محصولات مرتبط
کتاب ترس فرفری از گم شدن مامانش نوشته ی اینگر مایر و ترجمه ی صبا رفیع توسط انتشارات فنی ایران به چاپ رسیده است.
" فرفری " برّه کوچولوی بازیگوشی می باشد که مدام جست و خیز می کند و بالا و پایین می پرد. اما باید به نکته ای مهم در مورد او اشاره کنیم؛ دور شدن مامان، فرفری را حسابی می ترساند. این ترس از زمانی شروع شد که وقتی او با برّه های دیگر مشغول بازی کردن بود، پایش سُر می خورَد و به زمین می افتد؛ اشک از چشمانش سرازیر می شود ولی هرچه نگاه می کند مادر را کنار خود نمی بیند. از آن روز به بعد برّه کوچولو به مامان اجازه نمی دهد حتی برای لحظه ای از او دور شود؛ ولی مادرش دلش می خواهد زمانی که فرفری مشغول بازی کردن است، آن طرف مزرعه کنار دوستانش باشد. مادر، پیشنهادهایی مثل کشیدن دایره قرمز بر روی پشتش، آواز خواندن با صدای بسیار بلند، درست کردن رشته های گل قاصدک و... را مطرح می کند تا پسر کوچولویش بتواند از دور او را در میان جمع گوسفندان تشخیص دهد و دیگر تا این حد نگران نشود. اما هیچ کدام از این راه حل ها عملی نمی شود چون گوسفندان دیگری هم هستند که بر روی پشت خود دایره قرمز دارند، یا آواز خواند با صدای بلند بقیه را می ترساند و آنها اجازه نمی دهند مامان با صدای بلند بخواند. پس از کلی صحبت کردن با برّه، ناگهان یک روز فکری به نظر مامان می رسد تا این ترس را برای همیشه از فرفری دور کند...
ترس فرفری از گم شدن مامانش جلد دیگری از مجموعه ی ماجراهای فرفری می باشد که در سه جلد با عناوینی از جمله ترس فرفری از صدای بلند، ترس فرفری از چیزهای جدید تهیه شده است. زبان ساده، صفحات مصور و رنگ آمیزی شاد تصاویر از جمله جذابیت های این مجموعه برای کودکان می باشد.
برشی از متن کتاب
بره ی کوچولویی که نامش فرفری بود، دوست داشت بدود، جست و خیز کند و با دوست هایش بره های کوچولو بالا و پایین بپرد. صخره ی کوچولویی وسط محل زندگی شان بود. گاهی دور صخره مسابقه می دادند. گاهی از روی چاله ی آب می پریدند. گاهی هم دنبال گل قاصدکی می گشتند که آن را بجوند. مامان فرفری دوستداشت وقتش را با گوسفندهای بزرگ دیگر در کنار درخت بزرگ سیب در آن سوی مزرعه بگذراند. آنها خوشحال و خندان سیب می خوردند و یکدیگر را از اخبار مزرعه باخبر می کردند. یک روز فرفری داشت با دوستانش مسابقه می داد که افتاد و زانویش خراش برداشت. قطره های درشت اشک روی صورتش جاری شد و دوید تا مامانش را پیدا کند. مامان! او گشت و گشت ولی نتوانست مامانش را پیدا کند. گریه کنان گفت: من می ترسم. مامان کجایی؟ چند دقیقه بعد مامان فرفری با یک سیب گنده در دهانش به وسط مزرعه آمد. بره کوچولو به طرف او دوید و صورتش را به پشم های گرم او مالید. فرفری بع بع کنان گفت: فکر کردم هیچ وقت برنمی گردی! قلب کوچولوی او تند تند می زد تا این که بالاخره آرام شد. از آن روز به بعد، نمی گذاشت مامانش از جلوی چشمش دور شود. همه جا دنبالش می رفت. همیشه آن قدر به او نزدیک بود که اگر مامانش یک قدم به عقب یا چپ و راست می رفت هر دو روی زمین ولو می شدند. یک روز مامان فرفری گفت: فردا پیش پسرخاله ات فری بمان، تا من بروم سیب جمع کنم. فرفری گفت: نمی شه، نمی شه، دلم خیلی برات تنگ می شود. اگر اتفاقی برایت افتاد چکار کنم؟ مامان فرفری پوزه اش را به بره کوچولو مالید و گفت: مگر همیشه برنگشته ام پیش تو؟ شرط می بندم اگر بشمریم، تا حالا بیش از صد بار است که رفتم و برگشته ام. فرفری فکر کرد و سرش را تکان داد. بله، او همیشه برگشته است. پس امیدوار باش فردا هم برمی گردم؟ فرفری دوباره سر تکان داد. بله... امیدوارم... امیدوارم... امیدوارم... امیدوارم. با گفتن امیدوارم خالش بهتر شد. فکرهای جدیدی هم به نظر مامان فرفری رسید. بیا رشته ای با گل قاصدک درست کنیم تا وقتی من طرف درخت می روم، سیب ما را به هم وصل کند. فرفری گفت: باشد.. من دیگر احساس تنهایی نمی کنم. آنها رشته ی بلندی درست کردند و در مزرعه راه افتادند تا این که دو تا بره چند تا از گل ها را خوردند و رشته پاره شد. چطوره یک دایره ی بزرگ قرمز روی پشتم بکشم تا بتوانی از دور مرا ببینی. فرفری لبخندی زنان گفت: چه فکر خوبی! ولی بعضی از گوسفندها هم از این کار خوش شان آمد و دایره های قرمز روی پشت شان کشیدند. فرفری دیگر نمی توانست مامانش را در میان آنها پیدا کند. اگر آن قدر بلند بع بع کنم که تو آن طرف مزرعه هم صدای مرا بشنوی چطوره؟ مامان فرفری روی پاهای عقبش ایستاد، هوا را از سینه اش بیرون داد و صدایی درآورد که بیش تر شبیه غرش بود تا صدای بع بع. فرفری دست زد. ولی گوسفندان دیگر ترسان و لرزان فرار کردند و از او خواستند که دیگر صداهای ترسناک در نیاورد...
- مهارت های زندگی
- از سری کتاب های نردبان
- نویسنده: اینگر م ایر
- مترجم: صبا رفیع
- انتشارات: فنی ایران
نظرات کاربران درباره کتاب ترس فرفری از گم شدن مامانش
دیدگاه کاربران