محصولات مرتبط
کتاب داستان مایک دومین جلد از مجموعه ی اکو نوشته ی پم مونیوس رایان و ترجمه ی فروغ منصور قناعتی توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.
" مایکل " و " فرانکلین " برادر هستند و در پرورشگاه زندگی می کنند. آن ها نواختن پیانو را از مادربزرگ آموخته اند و هر دو در این کار تبحر دارند. خانم " پنی ودر " مسئول اداره ی پرورشگاه است و سعی دارد این دو برادر را به خانواده ای بسپارد ولی در طی پنج ماه گذشته چند خانواده فقط فرانک را برای فرزند خواندگی انتخاب کرده اند و فرانک به آن ها حمله ور شده و در کنار برادرش مانده است. خانم پنی ودر قرار است تعدادی از بچه های پرورشگاه " هتوی " را در قبال دریافت پول به آن جا انتقال دهد به همین دلیل می خواهد، بچه های هم سن فرانک را تا ماه سپتامبر به بنگاه های کار بسپارد. بنگاه های کار، جای مناسبی نیست و بیشتر کودکان در آنجا بیمار شده اند. او می خواهد مایک را مجاب کند تا بتواند سرپرستی فرانک را به خانواده ای بسپارد. یک روز مایک و به همراه یکی از پسران بزرگ تر برای رساندن یک محموله ی بار از پرورشگاه بیرون می روند و ...
برشی از متن کتاب
دوشنبه صبح، مایک با کابوس شپش و تب و کک از خواب پرید! صاف روی تختش نشست. قلبش تند تند می زد.قبل از این که دراز بکشد، صدای سوت فرانکی را شنید. این فقط یک معنا داشت! همان طور که داشت از تخت پایین می آمد، صدای هشدار ماوس در گوشش پیچید؛ فرانکی رو از بنگاه کار دور نگه دار ... تو باید نقشه داشته باشی ... " اگر دوباره بخواهند او را به سرپرستی قبول کنند، مایک چطور او را قانع کند که برود؟ تا مایک به پاگرد راه پله و پنجره برسد، فرانکی روی شاخه ی درخت منتظرش ایستاده بود. مایک کمک کرد داخل بیاید. دست هایش را روی شانه ی فرانکی گذاشت و گفت: " هر اتفاقی بیفته، من یه کاریش می کنم. قول می دم. باشه؟ " فرانکی شانه بالا انداخت؛ " باشه ... ببین " از زیر کمر شلوارش یک روزنامه ی تاشده بیرون آورد. چهار زانو روی زمین نشست، روزنامه را باز کرد و صاف گرفت. تیتری بزرگ ، دو صفحه را گرفته بود: جادوگران سازدهنی هکسی. " این بزرگ ترین گروه ساز دهنیه. شصت تا پسر! خانم دلنسی مقاله رو واسمون خوند و گذاشت دیشب توی رادیو گوش بدیم. وقتی کاغذ رو انداخت توی سطل، من قایمکی رفتم برش داشتم. مایک، مثل اینا پیدا نمی شه. اگه می شنیدی، قسم می خوردی همه نوع سازی بود، نه فقط ساز دهنی. " مایک روی زمین نشست و به دیوار نکیه داد. نفسش را بیرون داده و به روزنامه اشاره کرد؛ " فرانکی، این اضطراری بود؟ یادته گفتیم از این علامت فقط و فقط واسه اتفاقای مهم استفاده می کنیم؟ " " مایک، نگاشون کن! "فرانکی روزنامه را تا کرد. " قبل از این که ژان فلیپ سوزا بمیره ، براشون یه آهنگ نوشته به اسم مارش جادوگران سازدهنی. حتی یه بار هم گروه رو توی کنسرت رهبری کرده. توی رژه اجرا کرده ن؛ واسه سه تا رئیس جمهور! "...
نویسنده: پم مونیوس مترجم: فروغ منصور قناعتی انتشارات: پرتقال
نظرات کاربران درباره کتاب اکو 2 (داستان مایک)
دیدگاه کاربران