loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب تنها برای تو می نویسم بی بی باران - یغما گلرویی

5 / -
موجود شد خبرم کن

درباره‌ی کتاب تنها برای تو می نویسم بی بی باران!

"تنها برای تو می نویسم بی بی باران" مجموعه اشعاری زیبا به سرایندگی یغما گلرویی است که شعرهای زیبا، خواندنی و پر محتوایی را در برمی گیرد. "گلرویی" نویسنده، مترجم و شاعری توانا می باشد و به جهت این که تاکنون با خوانندگان بزرگی همکاری داشته و ترانه های زیادی را جهت ساخت و تنظیم به بازار عرضه نموده، توسط اکثریت مردم شناخته شده و نام آشنا است؛ در واقع می توان گفت، کم تر کسی پید می شود که با ترانه های ایشان آشنایی نداشته و یا نشنیده باشد. شاعر، کتاب حاضر را تحت تاثیر دردها و دغدغه های تلخ و شیرین جامعه ی کنونی سروده و معضلات، تنهایی ها، عشق های بی فرجام و تمامی مسائل موجود در اجتماع را با به کارگیری از عبارات و واژه هایی صریح، روان و گیرا و هم چنین با بهره گیری از توانایی و فن بیان بالا، در ورای ابیات این اثر متجلی ساخته و در نتیجه اشعاری خواندنی و ارزشمند را خلق نموده است؛ اشعاری که خواننده با آن ارتباط برقرار کرده، محتوا و مفهوم ابیات سروده شده ی موجود را با بند بند وجود خویش درک نموده و در نهایت، با مطالعه ی آن لذت بی نهایتی را تجربه می کند.

کتاب تنها برای تو می نویسم بی بی باران! اثر یغما گلرویی توسط نشر دارینوش به چاپ رسیده است.


فهرست


دفتر اول: هفته ی بی آهو (هفت شعر) دفتر دوم: زندگی به شرط چاقو! دروغای قشنگ کافه نادری صدای آبی من! بی بی بی نام غزل کلاغ پری کوچیک من خواب همیشه با تو، تا تو! مشقای من جریمه نیست! هفت سین گم شده جای تو خالی! چل گیس یاد تو سبزه! دلم می خواد بارون بیاد! طلوع ممنوع مثل معجزه به تو نمی شه راس نگفت! روشنک سیاه پوش ترانه یادم نمی یاد! وارث رنگ فردا زندگی به شرط چاقو! نگاه برفی وعده ی آخر خورشید کاشی آزادی روز خود سوزی دریا آخرین خدانگهدار! قصه ی ما گهواره ی آفتاب بهانه ی بیداری بهار زرد خواستگاری اگه می موندی، می سوختی! اسم تو جرمه! ابروی این قبیله ساده بودیم! ارکیده ی وحشی من مثل رو دریا دویدن! مااه پیشونی ترانه ی افتخار امتحان اسیر قاب دریا رفیق مون بود! سروده های ناسرود سپر هراس من! چترمو آتیش می زنم مشق تاریخ عروج بی علاج گرگ و میش طلسم خواب جام جهان نما قبله ی بی مست کتاب ما بسته شده! غیر مجاز! زنده به گور نامه نبض دهل کوب سکوت تلفن راه دور قول ای تو! ساعت تحویل شب هشتمین رنگ مهتابی من و تو دریا رو دریاب! گریه کن بازی سال من زمینم منو بشکن مرثیه ی خروس هم طپش آوازه خون ما کجاست؟ مقصد دنیای وارونه! گود عربا درخت معجزه مرد قصه ها برج عقرب مثل لالایی کردی منتظر عبور تو آتش همون، کاسه همون دروچرخه سه تفنگی ترانه عاشقانه نیست! صفر خان کوچه های یوسف اباد ایران، ایران مثل هنوز نرده های سرخ ترجمه ی چشمای تو صبحانه ی نور استکان آخر چای حراج ترانه ی عقرب نشین عاشق تر به شب بگو آفتابی شه! دفتر خورشید عطر بی عطر تو! خط پایان شب بیا عروسک نباشیم! یه موتور می خوام، یه جاده خونه یعنی هزار و یک شب حرف آخر شب چهارشنبه سوری تو پرنده بودی، من سرو سنگ انداز آواز همیشگی حنجره پر خنجره چای تلخ خبر یه روز میاد که روز بیاد! سکه ی شب همزاد خسته چشمک مست تو یعنی ترانه زیر خط نقطه چین آخرین آواز قو قصه ی عشق شب و روز دیکته ی من حنجره هارو خبر کن برام بخوان دفتر سوم: مرثیه ی امرداد مرثیه ی امرداد

برشی از متن


شنبه ناظم ما می گفت: «پیش بزرگ ترها فضولی موقوف!» و من فضول بودم نه دست به سینه ی سکوتو نه سر به راه مشقو مسیر مدرسه! تجدیدی هزار مرتبه نوشتن «باز تکرار نخواهد شد»! تجدیدی «دوستت دارم» گوشه ی کتاب جبر! تجدیدی مداوم ترکه و تنبیه! تجدیدی «برپا» ی ناشنیده ی معلم تجدیدی «برجا» نماندن زنگ آخر تجدیدی دیوار کوتاه ته حیاط! (فراش فربه ی مدرسه به گرد گریز من هم نمی رسید!) بر نیمکت سبز همان پارک سوت و کور می نشستم جریمه های عاشقانه ی خود را رج می زدم: آن زن ستاره دارد، آن زن عشق دارد، آن زن ترانه دارد... سوال های ساده قد می کشیدند: «چرا آن ماهی سیاه به دامنه ی دور دریا نرسید؟» «چرا پدر بزرگ با دعاهای مداوم من زنده نشد؟» «چرا کسی گوش آقای مدیر را نمی کشید، وقتی داد می زند و حرف های بد می گوید؟» «مگر خط کش برای خط کشی دفاتر نیست؟ پس چرا آقای ناظم راه استفاده از آن را نمی داند؟ این خطوط خون مرده از کف دست های من چه می خواهد؟» «دانستن مساحت مثلث به چه درد من می خورد؟» و هیچ کس از کسان من نمی دانست که با همین سوال های ساده ی بی حصار، راهی به سواحل ستاره باز خواهم کرد! راهی به رهایی رویا و خانه ی شاعری بزرگ که رو به آینه ای دعا می کرد!   یک شنبه در دیدار نخست آن همه خورشید، دستادست تو بودم! گفتی: «سه قلب سر به زیر نشانی خانه ی اوست!« و باد بی قرار روسری سیاه تو را به نام من دزدید! در زدیم... صدای سرفه خبر از آمدنش می داد به نگاهی درد تمام ترکه ها را از خاطرم برد! گفتم: «آزادی ام، آزادی ات، آزادی مان! صرف آرزو چه دشوار است پدر!» جوابش تلخ بود و دردی هزار ساله: «جمجمه ی پدرانمان خشت مناره ی چنگیز است! بهترین خاطراتمان از اسکندر به جا مانده! در بهار بی بار و برگی زیسته ایم! چگونه می خواهی چنارمان سبز باشد؟» در پناه سه استکان حقیقت گریستیم!...

شاعر: یغما گلرویی انتشارات: دارینوش

درباره یغما گلرویی نویسنده کتاب کتاب تنها برای تو می نویسم بی بی باران - یغما گلرویی

یغما گلرویی؛ شاعر ترانه‌های یاغی! یغما گلرویی ترانه‌سرا، نویسنده و عکاس ایرانی است که به دلیل سبک خاص اشعارش در کوتاه مدت به شهرت قابل توجهی دست یافت. در ترانه‌های یغما شعله‌های سرکشِ اعتراض و اشتیاق به آزادی را خواهید دید که آرمان‌شهر قابل احترامی است؛ آرمان‌شهری که حقیقتا ارزش زیستن دارد! دست‌ِکم به لطف کلمات! اگر شما نیز از مخاطبین کتاب شعر معاصر هستید، باید بدانید که در مطلب امروز وبسایت کتابانه، با مرور زندگی نامه یغما گلرویی …

سایر آثار نویسنده

مشاهده بیشتر

نظرات کاربران درباره کتاب تنها برای تو می نویسم بی بی باران - یغما گلرویی


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب تنها برای تو می نویسم بی بی باران - یغما گلرویی" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل