loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب آینده کهن (روایت شب دوم)

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب روایت شب دوم از مجموعه ی آینده کهن نوشته ی آرمان آرین توسط انتشارات زعفران به چاپ رسیده است.

روایت شب دوم حاوی چند داستان کوتاه است که موضوع کلی در همه ی آن ها پیامبری حضرت موسی و تلاش هایی است که او برای گسترش یکتاپرستی در میان قبیله و مردم سرزمینش انجام داد. راوی داستان ها همگی اجنه هستند. در واقع روال داستان به این صورت است که سال ها از پیامبری حضرت موسی گذشته و جنی به نام "طلمش" برای دوستانش "سعصیائیل"، "شهماروش" و "وهوش" ماجرای مبعوث شدن موسی به پیامبری، معجزاتش در برابر فرعون و اتفاقات بسیار دیگری از آن دوران را روایت می کند.

به عنوان مثال طلمش این چنین تعریف می کند که؛ موسی بعد از این که در بیابان از طریق وحی به پیامبری مبعوث می شود به خواست خداوند نزد فرعون ظالم می رود تا او را به یکتاپرستی دعوت کند. موسی معجزات فراوانی چون تبدیل عصا به مار را برای فرعون می آورد اما فرعون او را جادوگر خوانده و دعوتش را نمی پذیرد. فرعون تعداد زیادی از جادوگران را از سراسر مصر جمع کرده تا در مقابل دید همگان با موسی وارد رقابت شوند. جادوگران هر یک جادوهایی به نمایش می گذارند که باعث تعجب مردم می شود و فرعون فکر می کند که موسی را از پای درآورده اما در همین لحظه حضرت موسی با انجام معجزه ای نه تنها باعث شگفتی همه ی حضار می شود بلکه جادوگران با دیدن این معجزه به خدای یکتا ایمان می آورند ...

مجموعه ی آینده کهن در قالب سه جلد کتاب با عناوین شب نخست، شب دوم و شب واپسین ماجرای آفرینش، داستان فرستادگان الهی را با نگاهی نو برای نوجوانان و جوانان روایت می کند. در هر جلد از کتاب های این مجموعه داستان های متعددی گنجانده شده که شخصیت اصلی در اغلب آن ها پیامبران هستند.

 

 

فهرست

 

 

  • ستمگر را هشدار بده
  • شب دوم
  • نبرد با جادوان
  • این سوی آب ها
  • آن سوی آب ها
  • ویرانه، شب و پری
  • وعده های پرشکوه خداوند
  • پادشاه آدمیان و شیاطین
  • پندهای جاودانه
  • راه گریزی نیست!
  • در میان پیام آوران دروغین
  • رستاخیز ... بی تردید!
  • پایان شبی دیگر

 

 

برشی از متن کتاب


موسی با ناباوری به آنچه بر سر قومش آمده بود، نگریست و با گامهای آهسته در میان خیمه ها و اجتماع انبوه شان بر گرد گوساله ی سامری پیش رفت! آن ها هنوز او را ندیده بودند و او تازه از راه باریک کوهستانی به آنجا بازگشته بود. با حیرت از آنچه می دید در میان اردوگاه پیش رفت و ناگهان فریاد زد: «ای نفرین بر شما! ... آیا خروش موج های آن دریا که همچون دژی بر شما گشوده شد، از گوش های تان بیرون رفته که این گونه ناسپاسی آغاز کرده اید؟!» جمعیت با وحشت به هیبت خشمگین موسی که این بار افزون بر عصای گره در گره اش، دو لوح سنگی نیز در دست داشت، نگریستند و در یک لحظه، سکوت فراگیر شد. موسی همچنان که به سوی سامری که حالا با ترس در کنار گوساله اش نشسته بود می رفت، دوباره فریاد زد: «ای نفرین بر شما همه ی جاهلان! ... آیا فکر کردید خدای نیرومندی که شما را از بردگی رها کرد، بتی بود همچو بتان دیگر که یک روز برای او قربانی کنید و یک روز برای یکی دیگر؟!» سر چرخاند و پرسید: «هارون کجاست؟! سران قبایل کجایند؟!» مردی که نزدیک او بود با صدایی آهسته و شرمگین پاسخ داد: «آن ها در خیمه ی عبادت محبوس هستند، عالیجناب!» موسی فریاد زد: «عالیجناب؟! ... من موسی هستم ... فرستاده ی تنها خدایی که در جهان وجود دارد! من فرستاده شدم تا شما را از شر عالیجناب ها نجات بدهم و شما بندگان آن خدای راستین باشید. تا شما را از شر این گوساله ها و گوساله سازها نجات دهم! آن وقت شما در چهل روز غیبت من، بتی دیگر علم کردید و این مردک را به جای آن مردک به تاج و تخت و پرستش نشانده اید؟!» عصایش را چنان بر سر سامری و تختگاهش فرود آورد که اگر او به وقت پایین نجسته و جا را خالی نکرده بود، بی شک برای همیشه بر همان تختگاه بی جان و ماندگار می شد! سامری حیله گرانه به دست و پای موسی افتاد و گفت: «ما فقط خواستیم با زیورهایی که از مصر خارج کرده بودیم نمادی بسازیم که یاد خدا از دل های مان بیرون نرود!» موسی آهی از سر تاسف کشید و فریاد زد: «برادرم و هم پیمانان با او را نزد من بیاورید و این مرد را دست و پا ببندید و محبوس کنید.» فرمان هایش بی درنگ اجرا شد و هارون با اندوه و ترس به سوی موسی آمد. موسی ریش و موی او را گرفت و با خشمی بی پایان فریاد زد: «این بود عهدی که با خدای مان بستی؟! آیا باید می گذاشتی که این مردم نادان دوباره به گمراهی بیفتند؟ پس من برای چه کاری تو را نزد آن ها گذاشتم ...» هارون با شرم و اندوه پاسخ داد: «ای فرزند مادرم! ریش و سر مرا نگیر ... من ترسیدم کاری بکنم و بعد تو بگویی که میان مردم قبایل تفرقه انداختی و سفارش های مرا به کار نبستی. همه ی این ها شاهدند که پیش از آمدن تو به آن ها گفتم که ای مردم! شما به این وسیله مورد آزمایش قرار گرفته اید!

نویسنده: آرمان آرین انتشارات: زعفران  

 


درباره آرمان آرین نویسنده کتاب کتاب آینده کهن (روایت شب دوم)

«آرمان آرین» از رمان‌نویس و پژوهشگر معاصر ایرانی است که بیشتر به سبب خلق آثاری در زمینه فرهنگ و اساطیر کهن ایرانی به شهرت رسیده است. مجموعه پتش خوارگر و شاهنامک از کتاب های این نویسنده هستند. ...

نظرات درباره کتاب آینده کهن (روایت شب دوم)


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب آینده کهن (روایت شب دوم)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل