کتاب آنا کارنینا | نشر نیلوفر (جلد رقعی)
- انتشارات : نیلوفر
- مترجم : سروش حبیبی
- تگ : کتاب آنا کارنینا
محصولات مرتبط
درباره کتاب آناکارنینا اثر تالستوی
کتاب آنا کارنینا اثر لئو تالستوی از دسته کتابهای داستان خارجی؛ رمانی با محتوای داستانی عاشقانه و اجتماعی میباشد که سرنوشت زندگی پر فراز و نشیب و دل باختگی دو شخصیت اصلی داستان، "آنا کارنینا" و "لوین" را برای مخاطب شرح می دهد.
آنا، زنی متاهل با ظاهری فریبنده از طبقه ی نجیب زادگان روسی است که همراه با همسرش، در "سن پترزبورگ" زندگی عادی و سرشار از آرامشی را سپری می کند. "استپان آرکادیچ"، برادر آنا نیز در "مسکو" و در کنار همسرش "داریا الکساندرونا" روزگار میگذراند؛ در ابتدای داستان می خوانیم داریا، به دلیل خیانت شوهرش، قصد دارد او را ترک کرده و به ازدواجش خاتمه بخشد. در پی این ماجرا، آنا به مسکو سفر می کند تا اختلاف میان دو زوج مذکور را برطرف نموده و از جداییشان جلوگیری نماید.
آنا در زمان حضورش در مسکو با مردی به نام "ورونسکی" آشنا شده و درگیریهای عاشقانهای میان آن دو اتفاق میافتد که وقایعی غیر قابل پیش بینی را رقم میزند و باعث رسوایی بزرگی میشود. در سویی دیگر از داستان نیز، "لوین"، دوست برادر آنا قرار دارد؛ که شدیدا به "کیتی"، دختری زیبا رو علاقهمند گشته و تمام تلاش خود را صرف میکند تا به عشقش برسد و زندگی مشترکی را با او در پیش بگیرد.
بخشی از کتاب آناکارنینا اثر تالستوی
خانواده های خوشبخت همه مثل هم اند، اما خانواده های بدبخت هرکدام بدبختی خاص خود را دارند.
در خانه ابلونسکی کارها همه درهم بود. زن دریافته بود که شوهرش با پرستار قبلی بچه هایش که زنی فرانسوی بود سروسری دارد و گفته بود که دیگر نمی تواند با او زیر یک سقف به سر ببرد. این وضع سه روز بود که ادامه داشت و نه فقط زن و شوهر از آن رنج می بردند بلکه سنگینی آن بر همه خانواده محسوس بود. همه اعضای خانواده و خدمه احساس می کردند که زندگیشان در کنار هم خالی از معنی شده است و حتی مسافرانی که از سر اتفاق در هر مسافرخانه سرراه شبی را زیر یک سقف باهم به سر ببرند بیش از آن ها. یعنی از اعضای خانواده ابلونسکی و خدمه شان، باهم در پیوند بودند. بانوی خانه از اتاق خود بیرون نمی آمد و آقا دو روز بود که در خانه آفتابی نشده بود. بچه ها هی از این اتاق به آن اتاق می دویدند و پرستار انگلیسی شان با موهای سفیدش در خانه دائم بگومگو کرده و یادداشتی به دوستش نوشته بود که جای دیگری برایش پیدا کند. آشپزخانه از روز پیش هنگام ناهار قهر کرده و رفته بود و شاگرد آشپزخانه و کالسکه چی حساب خود را طلب کرده بودند.
پرنس استپان ارکادیچ ابلونسکی، که در محافل اعیان به استیوا معروف بود، سه روز بعد از بگو مگو با همسرش طبق معمول ساعت هشت صبح، نه در اتاق خواب در کنار او، بلکه در اتاق کارش روی کاناپه چرمین از خواب بیدار شد. با آن پیکر فربه و نازیرودهاش روی کاناپه فنردار غلتی زد، گفتی میخواست مدتی دراز همچنان بخوابد. متکا را محکم بغل گرفت و گونه اش را بر آن فشرد، اما ناگهان بلند شد و نشست و چشم باز کرد.
خوابی را که دیده بود به یاد آورد و با خود گفت:
ببینم، چه شده بود؟ آهان، آلابین در دارمشتات ضیافتی داده بود. نه، دارمشتات نبود، یک شهر امریکایی بود. اما مثل اینکه همان دارمشتات در آمریکا بود. بله، آلابین ناهار داده بود و میزها همه از بلور بود، ترانه می خواندند: it mio tesoro (محبوب من)» و تازه، نه it mio tesero بلکه از آن هم زیباتر و روی میزها تنگ هایی بود. زن نما بود که در خواب به پیکر یک زن می مانستند.» در چشمان ابلونسکی برق نشاط درخشید. خنده ای بر لب آورد و به فکر فرو رفت. با خود می گفت «وای، چه خواب لذت بخشی بود! چه مزه ای داشت! چیزهای فوق العاده دیگر هم زیاد بود. اما این چیزها در بیداری به زبان نمی آیند و حتی در خیال هم نقش نمی بندند.» و چون نگاهش به روزنه نوری افتاد که از کنار یکی از پرده های پشت پنجره به اتاق می تابید خوشحال پاهای خود را از روی کاناپه فرو انداخت و کفش های راحتی چرمین زرینه ای را که همسرش برایش سوزن دوزی کرده و سال گذشته برای جشن تولدش به او هدیه داده بود با پا جست و بنا به عادت نه ساله همان طور لمیده دست به سویی دراز کرد که در اتاق خواب ربدوشامبرش آویخته بود و ناگهان به خاطر آورد که به چه علت نه در اتاق خواب و در کنار زنش بلکه در اتاق کارش روی کاناپه خوابیده است...
مشخصات
- نویسنده لئو تولستوی
- مترجم سروش حبیبی
- نوع جلد نرم
- قطع رقعی
- سال انتشار 1401
- تعداد صفحه 997
- انتشارات نیلوفر
نظرات کاربران درباره کتاب آنا کارنینا | نشر نیلوفر (جلد رقعی)
دیدگاه کاربران