کتاب امروز سی تا ببر را داغون می کنم ( قصه های یک جورکی 13)

کتاب امروز سی تا ببر را داغون می کنم سیردهمین جلد از قصه های یک جورکی نوشته ی دکتر زیوس و ترجمه ی رضی هیرمندی توسط نشر افق به چاپ رسیده است.

کتاب فوق حاوی سه قصه کوتاه با عناوین فکرساز و گلانگ، امروز سی تا ببر را داغون می کنم و لویی گربه شاه است که شخصیت اول همه‌ی آنها گربه هستند.  یکی از قصه ها درباره‌ی گربه ای به نام لویی است که در زمان های بسیار دور بر سرزمین گربستان حکومت می کرد و به لویی گربه شاه معروف بود. لویی گربه شاه، دمی دراز و زیبا داشت که خیلی به آن می نازید. به دستور او، خدمتکارانش هر روز دمش را در ظرفی از طلا می شستند  و گربه ای به نام فویی هم، وظیفه داشت همه جا به دنبال او برود و دم عزیزش را برایش نگه دارد تا مبادا روی زمین کشیده شده،خاکی و کثیف شود! فوبی گربه هر روز، دنبال لویی گربه شاه از این طرف به آن طرف می رفت و دم او را نگه می داشت تا اینکه یک روز با خودش گفت چرا باید من دم شاه را نگه دارم و دم خودم روی زمین بیفتد و خاکی و کثیف شود؟! بعد گربه ای به نام کویی را استخدام کرد تا همه جا دنبالش برود و دمش را بالا بگیرد! به این ترتیب همه چیز داشت به خوبی پیش می رفت که یک روز...

مجموعه‌ی فوق در 15 جلد مختلف با عناوینی چون "اگه سیرک دست من بود"، "هیچ وقت گفته بودم چقدر خوشبختی؟"، "هورتون جوجه از تخم درمی آورد"، "فکرش را بکن این ها را در خیابان مالبری دیدم" و... برای کودکان به چاپ رسیده است. هر یک از کتاب های این مجموعه قصه‌ی کوتاه بامزه و جذابی دارد که با لحنی آمیخته به طنز و در فضایی خلاقانه و گاه فانتزی روایت شده است. تصاویر جذاب و طنز آلود، هم خوانی مناسبی با فضای قصه ها و کاراکترهای مجموعه دارد و بر جذابیت اثر می افزاید.

برشی از متن کتاب

من امروز می توانم سی تا ببر را داغون کنم! خب ... چطوره بزنم بیست و نه ببر را داغون کنم؟ آهای! تو که آن پایین هستی و موهای فرفری داری لطفا از تو صف برو بیرون. بله، امروز می توانم حساب بیست و نه ببر را برسم ... اما راستش این کار دور از انصافه. تعداد را کم می کنم. گروه اول بروند پی کارشان. می خواهم حساب بیست و دوتای باقی مانده را برسم. بله، امروز همین بیست و دوتا را داعون می کنم ... می گویم چطوره سیزده تا داغون کنم؟ شماها! ردیف جلویی ها! ناخن هاتون خوب تمیز نیست. همه مرخصید. می توانید بروید خانه هاتون من می توانم سیزده ببر را داغون کنم امروز ... خب، خب ... مثل اینکه چند تا تون لاغرید. خوب نیست ببرهای به این کوچولویی را له و په کنم. پس بهتره فقط حساب هشت تا را برسم. پس امروز می توانم هشت تا ببر گنده را داغون کنم ... ولی ... شماها انگار خواب تون می آید. چند تا تون بروید خانه چرتی بزنید. می خواهم فقط سه ببر را داغون کنم. بله، امروز می توانم سه ببر گنده را داغون کنم ... اما امروز زیر آفتاب عجب گرمه ها! ببخشید، شما دو تا بروید زیر سایه، دراز بکشید واسه خودتون، کسی کارتون ندارد. من فقط یک ببر را له وولورده می کنم. امروز می توانم

• یک ببر قوی را داغون کنم ...

         

(کتاب های فندق) نویسنده: دکتر زیوس مترجم: رضی هیرمندی انتشارات: افق