کتاب ترن هوایی کارآفرینی - دارن هاردی

کتاب ترن هوایی کارآفرینی اثر دارن هاردی

"ترن هوایی کارآفرینی" کتابی سرشار از مطالب کلیدی و اثربخش جهت آغاز و حفظ کارآفرینی و کسب موفقیت در آن می باشد که با استقبال بی نظیری از مخاطب رو به رو گشته است. امروزه واژه ی کارآفرینی به طور مکرر در سراسر جهان به گوش می رسد و جنجال ها و مباحث زیادی را به دنبال می آورد.

به طور کلی، کارآفرین به کسی گفته می ‌شود که علاوه بر برخورداری از خلاقیت بالا، دارای روحیه ‌ی خطرپذیری است و می ‌تواند برای حل مشکلات دنیای امروز راه کارهای عملی و مبتکرانه ای ارائه دهد. در واقع، انسان ‌های کارآفرین موجب ظهور مشاغل جدید شده و می‌ توانند با تشخیص زود هنگام فرصت‌ های رشد، نیرو و نشاط تازه ‌ای به تشکیلاتی که سال ‌ها از عمرشان می‌ گذرد، ببخشند. به طور حتم همه ی ما تاکنون شاهد کارآفرینان موفق و یا ناموفقی بوده ایم که روز به روز نیز بر تعدادشان افزوده می شود؛ اما چه چیزی موجب این پیشرفت ها و یا ناکامی ها می گردد! مولف به پاسخ این مساله پرداخته و مطالب و روش هایی کاربردی را بیان می کند که افراد با متوسل شدن به آن ها به راحتی می توانند به موفقیت و پیشرفت در حیطه ی فعالیت خود دست یابند.

کتاب دارن هاردی با عنوان ترن هوایی کارآفرینی با ترجمه ی علی رضا خاکساران توسط انتشارات آموخته به چاپ رسیده است.

فهرست

پیش گفتار مترجم در ستایش کتاب «ترن هوایی کارآفرینی» این کتاب را چطور بخوانید؟ مقدمه باجه ی فروش بلیط: سوار شدن یا نشدن مساله این است فصل اول: حداقل قد لازم فصل دوم: کمربندهای تان را محکم ببندید فصل سوم: سوخت رسانی به موتور فصل چهارم: صندلی های خالی ترن هوایی کارآفرینی تان را پر کنید فصل پنجم: نشستن روی صندلی جلوی ترن هوایی فصل ششم: سرعت بگیرید فصل هفتم: دست ها بالا فصل هشتم: به دوربین لبخند بزنید حسن ختام کلام آخر تقدیر و تشکر کاربرگ ها کاربرگ فصل اول کاربرگ فصل دوم کاربرگ فصل سوم کاربرگ فصل چهارم کاربرگ فصل پنجم کاربرگ فصل ششم کاربرگ فصل هفتم کاربرگ فصل هشتم پیوست: هشت اشتباه مصیبت بار

برشی از متن کتاب

برشی از کتاب : لحظه ی سرنوشت ساز! به خانه ی دوستم رسیدم و آماده ی دورهمی با برو بچه ها بودم. طبق قرار، آبجو و پیتزا هم بود؛ اما فیلم چطور بود؟ اصلاً چیزی نبود که انتظارش را داشتم. جذب فیلم شده بودم و برای بیست دقیقه نتوانستم از آن چشم بردارم. وقتی تمام شد، نگاهی به دور و برم انداختم تا رفقایم را پیدا کنم که دیدم آن ها هم به صفحه ی تلویزیون زل زده اند (مشخص بود که آن ها هم انتظار چیز دیگری را داشتند). به نظر می رسید تحت تاثیر این فیلم قرار نگرفته اند؛ ولی به نظر من که بی نظیر بود! (توجه داشته باشید که دهه ی هشتاد بود) این ویدئو را شرکتی تهیه کرده بود که پیشنهاد می داد دستگاه تصفیه آب را عمده بخرید و به قیمت خرده فروشی بفروشید و سود کنید. در اصل پیشنهاد فرصتی برای ورود به دنیای کسب وکار را می داد. به خودم گفتم، یک دقیقه صبر کن، از عهده ی این کار برمی آیم. خدای من، این دقیقاً همان چیزی است که می خواهم. آیا اگر وارد این کار شوم، ارزش آفرینی می کنم؟ آیا سودآور است؟ رئیس خودم هستم؟ آیا کار متفاوتی انجام می دهم؟ این ایده تلنگری در اعماق وجودم زد. با وجود اینکه سن کمی داشتم، این فرصت تجاری را درک می کردم، در حالی که سایر دوستانم بی شور و شوق فقط به صفحه ی تلویزیون خیره شده بودند. در فصول تابستان که دوستانم سرشان گرم کارهای کم درآمد بود، کارها را به شکل متفاوتی انجام می دادم. دست به فعالیت های عجیب می زدم، برای مثال، چمن زنی می کردم یا میخ ها را از ساختمان های در حال ساخت جمع می کردم و هر کدام را به ازای یک پنی می فروختم. از طرف یک موسسه ی محلی در حوزه ی آموزش بازرگانی مامور شده بودم تا فرم هایی را به افراد منتظر در ایستگاه اتوبوس و قطار بدهم پر کنند که این کار استراتژی آن مدرسه برای جذب نیروی کار به حساب می آمد. سخت کار می کردم، ولی به روش خودم پیش می رفتم و به تنهایی مسائل را یاد می گرفتم. ایده ی راه اندازی کسب وکار شخصی، کنترل آینده ی خود و تن ندادن به شغل های کم درآمد و قوانین بی معنی باعث شدند نفس طغیان گر درونی ام بیدار شود. انگار کسی نورانی ترین لامپ دنیا را در ذهنم روشن کرده بود. وارد گود شده بودم! هزینه ی ثبت نام و خرید لوازم اولیه برای فروش دستگاه تصفیه آب چیزی حدود پنج هزار دلار بود و لحظه ای معطل نکردم. بلافاصله چکی 000ر5 دلاری نوشتم و تمام پس اندازم از چمن زنی، جمع آوری و فروش میخ ها و پر کردن فرم ها را صرف این کار کردم. چند روز بعد، فضای گاراژ پدرم با دو ردیف دستگاه تصفیه ی آب پر شد. دقیقاً نمی دانستم باید با آن ها چکار کنم؛ ولی اهمیتی نداشت، چون وارد این تجارت شده بودم. هنوز هیجانی را که در آن لحظه داشتم فراموش نکرده ام. داخل گاراژ ایستادم، دستانم را روی کمرم گذاشتم و هم زمان...

نویسنده

دارن هاردی، ناشر دبیر تحریریه ی مجله ی موفقیت، روی همان صندلی نشسته است که پیش از این، اشخاصی مثل اوریسون سوئت ماردن، دبلیو کلمنت استون، ناپلئون هیل و اوجی ماندینو بر آن نشسته بودند. دارن، حدود شانزده سال است که جزو سرآمدان صنعت موفقیت و پیشرفت شخصی ست. او در همین زمینه دو شبکه ی تلوزیونی را به نام های شبکه ی مردم (tpn) و شبکه آموزش موفقیت ((tstn راه اندازی کرده است و این شبکه ها بالغ بر هزاران برنامه تلوزیونی، نمایش های زنده و محصولات را با همکاری بسیاری از خبره ترین کارشناسان جهان، تولید و پخش کرده اند. خودِ دارن، نتیجه به کار بردن همان اصولی ست که خودش در اثر مرکب از آن ها پرده برداری می کند. به عنوان یک کارآفرین، او در هجده سالگی درآمدی صد هزار دلاری داشت در بیست و چهار سالگی به درآمدی بالغ بر یک ملیون دلار در سال رسید. در بیست هفت سالگی مالک شرکتی با درآمد سالانه 50 میلیون دلار بود. او هزاران کار آفرین را راهنمایی کرده، به بسیاری از شرکت ها و موسسه های بزرگ مشاوره داده و عضو هیات مدیره ی چندین شرکت مختلف و سازمان های غیر انتفاعی متعدد است. دارن، به عنوان ناشر و دبیر تحریریه ی مجله ی موفقیت، در موقعیت منحصر به فردی قرار دارد که می تواند با کارشناشان پیشرو و برجسته در حوزه ی موفقیت و پیشرفت شخصی مصاحبه کند و بر این لیست بیفزایید بسیاری از برترین مدیران عامل، کار آفرینان تحول آفرین، ورزشکاران فوق ستاره، هنرمند برجسته و قهرمانان المپیک که در این مصاحبه ها از رازهای موفقیت فوق العاده آن ها پرده بر می دارد و آن را در اختیار عموم قرار می دهد. دارن هر ماه خلاصه ی از بهترین اطلاعات و استراتژی های موجود در زمینه موفقیت را با اصول موفقیت امتحان شده توسط خودش ترکیب کرده و در صفحات مجله ی موفقیت، وبلاگ، توییتر، فیسبوک، و همچنین در سمینارهای زنده مقابل مخاطبان و کارآفرینان سراسر کشور قرار می دهد. اشتیاق و علاقه ی شدید دارن به موفقیت و پیشرفت شخصی، هسته اصلی کسب و کار و فلسفه ی زندگی او را تشکیل می دهد. او خودش را متعهد می بیند که به دیگران در دست یابی به توانایی های بالقوه شان کمک کند تا زندگی غنی تر و کامل تر را تجربه کنند. دارن سخنرانی محبوب پرطرفدار است و به طور منظم در برنامه رادیوی ملی و شبکه های مختلف تلوزیونی آمریکا حضور دارد.

نویسنده: دارن هاردی مترجم: علیرضا خاکساران انتشارات: آموخته