کتاب بادبادک باز | نشر مروارید

درباره‌ی کتاب بادبادک باز

در کتاب بادبادک باز، اثر خالد حسینی ، قهرمان داستان امیر نام دارد و داستان نیز از زبان او روایت می‌شود. "امیر" پسرِ تاجری پولدار از طایفه‌ی پشتون و دوست و خدمتکارش حسن از طایفه هزاره است که دوران بلوغ را می‌گذرانند. این اختلاف نژادی و طبقاتی محور اصل داستان و تنش‌های موجود در آن است. حسن و پدرش از خدمتکاران خانواده‌ی "امیر" هستند؛ اما پدر "امیر"، حسن را پسر دوم خود می‌داند و این امر موجبات حسادت و نفرت "امیر" را نسبت به حسن فراهم می‌کند.

روزی "امیر" و حسن گرفتار خشم و تعصب آصف، پسر شرور محله‌شان می‌شوند دلیل آن نیز بادبادک " امیر " است که به دست آصف افتاده و حسن برای گرفتن بادبادک نزد آصف می‌رود. حسن در این اتفاق آسیب جسمی و روحی می‌بیند اما " امیر" در این جریان هیچ کمکی به حسن نمی‌کند و پس از این حادثه، عذاب وجدان به سراغ  " امیر" می‌آید... او با طرح نقشه‌ای باعث می‌شود حسن و پدرش خانه‌ی آنان را ترک کنند...

بعد از گذشت سالها که افغانستان دچار اغتشاش و تحت سلطه طالبان می شود، این گروهک، حسن و همسرش را به جرم هزاره بودن به قتل میرسانند و تنها پسری معصوم به نام (سهراب) از آن‌ها به یادگار می ماند، پسری که به دست طالبان اسیر می‌شود. "امیر" تصمیم می گیرد از رفاه خود دست کشیده و برای نجات جان تنها فرزند حسن که در دل این طوفان جان خود را فدای میهن کرده است، راهی افغانستان شود تا بار گناهان خود را کم کند و آنجا با حقیقتی درباره ی پدرش و حسن رو به رو می شود ...

در این رمان می توانیم با زوایای دیگری از افغانستان آشنا شویم که با تمامی چیزهایی که تا به حال دیده ایم و شنیده ایم متفاوت است. چرا که نویسنده تلاش می کند آگاهی نادرست و دید تحقیر آمیزی که دیگر کشورها نسبت به افغانستان و افغانی ها دارند را با آگاهی درست جایگزین سازد.