کتاب باباگوریو | اونوره دو بالزاک؛ ترجمهی مهدی سحابی
- انتشارات : مرکز
- مترجم : مهدی سحابی
- تگ : کتاب بابا گوریو
محصولات مرتبط
دربارهی کتاب باباگوریو؛ ترجمهی مهدی سحابی
کتاب "باباگوریو" یکی از پرطرفدارترین رمانهای اونوره دوبالزاک است که همواره مورد ستایش علاقهمندان به رمان قرار میگیرد.
شخصیت اصلی قصه، "گوریو" نام دارد. وی مردی میانسال است که از صمیم قلب به دختران خود عشق میورزد؛ دخترانی با نامهای "آنستازی" و "دلفین" که بر خلاف پدر مهربان خویش، صاحب قلبی عاری از احساس و عاطفه هستند. در واقع، آنها هیچ مهر و محبتی نسبت به مرد قصه ندارند.
گوریو، مالک یک کارخانهی تولیدی است؛ کارخانهای که رشته فرنگی، پاستای ایتالیایی و نشاسته تولید کرده و ثروت فراوانی را نصیب صاحب خود میکند. در نتیجه، او و فرزندانش از زندگی مرفهی بهرهمند میباشند. به طوری که آنستازی و دلفین، در بهترین شرایط ممکن و بدون هیچ دغدغهای پرورش مییابند.
اصل ماجرای زندگی گوریو از جایی آغاز میگردد که دخترانش بدون گرفتن رضایت او، تصمیم میگیرند، با مردانی همچون خویش، پیمان زناشویی ببندند. مرد قصه، جهت خوشحالی و سربلندی فرزندانش، جهیزیهای مفصل را برای آنها تدارک میبیند؛ جهیزیهای مجلل که به قیمت از دست رفتن تمام دارایی و ثروت گوریو تهیه میشود و او را به مردی فقیر و تنگدست مبدل میسازد.
تحت چنین شرایطی، گوریو، با مال اندک خویش، به ناچار، در یکی از اتاقهای اجارهای و محقر پانسیون خصوصی "سرای ووکر" سکونت میگزیند؛ پانسیونی متشکل از چند اتاق قدیمی که در کوچهی تنگ و باریک "سنت ژنهویو" قرار دارد. خانم "ووکر" صاحب این ساختمان است؛ زنی پیر که سالها پیش همسرش را از دست داده و با مستاجران خود، با مهربانی رفتار میکند.
گوریو علیرغم، قرار گرفتن در این وضعیت اسفناک، همچنان دخترانش را دوست میدارد و تنها توقعش از آنها، ملاقاتهایی کوتاه است؛ خواستهای که به هیچ وجه توسط آنستازی و دلفین، تحقق نمیشود و مرد قصه را با ماجراهایی غمانگیز روبهرو میسازد.
برشی از متن کتاب بابا گوریو
اوژن با خود گفت:
- ببینی این کیست؟ عجب! حتما خویشاوند نزدیک من هم ماکسیم خودش را دارد.
با کمی تاخیر میفهمید که گویا در پاریس کمتر زنی پیدا میشود که آزاد باشد، و بهای دستیابی به یکی از این ملکهها از جان آدم هم گرانتر است.
در کمال نومیدی از ایوان بالا رفت. با دیدنش در شیشهای را به رویش باز کردند؛ نوکرها مثل خر کتکخورده جدی بودند. مهمانیای که در آن شرکت داشته بود در آپارتمانهای بزرگ پذیرایی برگزار شده بود که در طبقهی اول ساختمان بوسئان قرار داشت. از آنجا که از زمان دعوت تا زمان مهمانی فرصت نداشته بود با خویشاوند نزدیکش دیار کند، آپارتمان محل زندگی خانم دوبوسئان را هنوز ندیده بود؛ در نتیجه نخستین باری بود که میتوانست شگفتیهای برازندگی شخصیای را ببیند که از سرشت و اخلاقیات یک بانوی برجسته خبر میدهند. آنچه در این بررسی به کنجکاویاش میافزود این بود که میتوانست سالن خانم دورستو را به عنوان مبنای مقایسه به کار بگیرد. ویکنتس را در ساعت چهار و نیم میشد دید. پنج دقیقه زودتر، محال بود خویشاوندش را به حضور بپذیرد. اوژن را که از مقررات مختلف نزاکت پاریسی هیچ اطلاعی نداشت از پلکان بزرگی با قالی سرخ و نردههای طلایی، پر از گلهایی به رنگ سفید، به اتاق مادام دوبوسئان راهنمایی کردند که او از زندگینامهی شفاهیاش بیخبر بود، یعنی یکی از آن تاریخچههای متغیری که هر شب در محفلهای پاریس گوش به گوش نقل میشود.
ویکنتس از سه سال پیش با یکی از سرشناسترین و ثروتمندترین اشرافیان پرتغالی، به نام مارکی داژودا پینتو رابطه داشت. یکی از آن رابطههای معصومانهای که چنان برای هر دو طرف رابطه جاذبه دارند که هیچ طرف سومی را تحمل نمیکنند. از همین رو خود آقای ویکنت دوبوسئان خواسته نخواسته بر این وصلت مورگاناتیک صحه گذاشته تکلیف همه را روشن کرده بود. کسانی که در روزهای اول این دوستی در ساعت دو به دیدن ویکنتس میرفتند مارکی داژرودا پینتو را پیش او میدیدند. مادام دوبوسئان که نمیتوانست در خانهاش را ببندد، چون هیچ صورت خوشی نداشت، با چنان سردیای با مهمانها رفتار میکرد و با چنان دقتی چشم به حاشیهی سقف اتاق میدوخت که هر کسی میفهمید مزاح او شده است. زمانی که در پاریس...
کتاب باباگوریو اثر اونوره دو بالزاک با ترجمهی آثار مهدی سحابی توسط نشر مرکز به چاپ رسیده است.
- نویسنده: اونوره دو بالزاک
- مترجم: مهدی سحابی
- انتشارات: مرکز
مشخصات
- نویسنده اونوره دو بالزاک
- مترجم مهدی سحابی
- نوع جلد جلد سخت (گالینگور)
- قطع رقعی
- نوبت چاپ 11
- تعداد صفحه 347
- انتشارات مرکز
نظرات درباره کتاب باباگوریو | اونوره دو بالزاک؛ ترجمهی مهدی سحابی
دیدگاه کاربران