محصولات مرتبط
دربارهی کتاب تاثیر علم بر جامعه
محتوای کتاب تاثیر علم بر جامعه اثر برتراند راسل، براساس یک سری از سخنرانی راسل میباشد. زیرا داستان آنها آنقدر جالب است که بتوان بهم مرتبطشان کرد. این سخنرانیها در کالج راسکین، آکسفورد انجام شدند و هنوز هم به عنوان منبعی برای آموزش طبقه کارگر، به ویژه برای بزرگسالان میباشند. در انگلیس، تاریخ جنبش کارگری بسیار اهمیت دارد که لزوما باید به عنوان رشد فکری جامعه در نظر گرفته شود.
کتاب تاثیر علم بر جامعه تصویری روشن از مزیت ها و مضرات علم را برای جامعه ارائه می دهد و خواننده را با خود به عمق ماجرا می کشاند تا جایی که به تفکر و تحلیل برسد. آنچه در کتاب حاضر می خوانید واقعیت های دردناک گذشته، حال و آینده هستند که به زبانی ساده روایت شده اند، تا برای آنهایی که اهل اندیشیدن هستند به عنوان محرک عمل کند. بعد از خواندن کتاب در می یابید که فقدان علم و حضور علم چه بر سر جوامع آورده و قدرت طلبی و جاه طلبی کشورهای قدرتمند به جایی رسیده که به مردمان خودشان هم رحم نمی کنند. امید است که روزی واژه جنگ را تنها در کتاب ها ببینیم و صلح در سراسر جهان برقرار باشد.
کتاب تاثیر علم بر جامعه به قلم برتراند راسل و ترجمه ی شادی فروتنیان در نشر پیله به چاپ رسیده است.
فهرست
فهرست کتاب تاثیر علم بر جامعه
علم و سنت
اثرات عمومی تکنیک علمی
تکنیک علمی یک الیگارشی
دموکراسی و تکنیک علمی
علم و جنگ
علم و ارزش ها
آیا جامعه علمی می تواند پایدار باشد؟
- فلسفهی انگلیسی
- نویسنده: برتراند راسل
- مترجم: شادی فروتنیان
- انتشارات: پیله
مشخصات
- نویسنده برتراند راسل
- مترجم شادی فروتنیان
- نوع جلد نرم
- قطع رقعی
- نوبت چاپ 1
- سال انتشار 1399
- تعداد صفحه 159
- انتشارات پیله
برتراند راسل
برتراند راسل کیست؟
«برتراند راسل» (به انگلیسی: Bertrand Arthur William Russell)، یکی از نویسندگانِ همهچیزدانِ بریتانیایی بود که بر علوم گوناگونی نظیر منطق، فلسفه، ریاضی، تاریخ، جامعهشناسی، علوم سیاسی و... تسلط داشت. او رهبر جنبش فلسفی مخالفت با ایدئالیسم و یکی از برترین فلاسفهی قرن 20اُم محسوب میشد که به جایزه نوبل ادبیات نیز دست یافته بود. از مقالات مهم راسل، میتوان به مقاله باب دلالت اشاره کرد که به یکی از چارچوبهای فلسفه تبدیل شد. وی همینطور تحقیقات مهمی در حوزه ریاضیات، متافیزیک، منطق و... انجام داد. در ادامه به معرفی و بررسی بیشتر بیوگرافی برتراند راسل خواهیم پرداخت.زندگینامه برتراند راسل
راسل در سال 1872 میلادی، در خانوادهای بانفوذ متولد شد. آنها از اشرافزادگان بریتانیا محسوب میشدند و هر یک، یا در مناصب حکومتی مشغول به کار بودند و یا با مقامات عالی کشور، ارتباطات نزدیکی داشتند. راسل در سنین پایین، اعضا خانواده خود را، یکی از پس از دیگری، از دست داد. ابتدا مادر و خواهر و سپس پدرش، بر اثر بیماریهای مختلف درگذشتند و برتراند و برادرش، برای زندگی، نزد پدربزرگ رفتند؛ اما طولی نکشید که پدربزرگشان نیز چشم از جهان فروبست! در زندگینامه برتراند راسل، که توسط خودش نوشته شده، آمده است که او از کودکی به ریاضیات و فلسفه و علوم دینی علاقهمند بود و تنها چیزی که از خودکشی او، بخاطر غم از دست دادن اعضای خانواده، ممانعت کرد، اشتیاق بسیار او برای درک ریاضیات بود.مطالعه بیشتر: آثار و زندگینامه میشل فوکو
شروع تحصیلات عالی و اخراج از دانشگاه!
راسل در دانشگاه کمبریج به مطالعه رشته ریاضی و فلسفه مشغول شد و در سال 1901 تحقیقاتی در حوزه مجموعهها انجام داد که منجر به کشف «پارادوکس راسل» گشت. او 7 سال بعد از این این کشف، به انجمن سلطنتی علوم بریتانیا پیوست. راسل فیلسوفی صلحدوست بود و در طول حیاتش، همواره، با امپریالیسم مخالفت میکرد. او در سال 1918، به دلیل سخنرانی علیه جنگ و محکوم نمودن ایالات متحده به دخالت در جنگ ویتنام، از کمبریج اخراج و به تحمل 6 ماه زندان محکوم شد. وی به طور علنی با هیتلر و استالین وسیاستهای آن دو مخالف و همواره خواهان خلع سلاح هسته در جهان بود.زندگی شخصی برتراند راسل و حواشی آن
راسل زندگی شخصی ناآرامی داشت و در طول زندگیاش، سه بار طلاق را تجربه کرد. در سال 1894، برای نخستین بار ازواج کرد؛ همسر اول او، «آلیس پیرسال اسمیت» نام داشت؛ اما این ازدواج چندان دوام نداشت و با خیانت راسل به پایان رسید. وی در سال 1921 با «دورا راسل» ازدواج کرد و طی چهارده سال زندگی مشترک، از او صاحب دو فرزند شد. این زندگی، هنگامی که دورا، از مردی آمریکایی، به نام «گریفین بری» باردار شد، به پایان رسید. راسل، یک سال پس از جدایی از دورا، با زن 21 سالهای به نام «پاتریشیا هلن اسپنس» ازدواج کرد و در سال 1952، از او نیز جدا شد. آخرین ازدواج راسل با «ادیث فینچ» بود که تا پایان عمر راسل دوام داشت. زندگی راسل حواشی دیگری نیز داشت. در کتاب فیلسوفان برکردار، که بخشی از آن به بیوگرافی برتراند راسل اختصاص دارد، نوشته شده که مطابق شواهدی مبهم، راسل با عروس خود ارتباط داشته و همین امر سبب جنون پسرش، «جان»، شد. هرچند برخی چنین ادعایی را رد میکنند و بر این باورند که جنون در میان راسلها، امری موروثی بوده است.مرگ برتراند راسل
راسل در تاریخ 2 فوریه 1970، بر اثر ابتلا به آنفولانزای شدید، چشم از جهان فرو بست. پیکر او، مطابق خواستهی خودش، سوزانده شد و خاکسترش به کوههای ولز منتقل گشت.راسل، فعالِ ضد جنگ و فیلسوفِ صلح طلب
همانطور که پیشتر نیز اشاره کردیم، برتراند راسل در طول زندگی پربار خود، به فعالیتهای ضد جنگ زیادی پرداخت و در این مسیر به زندان نیز افتاد. از فعالیتهای صلحطلبانه و انساندوستانهی وی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:- راهاندازی کمپین ضد هیتلر
- انتقادات علنی و شدید به فعالیتهای استالین در شوروی
- مخالفت با دخالت آمریکا در جنگ ویتنام
- بنیانگذاری انستیتوی دفاع از صلح در سال 1963
- شرکت در تظاهرات حمایت از خلع سلاح هستهای در سال 1961 (این حرکت منجر به زندانی شدن مجدد وی، در سن 89 سالگی، شد).
- انتقاد شدید از فعالیتهای سرمایهداری و استعمار نشات گرفته از آن و هشدار بابت پیامدهای آن
اعتقادات برتراند راسل
راسل یک خداناباور بود و همواره به دین و اعمال مسیحیت انتقاد میکرد. بخشی از نظرات وی در کتابی با نام «چرا مسیحی نیستم؟» به چاپ رسیده است. او در ابتدا ادعایی مبنی بر توانایی خود در عدم اثبات وجود خدا نداشت؛ اما چندین سال بعد با ارائه تمثیل «قوری راسل» یا همان «قوری چای آسمانی»، بر بیخدایی خود (به جای ندانمگرایی) تاکید کرد. وی در این باره میگوید: «به عنوان یک فیلسوف، اگر بخواهم برای شنوندههای فلسفیِ محض سخن بگویم باید بگویم که خود را یک ندانمگرا توصیف میکنم؛ چرا که فکر نمیکنم برهانی قاطع وجود داشته باشد که کسی بتواند اثبات کند که خدایی وجود ندارد. از سوی دیگر اگر بخواهم بر فردی معمولی در خیابان اثری صحیح بگذارم فکر میکنم که باید بگویم من یک خداناباور هستم؛ چرا که وقتی میگویم نمیتوانم اثبات کنم که خدایی وجود ندارد مجبورم که همچنین به همانسان بگویم که نمیتوانم اثبات کنم که خدایان هومری وجود ندارند». به اعتقاد راسل، «ترسیدن» منشا به وجود آمدن دین است و در کتاب اجتماع انسانی بیان میدارد:«انسان پدیدههایی را میدیده است که باعث ترس و اضطرابش میشده و برای اینکه این ترس و اضطراب را آرام کند، نمیتوانسته ازعلم و شناخت واقعی پدیدهها که بعد منجر به پیدا کردن راهحلی مناسب و منطقی میشده استفاده کند؛ در نتیجه به جای علاج واقعه، یک مسکن برای خود پیدا میکرده و به تعبیری دل خود را خوش میکرده است. مثلاً بااعتقاد به قضا و قدر، ناملایمات زندگی را برای خود تعریف میکرده. یا با اعتقاد به بهشت و اینکه اگر ما اینجا سختی میکشیم در عوض بهشتی وجود دارد که در آنجا راحتیم، ناملایمات زندگی را برای خود تحملپذیر و توجیه میکرده است».
اندیشه ها و فلسفه برتراند راسل
راسل بیش از هر چیز، به خاطر تحقیقات مفصل و موفقش در زمینه ریاضی و فلسفه مشهور شده است. او از بنیانگذران فلسفه تحلیلی بود که سبکی از اندیشیدن را ارائه میکند. این فلسفه هماکنون در دانشگاههای برتر جهان تدریس میشود. «خرد» مفهومی بود که اندیشه راسل را به پرواز درمیآورد و ذهن او را بیش از موضوع دیگری سیال مینمود؛ احتمالا میدانید که «خرد» با عمل و اخلاق پیوند خورده، در حالی که «دانش» لزوما چنین نیست. دانش فقط باید از خطا مبرّا باشد و الزامی در عمگرا بودن آن وجود ندارد و خرد باید سبب ارتقا و بهبود سطح کیفی زندگی شود و بتوان آن را در زندگی پیاده نمود. بنابراین وقتی کسی با نوعی از خرد که چنین خصوصیاتی ندارد روبهرو شود، طبیعی است که آن را توخالی و بیاصالت در نظر بگیرد. راسل میگوید:«اگر انسان میخواهد همزمان با رشد دانش خود، رشد کند، اراده و احساس او باید با افکارش همگام باشد. اگر این حاصل نشود، اگر دانش، نجومی شود اما اراده و احساس محدود باقی بماند، ناهماهنگیای به وجود خواهد آمد که نوعی از جنون را خلق خواهد کرد، با پیامدهایی فاجعه بار».راسل فیلسوفی بود که بسیار به فلسفه خدمت کرد و همینطور تاثیرات قابل توجه و قابل تقدیری در علوم دیگر بجا گذاشت. تلاش و اشتیاق بیکران او برای فهمیدن و درک اسرار هستی، دقیقا همان چیزی است که یک دانشمند، برای «دانشمند شدن» به آنها نیازمند است. او در اتوبیوگرافی خود، دربارهی خود چنین میگوید:
«از یک طرف می خواستم بدانم آیا همه چیز را میشود فهمید؟ و از طرف دیگر، میخواستم هر کاری را که ممکن است، برای خلق دنیایی بهتر انجام دهم».او که فیلسوفی امیدوار و خوشبین بود، در تلاش برای کمک به جهان، برای بهتر شدن، روی نمودار امیدواری، گاهی نزول و گاهی صعود کرد، اما هرگز گرفتار سقوط نشد؛ بر طبق نوشته خودش:
«ممکن است راه رسیدن به جهانِ انسانهای آزاد و خوشحال را کوتاهتر از چیزی که واقعا هست، در نظر گرفته باشم اما این تصورم اشتباه نبوده که خلق چنین دنیایی، امکانپذیر است».
آثار برتراند راسل
کتاب های برتراند راسل موضوعات مختلفی را شامل میشوند. او درباره آثار و حوزههای فعالیت خود میگوید: «تا چهلسالگی که مغزم خوب کار میکرد به دنبال ریاضیات و پژوهش در اعداد بودم؛ از چهل تا شصتسالگی که ذهنم ضعیف شده بود به فلسفه گرویدم و در اواخر عمر که مغزم، بهکلی، از کار افتاد به سیاست پرداختم». کتاب های این نویسنده مشهور عبارتند از:- کتاب دنیایی که من میشناسم
- کتاب حقیقت و افسانه
- کتاب جهان بینی علمی
- کتاب راه پیشنهادی به سوی آزادی
- کتاب در ستایش شکاکیت
- کتاب آتمیسم منطقی
- کتاب پژوهشی در معنا داری و صدق
- کتاب مسئله چین
- کتاب چرا من مسیحی نیستم؟
- کتاب در ستایش بطالت
- کتاب تاثیر علم بر جامعه
- کتاب دین و معرفت
- کتاب کابوس های حضرات والا مقام
- کتاب بلشویسم
- کتاب زندگینامه برتراند راسل به قلم خودش
- کتاب آزادی و سازمان
- کتاب علم و دین در جامعه
- کتاب تحلیل ذهن
- کتاب آرمان های سیاسی
- کتاب چیزی که من اعتقاد دارم
- کتاب هنر فلسفه پردازی
- کتاب شرح انتقادی فلسفه لایبنیتس
- کتاب مسائل فلسفه
- کتاب قدرت
- کتاب منطق و عرفان
- کتاب تاریخ فلسفه غرب
- کتاب تکامل فلسفی من
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران