کتاب آثار موریس مترلینگ - منصوری

کتاب آثار موریس مترلینگ (راز بزرگ افکار مترلینگ) اثر ذبیح الله منصوری توسط انتشارات نگارستان کتاب به چاپ رسیده است.

این کتاب گزیده ای از دو اثر مستقل "موریس مترلینگ" با نام های "راز بزرگ" و "افکار مترلینگ" می باشد که نویسنده بخش هایی از آن ها را در این کتاب گنجانده است. "موریس پُلیدور ماری برنار مترلینگ" شاعر، نویسنده و فیلسوف بلژیکی است که توانایی شگرفی در خلق آثار خارق العاده دارد. کتاب های او به قدری پر مغز و غنی هستند که مخاطب برای خواندن و درک مفاهیم آن ها لازم است به قدر عادی سواد و مقداری هم ذوق کسب معرفت داشته باشد تا بتواند از معجزه ی نوشته های او بهره مند شود. "راز بزرگ" سرشار از مفاهیم عارفانه است و درباره ی عظیم ترین و مرموزترین راز جهان یعنی خداوند صحبت می کند. برای مطالعه ی "راز بزرگ" باید تمام هوش و حواس تان را به کار گیرید و خودتان را به دنیایی بسپارید که نویسنده شما را به آن جا می برد. "افکار مترلینگ" نیز منبع کاملی از آموزه های زندگی و علوم غیبی است و درباره ی بشر و صدماتی که بعد از به وجود آمدنش به دنیا وارد کرده، صحبت می کند؛ صدماتی مانند ساخت بمب اتمی که جان بسیاری از هم نوعان خود را با آن به بازی گرفته است. به طور کلی "راز بزرگ افکار مترلینگ" دریچه هایی از علم و معرفت را به روی شما می گشاید که تا به امروز هیچ گونه درکی از آن ها نداشته اید.

فهرست

• کتاب اول راز بزرگ
• مقدمه مترجم
• مقدمه به قلم لویی رنو استاد دانشگاه پاریس و عضو انستیتوی فرانسه
• مقدمه نویسنده کتاب
• هندوستان
• مصر
• ایران
• کلده
• یونان قبل از دوره سقراط
• دارندگان حقیقت و افلاطونیان جدید
• کعبال
• هرمیتیان
• طرفداران علوم پنهانی در این عصر
• جویندگان این دوره یا علما
• کتاب دوم افکار مترلینگ
• یک مرد بزرگ از این جهان رفت که به این زودی نظیر او پیدا نخواهد شد
• نوع انسان باید از بین برود
• نوع بشر باید از بین برود
• آنچه در خواب میبینیم قطعاً در بیداری اتفاق خواهد افتاد
• نوع بشر و ستاره های دنباله دار
• چگونه میمون ها یک نفر سارق را تنبیه می کنند؟
• چرا ما افراد بشر این قدر برای مرور زمان و گذرانیدن عمر خود عجله داریم؟
• به من ایراد می‌گیرند که افکارتو کهنه است
• سرنوشت و قضا و قدر و وضع زندگی انسان
• خداوندی که این جهان را آفریده

برشی از متن کتاب

ما نمی توانیم که سرچشمه اصلی علوم غیبی را پیدا کنیم و فقط روایاتی در دست ما هست که بعضی از اکتشافات جدید تاریخی آن ها را کم و بیش تایید می کند. بر طبق روایات در ازمنه خیلی قدیم منبعی از علوم غیبی در محلی وجود داشته و بعضی بر آنند که این سرچشمه علم و عقل حتی قبل از اینکه نوع بشر قدم به جهان بگذارد موجود بوده، بدین معنی که قبل از پیدایش انسان موجوداتی بوده اند که بیشتر از ما از روح کسب نیرو می نمودند و مثل ما احتیاجی به جسم و ماده نداشته‌ اند و آخرین دسته از موجودات مزبور که به درجه انحطاط رسیده بودند به نام آتلانت خوانده می شوند و آن ها نتوانستند که به علوم غیبی پی ببرند. از لحاظ تاریخی ما بیش از شش یا هفت هزار سال نیست که دارای مدرک تاریخی هستیم، یعنی قبل از شش یا هفت هزار سال فاقد مدرک تاریخی می باشیم و لذا نمی دانیم که چگونه مذاهب هندی و مصری به وجود آمد. ولی وقتی در شش یا هفت هزار سال به آن مذاهب می ‌رسیم با حیرت می بینیم که آن ها بدون نقصان هستند و مانند عمارتی می باشند که ساخته و پرداخته شده و احتیاج به تکمیل ندارد و عجب آن که هرچه عقب ‌تر برویم به جای این که نواقص و معایب را ببینیم، بر عکس مشاهده می نماییم که مذهب کامل ‌تر و مصفی تر به نظر می رسد. ما انتظار داریم که دو مذهب هندی و مصری هر چه زمان ما نزدیک می شود قرین تکامل گردد و نواقص آن گرفته شود و برعکس هر چه عقب تر می رویم و از زمان خودمان دور می ‌شویم آن را کامل تر می بینیم و لذا این طور فهمیده می ‌شود که قبل از 6 یا 7 هزار سال پیش از این تمدن فکری و معنوی بزرگی در هندوستان و مصر وجود داشته که بر اثر مرور زمان رو به انحطاط گذاشته شده و چون تغییر و تحول فکر و فرهنگ بشر بطیئی است  محتاج مرور زمان بسیار می باشد آن تمدن طبعا خیلی قدیمی است. تصور می شود که برای وصول به مبدا آن تمدن فکری و معنوی باید ده ها، بلکه صدها هزار سال به عقب رفت و روایات هم از قدیم به ما رسیده همین طور می گویند و عقیده دارند که مبدا آن تمدن خیلی قدیمی و بیش از صدها هزار سال قبل بوده است. ما نباید از قبول این روایات به استناد این که متکی به مدرک نیست خودداری کنیم. زیرا تمام اطلاعاتی که ما راجع به مذاهب قدیم و تصور فکری بشر در ازمنه گذشته داریم، متکی به روایات است زیرا کتاب و خط تازه به وجود آمده اند و ما در صفحات آینده راجع به این موضوع بیشتر صحبت خواهیم کرد. از این گذشته، اطلاعاتی که ما در این اواخر به وسیله علوم خودمان به دست آورده ایم نشان می دهد که روایات مزبور نباید بدون اساس باشد. زیرا بعضی از اکتشافات تاریخی و معرف الارضی مؤید آن روایت است. اگر ما نتوانیم که مبدا علوم بشری را پیدا کنیم و ناچار باشیم که هرچه روایات در این خصوص می ‌گوید را بپذیریم، در عوض خود علوم و معتقدات اولیه باقی است. صفحه 33

(راز بزرگ افکار مترلینگ) ترجمه و اقتباس: ذبیح الله منصوری انتشارات: نگارستان کتاب