loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب امیلی و گل های پرنده ی بن

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب امیلی و گل های پرنده ی بن، نوشته ی اینگر مایر با ترجمه ی خورشید همتی آهویی توسط انتشارات فنی ایران به چاپ رسیده است.

مرگ یک کودک تجربه ی سخت و دردناکی برای یک خانواده است. پدر و مادر باید سعی کنند با اندوه خود کنار آیند و همزمان دنبال راه هایی باشند تا فرزندان دیگر را در خانواده درک و حمایت کنند. احساسی که کودک به خاطر از دست دادن خواهر یا برادرش تجربه می کند، با احساس والدینش یا بزرگترهای دیگر فرق دارد. نقش افراد در خانواده تغییر می کند، یک هم صحبت کم می شود و در نتیجه ممکن است به عزت نفس کودک آسیب وارد شود. با این وجود با درک مسائل روان شناختی و استفاده از راهکارهای کاربردی مانند تهیه ی کتاب هایی در زمینه ی فوق، می توان به کودکی که خواهر یا برادر خود را ازدست داده، کمک کرد. کتاب امیلی و گل های پرنده ی بن، گام هایی هرچند کوچک، اما تاثیر گذار برداشته است. امیلی دختر بچه ی کوچکی است که با پدر، مادر و برادر کوچکش بن زندگی می کند. او عاشق برادرش است، همیشه با بن بازی می کند، تا این که روزی بن کوچولو درگیر بیماری می شود. روز به روز حال بن وخیم تر می شود تا این که  به خاطر شدت مریضی در بیمارستان بستری می شود، او در مقابل امیلی چشمانش را برای همیشه می بندد و خواهرش را تنها می گذارد، این واقعه به قدری برای امیلی دردناک است که دیگر هیچ چیز خوشحالش نمی کند و روز به روز افسرده تر می شود، ولی به مرور زمان با حمایت و درک پدر و مادرش امیلی می فهمد که وقتی کنار مامان و بابا می خوابد،  هنگامی که درباره ی احساساتش و یا برادر عزیزش بن و لحظه های شادی که با هم داشتند حرف می زند، حالش بهتر می شود و این کار آرامش بیشتری به او و خانواده اش می دهد.


برشی از متن کتاب


یک دفعه بن گفت: «خسته شدم.» بعد خم شد، آرنج هایش را روی زانوهایش گذاشت و دست هایش را به چانه اش تکیه داد. حالا سه تا پروانه ی زرد رنگ داشتند شهد گل های شبرنگ را می مکیدند. امیلی وقتی دید بن مثل قبل هیجان زده نیست ناراحت شد. صدا زد: «مامان! بابا!» امیلی با این حال بن آشنا بود و می دانست وقتش رسیده که بن به خانه برود و دراز بکشد. چون مامان و بابا قبلا برای او توضیح داده بودند که بن خیلی مریض است و بیماری اش جدی است. در روزها و هفته های بعد، هر وقت امیلی و بن بیرون بازی می کردند، دنبال پروانه ها می گشتند. گاهی وقت ها مامان و بابا هم همراهیشان می کردند و با هم تمام پروانه های زرد، سفید و آبی آسمانی را روی گل های شبدر و آفتاب گردان و مریم می شمردند. امیلی عاشق کشیدن رنگین کمان و پروانه بود. وقتی بن مجبور بود دراز بگشد و استراحت کند، از او خواهش می کرد: «یکی هم برای من بکش. یکی دیگر! یک پروانه ی زرد رنگ! حالا یک پروانه ی آبی رنگ!» بن هم گاهی نقاشی می کشید و با افتخار آن ها را پشت در اتاقش می چسباند. روزی پروانه ی سفید رنگی وارد اتاق شد. بن آرام گفت: «دوست دارم برای همیشه پیش من بمانی.» بعد مکثی کرد، پنجره را باز کرد و دید پروانه پر زد و رفت سمت گل ها و بعد هم سمت آسمان. فصل زمستان که از راه رسید، بن وقت بیشتری را در رختخواب می گذراند. امیلی پشت سر هم برای او پروانه و گل و ستاره می کشید. برای هدیه ی تولد چهار سالگی اش هم یک بالش پروانه ای درست کرد. بن بالش را بغل کرد و با لبخند گفت: «گل پرنده ی خودم.» بعد از آن، بن هر جا که می رفت بالش را هم با خودش می برد. رفت و آمدها به بیمارستان بیشتر می شد. بعضی وقت ها بن مجبور بود چند روز آن جا بماند. او بیشتر وقت ها می خوابید، ولی گاهی با اسباب بازی هایش بازی می کرد و از دیدن دکترها و پرستارها خوشحال می شد.    

  • مهارت های زندگی
  • از سری کتاب های نردبان
  • نویسنده: اینگر مایر
  • تصویرگر: ماریا بوگاد
  • مترجم: خورشید همتی آهویی
  • انتشارات: فنی ایران


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب امیلی و گل های پرنده ی بن" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل