loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب افسانه های کهن (بوستان و گلستان)

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب افسانه های کهن (بوستان و گلستان) به کوشش حمیدرضا بیات توسط نشر اندیشه کهن به چاپ رسیده است.

کتاب فوق دربرگیرنده ی تعدادی حکایت های شیرین و دل نشین از بوستان و گلستان سعدی است که با نثری روان و قابل فهم برای نوجوانان و جوانان روایت شده است. مخاطب بعد از خواندن هر یک از حکایات علاوه بر سرگرم شدن نکته ای پندآموز چون شکیبایی، نیکی به دیگران، قناعت، وفای به عهد و ... را فرا می گیرد. به عنوان مثال در حکایتی با عنوان نوکر و ارباب می خوانیم که، مردی ثروتمند، نوکری بدخلق، تنبل و بد زبان داشت. او از حمام رفتن و پاکیزگی گریزان بود. همه ی اهالی خانه به دلیل بوی تعفنی که می داد از او دوری می کردند. نوکر نه تنها کثیف بود بلکه دائما در حال آزار و اذیت دیگران بود؛ حتی مرغ و خروس های خانه نیز از دست او در امان نبودند. او با بیل و کلنگ به در و دیوار خانه می افتاد و زباله ها را در حیاط پخش می کرد. مرد ثروتمند دوستی صمیمی داشت که هر روز به دیدنش می آمد. یک روز دوست مرد از او پرسید که چرا چنین نوکری را در خانه نگه داشته ای در حالی که باعث آزار تو و اطرافیانت است مرد ثروتمند که انسانی دانا و عاقل بود در جواب دوستش چیزی گفت که او را ساعت ها به فکر واداشت ...


فهرست


فهرست حکایت های بوستان سعدی
  • عیب بزرگ خانه ی دلگشا
  • وزیر کینه جو
  • جوان و گوسفندش
  • فرق انسان و حیوان
  • شوکت ابدی
  • چوپان دانا
  • روباه علیل بهتر است یا شیر مغرور
  • نوکر و ارباب
  • کلاغ و کرکس و دام
  • دلسوزی بیجا
  • پزشک یونانی و شاهزاده متبکر
  • تقاضای پیرمرد از حاتم
  • هیزم در آتش ریختن
  • وعده ی پادشاه به نگهبان
  • نان خشکیده و کباب
  • دلیل قهقه و گریختن
  • عسل فروشی
  • پرستش واقعی
  • وزیر خردمند و حسودان
  • میراث پدری
  • مرد ژنده پوش و همسایه
  • شایسته بهترین القاب
  • مرد خسیس و سکه هایش
  • دعایی که باعث شفا شد
  • نیت خیر
  • بردگی لقمان
  • تبسم در آخرین لحظات
  • تحمل رنج به از منت تنگ نظران
  • زاهد و ماهی
  • گربه و شیر
  • مژده بی حاصل برای پادشاه
  • نقشه ای که نقش بر آب شد
  • ارزش نمک
  • بدی و نیکی
  • سنگ
  • در جستجوی پرهیزگار واقعی
  • کرامت انسانی
  • دو همسفر
  • رنج بیماری و رنج گناه
  • بهترین دلسوز
  • بلند همت تر از حاتم
  • حقیقت دنیا
  • سعدی و دوست بازرگانش
  • پادشاهی که بار حمل می کرد
  • دانشمند جوان و میهمان مزاحم
  • در حسرت چند دانه گندم
  • غم نان کجا و غم سرزمین کجا
  • پادشاه مستبد و نادان
  • پادشاه جاه طلب
  • غصه بی پولی به از منت بازرگان است
  • شکر برای سلامتی
  • دو قبر
  • جایگاه پارسایی و مقام وزارت
  • وارثان خوشبختی
  • سگ و سنگ
فهرست حکایت های گلستان سعدی
  • وحشت بیهوده
  • داروی چشم درد
  • مجازات
  • کور بودنش نعمت است
  • ارباب و آقای خودم
  • وزیر خردمند، وزیر بی خرد
  • پیش دستی
  • چه کسی به مقصد می رسد
  • ثمره ی ناله و نفرین
  • پاسبان خزانه
  • عبادتی که مقبول خدا
  • بندگی
  • وزیران چاپلوس
  • جوان بد صدا و خادم پیر
  • بخشندگی خارکن فقیر
  • مرد پاک سرشت و مور سرگردان

برشی از متن کتاب


دو مرد که سالیان درازی از دوستی شان می گذشت بر سر موضوعی با یکدیگر به نزاع پرداختند و دعوایشان آن چنان بالا گرفت که همدیگر را به باد کتک گرفتند. از آن پس میان آن دو به جای دوستی و محبت قهر و دشمنی جای گرفت. روزی یکی از آن دو مرد از راهی می گذشت که آشنایی به او سلام کرد و پس از گفتگویی کوتاه از او پرسید: راستی از ان دوست قدیمی ات چه خبر، آیا هنوز بین تان شکرآب است؟ مرد با شنیدن نام دوستش چهره در هم کشید و هیچ نگفت. آشنا گفت: اما من از او برایت خبرهایی دارم که اگر بشنوی از خشم مو بر تنت راست می شود. راستی مدتی بیش از این، او به دکانم آمد آنقدر عصبانی بود که مدام فحش نثارت می کرد و از تو بد می گفت، من هر چه تلاش کردم تا او را آرام کنم بی فایده بود. اینک اینجا نمی شود راحت صحبت کنم بیا به دکان من برویم تا همه ی آن حرف هایی را که پشت سرت زده به تو بگویم. سپس آشنا بازوی مرد را گرفت تا او را با خود همراه کند، ناگهان مرد به شدن دست او را کنار زد و با عصبانیت گفت: دست از سرم بردار! من هیچ علاقه ای به شنیدن این یاوه ها ندارم. آشنا اصرار ورزید و گفت: می دانم عصبانی هستی اما اگر بدانی بهتر است. آن مرد لیاقت هم نشینی و دوستی با تو را نداشت. مرد این بار با صدای بلند بر او نهیب زد و گفت: کافیست دیگر، او اگر به من حرف و ناسزایی هم که گفته باشد از روی خشم و عصبانیت بوده و شاید لحطه ای بعد از سخنانش پشیمان شده باشد. تو چرا می خواهی با بازگو کردن آن سخنان هیزم در اتش بریزی و خشمم نسبت به یار دیرینم را افزون تر کنی؟ این کار تو نه تنها نشانه یدوستی و محبت نیست بلکه ظلمیست که بر من روا می داری.

بازنویسی: حمیدرضا بیات انتشارات: اندیشه کهن  

درباره سعدی شیرازی نویسنده کتاب کتاب افسانه های کهن (بوستان و گلستان)

«سعدی شیرازی» شاعر شهیر ایرانی و نویسنده و شاعر کتاب های پرافتخار بوستان و گلستان است که هم‌اکنون مقبره‌ی دیدنی‌اش در سعدیه‌ی شیراز واقع شده است. آٍار این شاعر بزرگ، با تصحیح غلامحسین یوسفی و محمدعلی فروغی از قابل اعتمادترین نسخ موجود در بازار هستند. ...

نظرات کاربران درباره کتاب افسانه های کهن (بوستان و گلستان)


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب افسانه های کهن (بوستان و گلستان)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل