کتاب اولین بار که دیدمت کانگوروی آبی!

کتاب اولین بار که دیدمت کانگوروی آبی! به قلم و تصویرگری اما چیچستر کلارک و ترجمه‌ی مریم رزاقی توسط انتشارات زعفران به چاپ رسیده است.

لی لی دختر کوچولوی با نمکی است که در انتظار  ورود برادرش جک که تازه متولد شده است. وقتی جک و مادر وارد می شوند لی لی برای مادر آب میوه آماده می کند و  می برد اما موقعی که می خواهد آن را روی میز بگذارد سینی به گلدان برخورد می کند و تمام آب داخل آن روی گهواره ی جک خالی می شود و جک شروع می کند به گریه کردن و جیغ کشیدن ؛ مادر لی لی را دلداری می دهد و می گوید اشکالی ندارد اما از این به بعد مراقب باش، لی لی وقتی جک در آغوش پدر است سعی می کند برایش کتاب بخواند و او را خوشحال کند اما همین که مثل یک ببر شروع به غرش می کند جک می ترسد و دوباره گریه می کند. لی لی فکر می کرد که جک او را دوست ندارد تا اینکه مادربزرگ به دیدنشان می آید و برای لی لی هدیه ای می آورد . هدیه یک عروسک کانگوروی آبی است، مادربزرگ به لی لی می گوید که گکانگوروی آبی احتیاج به مراقبت دارد درست مثل جک و لی لی قول می دهد که مراقبش باشد اما ....

برشی از متن کتاب

وقتی  بابای لی لی داشت از جک مراقبت می کرد. لی لی گفت: " راست راستی او خودش نمی تواند هیچ کار بکند ؛ مگر نه! پدرش گفت: " برای همین است که به تو احتیاج دارد، لی لی! چرا برایش کتاب نمی خوانی؟" لی لی به جک عکس های توی کتاب را نشان داد . گفت: " این یک گاو است ، صداش این طوری است، ماع! این هم یک گوسفند است . صداش این طوری است، بع! این یک ببر است . . ." "... صداش این طوری است ؛ غررررررر! جک جیغ کشید و زد زیر گریه . بابا گفت: اوه، لی لی ! صدات خیلی بلند بود! لی لی گفت: معذرت می خواهم ، جک  

(کتاب های زعفرانی) نویسنده: اما چیچستر کلارک  مترجم: مریم رزاقی انتشارات: زعفران