کتاب استاد اژدها 8 (اژدهای رعد)

کتاب اژدهای رعد نوشته ی ترِیسی وِست با ترجمه ی رویا زنده بودی توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.

کتاب اژدهای رعد، هشتمین جلد از مجموعه ی استاد اژدهاست. در این جلد می خوانیم که در سرزمین بِرَکِن ، اژدها بان ها به اتفاق هم برای جستجوی لالو، اژدهای کارلوس در تکاپو هستند. آن ها شنیده اند که دو روز پیش زنی به نام اِکو، سوار بر یک اژدهای رعد، به سرزمین کارلوس پرواز کرده و حالا اثری از لالو اژدهای صاعقه، در آشیانه اش نیست. آن ها با کمک اژدهای کرم ( که می توانست به کمک قدرت ذهنش در یک چشم به هم زدن، به مکان مورد نظرش برود)، به جزیره ای نزدیک برکن رفته و به جست و جویش پرداختند ولی هیچ اثری از او نیافتند. کم کم متوجه شدند ناپدید شدن لالو زیر سر اِکو، اولین اژدهابان تحت تعلیم استاد گریفیت بزرگ بوده که همیشه با او اختلاف نظر داشته ؛ تا اینکه روزی همراه با اژدهای رعدش، نِرو، از برکن رفته اما حالا برگشته و برای به دست آوردن قدرت بیشتر لالو را دزدیده است. حالا درست در روز عروسی شاه رونالد، پادشاه برکن، به قلعه ی اژدها ها حمله کرده است؛ آیا استادان اژدها می توانند به کمک هم از پس او بربیایند و لالو را نجات بدهند؟

 

برشی از متن کتاب

گریفیت تعظیم کرد و گفت خیلی متأسفم ولی ما مهاجم رو گرفتیم به اکو اشاره کرد شاه رونالدو پلک زد و پرسید این همون اژدها بانی که چند سال پیش با اژدهای رعد من فرار کرد . گریفیت جواب داد بله خودشه چهره شاه رفت توی هم گفت باید فکر کنم ببینم چه جور مجازاتی حقشه . گریفیت گفت سرور من اگه اجازه بدین اکو و اژدها شروف فعلا به غارهای اژدها میبرم جادوی یخ زدن به زودی از بین میره ولی من مراقبم که فرار نکنه شاه گفت خوبه . و گروه گرومپ برگشت به قلعه کرد ودریک لطفاً با کرم برو و اکو و نرو رو منتقل کن به غارهای اژدها ما هم میایم اونجا دریک با نگرانی پرسید مطمئنید یخ شوراب نمیشه . گریفیت به او قول داد مشکلی برات پیش نمیاد ریک سر تکان داد و به کرم نگاه کرد بدن کرم دور اکو و اژدها 1 حلقه زد در دستش را روی کرم گذاشت وقتی داشتند با اکو و نیروی یخ‌زده منتقل می‌شدند نور سبز رنگی درخشید . اکو با اینکه چشم هایش یخ زده بودند باز هم داشت از خشم چشم غره می‌رفت رنگ به چشمهای او که نگاه می کرد به خود می لرزید چند دقیقه بعد بقیه از راه رسیدند و دریک تازه نفس راحتی کشید . دستور داد همه گی اژدهاتون رو ببرید توی غار هاشون کارلوس من یه غار واسه لاله و آماده کردم نرو رو هم توی غار کنار اون میزارم . وی گفت قبلا یه بار گفتید که نرو و لال او ارتباط خاصی با هم دارند گریفیت سر تکان داد و گفت وقتی قدرت هاشون با هم ترکیب بشه خیلی قوی میشن مطمئنم واسه همین بود که اکو لاله رو دزدید . جادوگر به نرو اشاره کرد و حباب آبی رنگی اطراف او تشکیل داد حباب 11 کم بالاتر از زمین به پرواز در آمد و رفت توی غار گریفیت گفت اگه نتونه رو رو کنترل کنه اون به ما آسیبی نمی رساند . دیه‌گو پرسید حالا اکو را باید کجا بزاریم گریفیت جواب داد من یه سلول مخصوص براش در نظر دارم لطفاً سنگ اژدها شروع ازش جدا کن و به دنبال من بیا دیگه جواب داد باشه ای گفت سنگ اژدهای اکو را برداشت و گریفیت داد . بعد دوره کوه و بابه جادویی درست کرد کیفیت رفت کنار دیوار دستش را روی تخته سنگی گذاشت و آن را فشار داد دری باز شد و یک تونل پشت آن ظاهر شد بود توی گوش دریک گفت یه تونل مخفی . دستور داد لطفاً همه برید سر کلاس من هم خیلی زود میام پیشتون مفید برای دیسک اکو را توی حباب جادویی نگه داشته بود سر تکان داد هر دو جادوگر رفتند توی تونل اژدها با آنها راه افتادن سمت کلاس پد را پشت سرش را نگاه کرد . پرسید چرا اب میخواد همه اژدها های ما را بدزد در جواب داد نمی دونم اگر هم گیرشان بیاره نمیتونه کنترلشان کنه اون فقط به حرف ما گوش میدن به حرف اژدها با نشان . کارلوس گفت ولی اون از قدرت‌های نرو استفاده کرد تا لاله رو زندونی کنه شاید بتونه این کار رو با اژدها های ما هم بکنه هم او گفت شاید بتونه ولی قدرت خیلی زیادی لازم داره....      

فهرست

در جستجوی لالُو خبر مهم شاه رونالد یک کم کمک جادویی رژه ی اژدهاها درخواست اکو نبرد در آسمان یخ زده حالا چی؟ داستان اکو حق با کیست؟ درخواست شاه رونالد یک ارتباط قوی رُوری فراری

نویسنده: تریسی وست تصویرگر: دیمین جونز مترجم: رویا زنده بودی انتشارات: پرتقال