداری کرده؛ سپس برگزیدگان خود را همراه با خانواده‌های‌شان به اسپانیا دعوت نموده و این نوجوانان را جهت تحصیل به گی‌ین د کاسترو فرستاده است. تمامی این اقدامات، با هدف پرورش افرادی حرفه‌ای می‌باشد که در آینده در تیم نونهالان رئال مادرید شرکت کرده و جایگاه ویژه‌ای را برای این باشگاه به ارمغان آورند.

با وجود تمامی این شرایط، فرانسیسکو و دوستانش با عزمی راسخ، قصد دارند که به جایگاه قهرمانی دست یابند. اما آیا پاچلفتی و اعضای تیمش می‌توانند به هدف خود برسند یا این بار هم مثل همیشه، در ته جدول لیگ قرار خواهند گرفت؟!

شخصیت اصلی ته جدولی‌ها، "فرانسیسکو" نام دارد. او پسری نوجوان و بازیگوش می‌باشد که همه‌ی اطرافیانش با عنوان "پاچلفت" مورد خطاب قرارش می‌دهند؛ لقبی که به دلیل از دست دادن پنج پنالتی، توسط فرانسیسکو، آن هم پشت سر هم و در طی لیگ نونهالان، به او نسبت داده شده است. پاچلفت، راوی داستان کتاب نیز، هست و خواننده روایت‌های قصه را از زبان او می‌خواند. وی و اغلب دوستان و همکلاسی‌هایش، علاقه‌ی بسیار شدیدی به فوتبال دارند. فرانسیسکو، دوستی صمیمی نیز به نام "کامونیاس" دارد؛ فردی که همیشه و همه‌جا همراه و هم‌بازی او می‌باشد. آن‌ها در مدرسه، عضو تیمی به نام "سوتوآلیو" هستند؛ تیمی به شدت ضعیف که جزو ته جدولی‌های فوتبال مدارس نوجوانان است.

 

برشی از متن کتاب ته جدولی‌ها 7 (راز پنالتی نامرئی)

«پومپیلیوم رادونوویچ پترسکو دقیقا چی گفت؟ اعتراف کن. هر چی می‌دانی بگو. یالا پاچلفت. حرف بزن.»

نشسته بودم.

جلوی صورتم چراغی بود که داشت کورم می‌کرد.

داشتند ازم بازجویی می‌کردند.

پرسیدم: «می‌توانم یک لیوان آب بخورم؟ از تشنگی مردم.»

«نه‌خیر، نمی‌توانی. اول باید جواب بدهی.»

«گفت بعضی موقع‌ها دلش برای کشورش تنگ می‌شود؟»

«گفت بعضی موقع‌ها یا همیشه؟»

«چند بار این را گفت؟»

«متوجه چیز عجیبی توی رفتارش نشدی؟»

«بالاخره ریاضی قبول می‌شوی یا نه؟»

ها؟

خواب نبود؟

بازجویی واقعی بود.

آن‌هایی که جلویم بودند، پلیس واقعی بودند. داشتند راجع به کسی ازم سوال می‌کردند که واقعا غیبش زده بود.

پلیس‌ها پدرم و سباستین بالبوئنا بودند.

لامپ آشپزخانه را نشانه گرفته بودند سمت صورتم.

«راست بگو پاچلفت. چی را داری از ما پنهان می‌کنی؟»

«دیگر چه چیزهایی درباره‌ی این آقای رومانیایی می‌دانی؟»

«قضیه اصلا شوخی بردار نیست.»

«این شد یک حرفی!»

یکدفعه زدند زیر خنده.

انگار خیلی داشتند حال می‌کردند.

پدرم گفت: «واااای! یادش بخیر دوران دانشکده! گروهبان کارانتونیاس بهمان یاد داد چطور بازجویی کنیم. یادت است سباستین؟»

سباستین جواب داد: «مگر می‌شود یادم نباشد. هر بار اشتباه می‌کردی یا سوتی می‌دادی، یک دانه از آن چک‌افسری‌های مشتی حواله‌ت می‌کرد. چه دست سنگینی هم داشت لاکردار.»

و دوباره غش‌غش خندیدند.

«آخ که چه خاطراتی!»

«این شد یک حرفی.»

مدتی مشغول یادآوری دوران قدیم و خاطرات دانشکده بودند، آن موقع‌ها که یاد گرفتند بازجویی کنند، روزهایی که گشت می‌زدند، شب‌هایی که از پادگان جیم‌فنگ می‌شدند و می‌رفتند پی یللی‌تللی و... کلی داستان دیگر.

پدرم گفت: «آخ آخ، پاچلفت، امروز صبح باید می‌آمدی دانشکده به قول جوان‌های امروز برگ‌هایت می‌ریخت. دقیقا همین امروز داشتند رزمایش تیراندازی و ماشین‌سواری و موتورسواری می‌کردند.»

سباستین پرسید: «تو هیچ وقت به فکرت نزده پلیس شوی پاچلفت؟»

شانه بالا انداختم.

پدرم جواب داد: «نه بابا. این بچه دوست ندارد پلیس شود. بیشتر اهل فوتبال و این‌جور برنامه‌هاست. خدمت به شهروندان برای جوان‌های این دوره و زمانه دیگر چندان نیست. واقعا حیف است.»

«این شد یک حرفی.»

پرسیدم: «بازجویی تمام شد؟»

همان موقع در باز شد و مادرم آمد توی آشپزخانه.

مثل اینکه خیلی عصبانی بود. گفت: «همین الان بیایید اینجا.»

پشت سرش ویکتور و سانتی هم آمدند...

کتاب راز پنالتی هفتمین جلد از مجموعه‌ی ته جدولی‌ها اثر روبرتو سانتیاگو با ترجمه‌ی سعید متین و تصویرگری انریکه لورنسو توسط نشر هوپا به چاپ رسیده است.



  • نویسنده: روبرتو سانتیاگو
  • مترجم: سعید متین 
  • تصویرگر: انریکه لورنسو
  • انتشارات: هوپا

روبرتو سانتیاگو


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب ته جدولی‌ها 7 (راز پنالتی نامرئی)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل