loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب استینک و راه پیمایی شبانه ی زامبی ها (استینک دمدمی 7)

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب استینک و راه پیمایی شبانه ی زامبی ها هفتمین جلد از مجموعه ی استینک دمدمی اثر مگان مک دونالد با ترجمه ی ریحانه جعفری و تصویرگری پیتر اچ. رینولدز توسط نشر افق به چاپ رسیده است.

خانم تاکسدو، مدیر مدرسه ای که استینک و خواهرش، جودی در آن تحصیل می کنند با یک روش خلاقانه، شرط شرکت در راه پیمایی شبانه ی زامبی ها را رسیدن دانش آموزان مدرسه به یک میلیون دقیقه مطالعه تا پایان هفته، پیش خرید کردن جلد پنجم مجموعه کابوس در خیابان زامبی، که قرار است شنبه هفته آینده در کتابفروشی قورباغه ی آبی رونمایی شود و پوشیدن لباسی شبیه به لباس زامبی ها تعیین کرده است تا هم زمینه سرگرمی و تفریح سالم دانش آموزان را فراهم کند و هم به گسترش فرهنگ کتاب خوانی در مدرسه بپردازد. استینک و دوستش، وبستر می خواهند در این راه پیمایی شرکت کنند و در این راستا تلاش می کنند که ساعات مطالعاتی خود را افزایش دهند؛ آن ها موقع ناهار، زنگ تفریح، سر کلاس پیانو و ... کتاب می خوانند. برای به دست آوردن پول خرید کتاب ها دست به فروش اسباب بازی های قدیمی خود می زنند. استینک و وبستر تصمیم می گیرند که لباس ترسناکی برای حضور در راه پیمایی تهیه کنند و بپوشند. استینک در فکر فراهم کردن لباسی برای راه پیمایی شبانه ی زامبی ها است که ناگهان متوجه آدمک خیمه شب بازی خود، چارلی می شود و تصمیم می گیرد که با کمک وبستر آن را به شکل زامبی ها درست کند. آن ها سعی می کنند تا جایی که می توانند چارلی را ترسناک کنند؛ استینک و وبستر پایین لباس چارلی را پاره، دور چشمش را سیاه و صورتش را سبز می کنند. اما چند لحظه از درست کردن چارلی به شکل زامبی ها نمی گذرد که ...

استینک دمدمی مجموعه مصور چند جلدی فوق العاده جذابی است که ماجراجویی های مهیج و شاد برادر کوچکتر جودی دمدمی، استینک را در قالب طنز روایت می کند. استینک در این مجموعه ها دست به کارهای عجیب و غریب بسیاری می زند و در کنار دردسرهایی که برای خودش به بار می آورد تجربیات بسیاری کسب می کند. این مجموعه کتاب ها به پرورش خلاقیت و توانایی های کودکان و نوجوانان می پردازد و نتایج آموزنده ای را در اختیار خوانندگان قرار می دهد.

 


فهرست


درباره ی نویسنده و تصویرگر حال به هم زن بوکده ج. ب. ن چیست؟ کالباس نفرین شده ی زامبیایی خانم زامبی ناهار کابوس در خیابان کروآکر زامبی کروالا راه پیمایی شبانه ی زامبی ها

برشی از متن کتاب


سوفی و وبستر رفتند خانه ی استینک. استینک نشسته بود کف زمین. وزغش، تادی، روی پایش بود و داشت بهش کرم های خشک شده ی یخ زده می داد. سوفی گفت: "من با خودم وسایل نقاشی روی صورت آورده ام. حالا می توانیم تمرین کنیم و روی صورتمان شکل زامبی بکشیم." وبستر گفت: "من هم چشم های خون گرفته آورده ام. البته این ها را به پره های چرخ دوچرخه وصل می کنند اما می توانیم به چیزهای دیگر هم بچسبانیم." استینک گفت: "من هم کشک، پاک کن و خمیر مجسمه سازی دارم. چیزهایی که شبیه مغز هستند. با کرم های آدامسی شبرنگ برای اینکه حشره ها از سر تا پایمان بروند بالا." سوفی چندشش شد. وبستر تصمیم گرفته بود مثل یک زامبی فوتبالیست لباس بپوشد. سوفی می خواست زامبی پیشاهنگ شود. استینک نمی دانست چی بپوشد. با خودش فکر کرد: "باید ترسناک باشد. مو به تن آدم سیخ شود." ظرف ناهارش را باز کرد. یک گاز به بقیه ی ساندویچ کالباس با سس قرمز زد. تادی قورقور کرد. آرنج استینک خورد به عروسکی که روی صندلی میز تحریرش بود. عروسک چشم های بزرگ خیره کننده، لب های قرمز ترسناک و ابروهای وحشتناکی داشت. لباس رسمی هم پوشیده بود. سوفی عروسک را برداشت و گفت: "می توانی مثل این عروسک لباس بپوشی. خیلی ترسناک است." استینک گفت: "چارلی که عروسک نیست. آدمک خیمه شب بازی است. حرف می زند." وبستر پرسید: "خیمه شب میمه شب یعنی چی؟" - آ - د – مک - خیمه – شب – بازی. عروسکی است که حرف می زند. راستش عروسک توی دست یک نفر است. او عروسک را تکان می دهد و به جایش حرف می زند. ببین، من الان بدون اینکه لب هایم تکان بخورند کاری می کنم که چارلی حرف بزند. وبستر گفت: "ببینیم و تعریف کنیم!" استینک چارلی را نشاند روی زانویش. چارلی گفت: "درست است که من یک آدمکم، ولی لال نیستم!" کله اش به جلو و عقب خم می شد. لب هایش هم تق تق باز و بسته می شدند. "تازه، اصلا و ابدا از زامبی ها نمی ترسم." سوفی از خنده غش کرد. وبستر به استینک اشاره کرد و گفت: "دیدم که لب هایت تکان خوردند!" استینک گفت: "هی، چطور است چارلی را زامبی کنیم؟" آن وقت ساندویچ کالباسش را انداخت. کالباس تالاپی افتاد بیرون. تادی از روی پای استینک پرید. استینک قیچی را برداشت و پایین لباس چارلی را پاره پوره کرد. سوفی صورت چارلی را سبز کرد. دور چشمش را سیاه کرد. از چشمش هم قطره های خون می چکید. وبستر یک بسته آدامس گنده ی جویده شده را به جای مغز گذاشت روی سر چارلی. بعد چارلی را بلند کرد و گفت: "این منم، زامبی!" سوفی گفت: "کمی ترسناک شده. تادی هم ترسیده. دیدی که فرار کرد!" تادی یک راست روی فرش جست زد به طرف کالباس. وبستر گفت: "مثل اشباح شد! چارلی شبیه عروسک توی آن فیلم ترسناک قدیمی شده. همانی که توی کمد بچه ها قایم شده بود." استینک لرزید: "آره. انگار خودم هم دارم ازش می ترسم." وبستر و سوفی با هم گفتند: "یعنی چی؟" وبستر گفت: "ترس از عروسک های این جوری. باور کن راست می گویم."  

(کتاب های فندق) نویسنده: مگان مک دونالد مترجم: ریحانه جعفری تصویرگری: پیتر اچ. رینولدز انتشارات: افق

پیتر اچ. رینولدز


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب استینک و راه پیمایی شبانه ی زامبی ها (استینک دمدمی 7)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل