محصولات مرتبط
کتاب آن شب مردهها بیرون آمدند (جلد 2) اثر مشترک از چندین نویسنده آمریکای لاتین و با ترجمه قاسم صنعوی توسط نشر گل آذین به چاپ رسیده است.
این کتاب چندین داستان کوتاه از ادبیات آمریکای لاتین را در بر دارد و آثاری از کشورهای پرو، دومینیکن، شیلی، کلمبیا، گواتمالا، مکزیک و ونزوئلا را معرفی میکند. در قرن هجدهم، نویسندگان اروپایی داستان کوتاه را تقریبا کنار گذاشتهاند ولی برخلاف اروپا در آمریکای لاتین داستان کوتاه از نوع ادبی خاصی بهشدت افرایش پیدا کرده است. کتاب حاضر دومین نمونه دفتری است که به ارائه نمونههایی از داستانهای کوتاه آمریکای لاتین میپردازد. در جلد اول داستانهای کوتاه آمریکای لاتین، که رو به آسمان شب نام داشت، بیست داستان از کشورهای آرژانتین، اکوادور، اوروگوئه، برزیل، بولیوی، پاراگوئه و پاناما وجود داشت و مقدمه کوتاه کتاب، به صورت مختصر به تاریخچهای از سیر داستاننویسی در آمریکای لاتین و جلوههای ویژه این نوع ادبی میپرداخت. تفاوت داستانها در هر اقلیم بررسی میشد و نویسنده متذکر میشد که چگونه مرزهای جغرافیایی روی ماهیت داستانهای یک کشور تاثیر میگذارد. ادبیات آمریکای لاتین همواره مبارزهجو بوده است و نویسنده همیشه با گزینش آرمانهای آزادیخواهی و مخالفت مصممانه با دیکتاتوریهایی که از یک قرن پیش روی زندگی مردم تاثیر منفی دارند میپردازد. نویسندگان آمریکای لاتین لحظهای واقعیت اقلیم خود را فراموش نکردند و به این ترتیب داستاننویسی، غنا و استقلال خود را کسب کردند. منبع عمده ترجمه این کتاب همان بیست داستان سرآمد آمریکای لاتین است که بخش عمده آن ترجمه شده است، اما برای تنوع بیشتر نوع ادبی، از منابع دیگر نیز در این کتاب استفاده شده است.
فهرست
اشاره انریکه لوپث آلبوخار (پرو) مهدورالدم فرانسیسکو بگاس سمینارو (پرو) تقدیر راه را نشانمان میدهد سیرو آلگریا (پرو) در کوهی خوسه ماریا آرگهواس (پرو) آب خولیو رامون ریبهئیرو (پرو) نشان انریکه کونگرائینس مارتین (پرو) تپههای مجاور آسمان ماریو بارگاس یوسا (پرو) مهمان برادر کوچکتر خوان بوش (دومینیکن سن دومنگ) مانوئل سیکوری سرخپوست انریکه بونستر (شیلی) نبرد نهایی خورخه ثالامهآ استحاله عالیجناب خوسه فرانسیسکو سوکاراس (کلمبیا) شرطبندیهایی که بدبختی میآورد مانوئل ثاپاتا اولیبیا (کلمبیا) فراری کارلوس آرتورو تروکه (کلمبیا) زندهباد رفقا گابریل گارسیا مارکث (کلمبیا) بیوه مونتییل لینو نوباس کالبو (کوبا) آن شب مردهها بیرون آمدند بیرخیلیو پینهرا (کوبا) سقوط میگل آنخل آستوریاس (گواتمالا) خوان اول گرفتار مرگ و رستاخیز رماننویس نافرمانیهای عیسی اوکتابیو پاث (مکزیک) چشمهای آبی زندگی من و موج خوان خوسه آرهئولا (مکزیک) تمثیل مبادله خوان رولفو (مکزیک) تالپا کارلوس فوئنتس (مکزیک) یک جان روشن آرتورو اوسلار پیاتری (ونزوئلا) رقص با آهنگ طبل
برشی از متن کتاب
باشدت شروع به حرف زدن کرده بود، ولی صدایش در هم میشکست و موهایش آشفته و پاهایش برهنه بود. دابید و خوان کوشیدند آرامش کنند، دست به موهایش میکشیدند، به او لبخند میزدند، او را کوچولو میخواندند. دابید توضیح میداد: -نمیخواستیم نگرانت کنیم. ضمنا در اخرین لحظه تصمیم گرفتیم راه بیفتیم. آن موقع خواب بودی لئونور پرسید: خوب، چه شد؟ خوان پتویی برداشت و روی خواهرش انداخت. لئونور دست از گریه برداشته بود. رنگش پریده، دهانش نیمهباز و نگاهش مضطرب بود. دابید گفت: -هیچ. هیچ اتفاقی نیفتاد. او را پیدا نکردیم فشار از چهره لئونور محو شد، حالت تسکینی بر لبهایش پدید آمد. دابید گفت: -ولی پیدایش میکنیم. و با اشاره مبهمی به لئونور نشان داد که باید بخوابد، سپس پشت به او کرد ولی لئونور گفت: -یک دقیقه صبر کنید، نروید. خوان از جا نجنبیده بود. دابید گفت: -بله؟ کوچولوی من، چه شده؟ -دیگر دنبالش نگردید. دابید گفت: -خودت را ناراحت نکن. همه چیز را از یاد ببر. این کار به مردها مربوط میشد. بگذار به عهده ما. آنوقت لئونور بار دیگر شروع به گریه کرد، ولی اینبار گریهاش کاملا نمایشی بود. دستهایش را به طرف سر میبرد، مثل این بود که تمام پیکرش را برق گرفته است و بر اثر فریادهای او سگها نگران شدند و در پای پنجرهاش به پارس درآمدند. دابید به خوان اشاره کرد که چیزی بگوید، ولی برادر کوچکتر ساکت و بیحرکت ماند. داپید گفت: -خیلی خوب، کوچولوی من. گریه نکن. دنبالش نمیگردیم. لئونور در میان هقهقهایش گفت: -اینطور نیست، او را میکشی، تو را میشناسم. دابید گفت: -این کار را نمیکنم. اگر فکر میکنی که این بدبخت مستحق مجازات نیست ... -هیچکاری به من نکرده. دابید پافشاری کرد: -دیگر فکرش را هم نکن. او را از یاد میبریم. آرام بگیر، کوچولو. لئونور به گریه ادامه داد، گونهها و لبهایش غرق اشک بودند و پتو روی زمین افتاده بود.
(داستانهای کوتاه از آمریکای لاتین) گزیده و ترجمه: قاسم صنعوی انتشارات: گل آذین
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران