محصولات مرتبط
کتاب برف در تابستان اثر سایاداو یوجوتیکا و ترجمه ی نیما قربانی توسط نشر بینش نو به چاپ رسیده است.
کتاب" برف در تابستان" به اندیشه هایِ انسانی می پردازد که زندگی اش توام با درد، امید، رنج و شادکامی است. در اصل این کتاب، با ارائه سخنانی ساده و عمیق سعی در هوشیار ساختن مخاطب دارد. کتاب، داستان منسجم و پیوسته ای را دنبال نمی کند و هر صفحه و هر فصل از آن می تواند به تنهایی بینش های نو و متفاوتی را پیش روی خواننده بگشاید. محوریت کتاب، راه های افزایش هوشیاری از طریق مشاهده، نظاره گری و تمرین است. نویسنده اعتقاد دارد آگاهی و هوشیاری انسان ها متفاوت است اما همه ی انسان استعداد پرورش فکر و آگاهی خود را دارند. این کتاب را می توان در دسته آثار عرفانی و دینی قرار داد زیرا در کتاب، نشانه هایی از بودا و بودائیسم دیده می شود. در فصل اول نویسنده راه هایی را برای افزایش هوشیاری از طریق مراقبه معرفی می کند. هوشیاری عبارتست از آگاهی و توجه. وی در این فصل با ارائه تمرین ها و روش های گوناگون سعی در بهبود عملکرد ذهن، آگاهی، توجه و در نهایت هوشیاری دارد و در ادامه، توضیحاتی پیرامون خلوت گزینی و عشق ارائه می دهد. سپس موضوع زندگی و مرگ را به چالش می کشد و به دنبال معنا در بین تمام مشکلات و رنج های آدمی است. همانطور که گفته شد کتاب داستان خاصی را بازگو نمی کند و ماند خطابه ای دلنشین عقاید نویسنده و دیدگاه های او را روشن می سازد که بر ذهن خواننده تاثیر شگرفی می گذارد. اگرچه جملات کتاب ساده و روان هستند، اما از ارزش بالایی برخوردارند و نباید آن ها را سطحی انگاشت. لازم به ذکر است که سایاداو یو جوتیکا این کتاب را با اقتباس از نامه های خود که 10 تا 15 سال پیش برای شاگردانش در غرب نوشته بود، تالیف کرده است.
فهرست
مقدمه مترجم فصل 1. ذهن، بهوشیاری و مراقبه فصل 2. خلوت فصل 3. عشق و هدایت والدانه فصل 4. زندگی و مرگ فصل 5.فصل پنجم. یادگیری و آموزش فصل 6.فصل ششم. ارزش و فلسفه فصل 7. فصل هفتم. دوستی، رابطه و محبت
برشی از متن کتاب
فصل چهارم | زندگی و مرگ مهم ترین چیز در زندگی ات چیست؟ با اندیشه درباره تمام زندگی ات خود را آزار مده. نگذار یک باره در اندیشه ی تمامی مشکلات گوناگونی روی که ممکن است برایت رخ دهد؛ اما در هر موقعیتی از خود بپرس « چه چیز تحمل ناپذیر و طاقت فرسایی در آن هست؟» چرا که از افشای آن شرمنده خواهی شد. (مارکوس اورلیوس) زندگی مملو از مشکل است. اما به آن نفرت مورز. زندگی انسان، فرصتی است برای یادگیری و رشد. درس هایی برای آموختن داری و خردی برای پرورش دادن. اگر یادگیری عمیقی نداشته باشی مجبور به بازگشت دوباره برای آموختن خواهی بود. تمام مشکلاتی که از آن ها گذر می کنی پر از معنا هستند. اگر نگرشی درست و نظرگاهی صحیحی داشته باشی. باید دیگران را برای یک زندگی پرمعنا یاری کنی. و دیگرانی نیز هستند که تو را یاری کنند. باید ارتباطات کارمایی داشته باشی. یکدیگر را یاری خواهیم کرد. از این رو، گمان مکن تمامی این مشکلات بی معنا هستند. نباید دور مشکلات بچرخیم، بلکه باید از میان آن ها عبور کنیم. هیچ چیز در زندگی بی عیب و نقص نیست. بهتر است انتظار کمال نداشته باشیم. من بی عیب و نقص نیستم، هیچ گاه نخواهم بود، و چنین انتظاری هم ندارم. «آنچه مرا نکشد قوی ترم می کند». (نیچه) زندگی را حتی با تمام درد، سرخوردگی، حقارت و پشیمانی اش هنوز با معنا و جالب می دانم. «هنگام زخم خوردگی است که افکار و امکانات جدید از پس زخم ها ظاهر می شوند». « خوشی افزایش می یابد تا آنجا که ظرفیت درد افزایش می یابد». این موهبت بزرگی است که شخص دریابد همچون هر شخص دیگری جنبه های منفی دارد، دریابد که الهامات شیطانی بالقوه، هم به خیر می انجامد و هم به شر، و در یابد که این الهامات نه قابل انکارند و نه می توان با آن ها زندگی کرد. به همین شکل، مفید است وقتی فرد می بیند اغلب پیشرفت هایش در تعارض با تکانه های شیطانی است. تجربه در زندگی آمیزه ای است از خیر و شر؛ خیر خالص یافت نمی شود؛ و اگر استعداد شر وجود نداشته باشد، خیری نیز نخواهد بود. زندگی دست یابی به خیر است؛ نه جدا از شر بلکه با وجود شر. (رولو می) زندگی بسیار سطحی و کسل کننده خواهد بود اگر سختی نباشد. رنج، یادگیری و رشد. من رنج بسیار کشیده ام و می کشم. اما به آرامی و در عین کرامت رنج می برم. رنج را بخشی از زندگی می دانم، بخشی بسیار مهم. چگونه می توانم چیزی بیاموزم اگر رنج نبرم؟ اما به هنگام رنج آرام می مانم. چه کسی باور می کند من رنج عمیقی دارم؟ گمان نمی کنم نباید رنجی باشد؛ گمان نمی کنم وجود رنج نشانه اشکال است؛ گمان نمی کنم باید در تکاپوی رفع رنج باشم، سعی در بر غلبه بر رنج ندارم، اما در تلاشم که رنج را معنا کنم؛ در تلاشم رنج را عمیقا درک کنم. بدون مقاومت. افسرده و پریشان نیستم. تنها امید دارم به حد کافی برای درک رنج و زندگی، خردمند باشم. هرگاه به شدت رنج می برم، یک قدم به سوی رهایی از وابستگی به پیش می روم. رنج به من درس هایی می دهد. آرزو، به رنج می انجامد.(این دومین حقیقت جلیل است). چه ساده و چه درست!
- نویسنده: سایاداویو جوتیکا
- ترجمه: نیما قربانی
- انتشارات: بینش نو
نظرات کاربران درباره کتاب برف در تابستان - سایاداو یوجوتیکا
دیدگاه کاربران